eitaa logo
جان و جهان
512 دنبال‌کننده
740 عکس
33 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
موقع بستن زیپ چمدان نگاهم بهش افتاد؛ از فاطمه پرسیدم: «بنظرت بازی تند و تیز رو هم بیارم براتون؟ تو سفر حوصله‌شو داری که با مریم بازی کنی؟» اولش گفت: «نه نمیخواد!»، اما بعد پشیمان شد. - بیار مامان! خوبه، شاید باهاش بازی کردیم. و این‌گونه «تند و تیز» با ما همسفر شد. شبی که قصد رفتن به حرم امام حسین(علیه‌السلام) را داشتیم، جعبه بازی را داخل ساک خوراکی‌ها و تنقلات خوشمزه گذاشتم و راهی شدیم. بچه‌ها بعد از زیارت و پله‌برقی‌بازی و چرخیدن‌ها آرام کنارم نشستند. خوردنی‌ها را خوردند و باکِ انرژی‌شان پر شد برای ادامه‌ی خوش‌گذشتن‌ها... جعبه بازی را درآوردم و گفتم: «خب یکم بشینید، هم خستگی در کنید هم بازی رو ادامه بدید.» کارت‌های بازی را چیدیم کف زمین که نگاه‌هایی توجهم را جلب کرد. دو دختر‌ عرب کناری‌مان دقیق شده بودند و زیر زیری می‌خواستند از بازی سر دربیاورند. به بچه‌ها گفتم: «نظرتون چیه چهار نفره با این دخترای کناری بازی کنیم؟» گفتند: «چطوری؟ آخه ما که زبون هم رو نمی‌فهمیم!» گفتم: «زبان خیلی لازم نیست، بازی تند و تیز با تصاویرش میشه زبان مشترکمون.» ✍ادامه در بخش دوم؛