#زن_بودن_در_نهضت_خمینی
زنها پیش از تو هم روضه میگرفتند و روضه میرفتند؛ البته به جز آن چند سالی که رضاخان روضه اباعبدالله(ع) را قدغن کرده بود.
میرفتند روضه و همینطور که فنجانهای کمرباریک چای را پیش پایشان میگذاشتند، صورتها را زیر چادرهای رنگی و مشکی فرو میبردند و برای مصیبتهای امام حسین(ع) و خواهرش زینب(س) اشک میریختند. بعد هم سبک میشدند و راهی خانهها اما...
اما پس از بلند شدن نام تو و آوازه قیام مثنی و فُرادایت بود که این روضهها و گریهها، رنگ و بوی دیگری گرفت. یکّه و تنها قیام کردن تو تکثیر شد و منبرها پر شد از اشک برانگیزاننده و گریههایی که دل را قوی میکرد برای قیام کردن، برای گره کردن مشتها و مثل خانم زینب(س)، چشم در چشم یزید خطبه خواندن و شعار دادن علیه ظلم.
زنهای زمانه تو، بارها روضهها را شنیده بودند و حالا وقتش بود مثل بازیگران تعزیههای محرم به میدان بیایند و جگرگوشههایشان را به میدان بفرستند. این تو بودی که برایشان فرصتی مهیا کردی تا گوشهای از نقش بانو زینب(س) را بازی کنند.
قلبها قوت گرفته بود و روحها را روحالله زنده کرده بود.
چه اسم بامسمایی داری امام جان! آن زمان که نام روحالله را برایت انتخاب کردند و لابد روی صفحه اول قرآن خانواده نوشتند، آیا خبر داشتند روح خدا را در یک ایران و یک جهان، بازخواهی دمید؟!
✍ادامه بخش دوم؛