eitaa logo
جان و جهان | به روایت مادران
520 دنبال‌کننده
994 عکس
48 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @mhaghollahi @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
یک مُشت گِل سرشور را با کُپه‌ی کُنار و حنای توی کاسه قاطی کنم، می‌شود همان ملاتی که بی‌بی گفت. خمیر سبز را روی سر بچه گذاشتم. گاهی آب قهوه‌ای شره می‌کرد. تا جلویش را می‌گرفتم‌، تالاپ یک تیکه خمیر شل پخش سرامیک سفید کف حمام می‌شد. موقع آب‌کشی، انگار خاک‌اره داخل موهای بچه قاطی کرده بودم. با هر‌بار شانه کشیدن صدای قیژ رو اعصابی همراه با کش آمدن موها، تمام تنم را سیخ سیخی می‌کرد. با کمک نرم‌کننده و شانه دندانه درشت چوبی بالاخره زبری کنار و گل سرشور، جایش را به لیزی مایع نرم‌کننده داد. ترکیب بوی سنتی کنار و صنعتی لطیفه در حمام پیچیده بود. دختر شش‌ساله را حوله پیچ کردم. کف دست و پایش چروک شده بود و صورتش سفیدک بسته بود. باد داغ سشوار را روی سرش گرفتم و هر‌بار که می‌خواست از دستم در برود با پاها قفلش می‌کردم و با گول و ملنگ و وعده تنقلات راضی نگهش می‌داشتم. بی‌صبرانه منتظر دیدن معجزه تجویز بی‌بی و رفع شوره سر بچه بودم. مو‌ها که خشک شد و پف کرد وقت بررسی بود. با انگشت اشاره خطی بین موهای پر و مشکی‌اش باز کردم. «قیومت بیگیری. اِی سرته بخوره. چه شوره‌ی لِچِنه درازی» تلفن را برداشتم و به بی‌بی زنگ زدم. - سلام بی‌بی. میگما همو دارو دواها بود که گفتید زدم سر بچو ولی شوره‌هاش نرفت که نرفت. - ننه یه چیت میگم بوگو خب! بچت ایجوری نیس که دائم سرش دست پِلکو کنه و هی بگه میخاره؟! - چرو بعضی وقتا. - هول نکنیا. ای دخترت شپش گرفته‌. ✍ادامه در بخش دوم؛