بسیاری از متنهایی که در کانال جان و جهان، با نظم و ترتیب پشت سر هم مینشینند، حاصل قلم زدن مادرانی هستند که در گروهی به نام «مداد مادرانه» دور هم جمع شدهاند و مشق نوشتن میکنند.
سرنخی که در روزهای اخیر اهالی مداد درباره آن نوشتهاند، از این قرار بوده: «۳۰ دقیقه چشمبند بزنید و در خانه، کارهای روزمرهتان را انجام دهید. آنچه میشنوید، لمس میکنید، به مشامتان میرسد، و میچشید را توصیف کنید.»
#شگفتانهای_در_تاریکی
مادر که باشی، چشمبسته هم باید بدانی با تمام خم و راست شدنهایت از خروسخوان صبح تا آخر شب، این خانه، خانهی همیشه مرتبی نمیشود.
پس چشمبسته برو به سمت مطبخ خانه اما بدان چند تا مداد و گل سر و اسباببازی، به احتمال زیاد در زیر پاهایت قل خواهند خورد و تو را اگر به سمتی پرتاب نکند، بیبهره از انحراف مسیر نخواهد کرد.
پیشنهادم داشتن نفربری است از جنس صندل و دمپایی تا از درد وحشتناک فرو رفتن لگو در پا محفوظ بمانی!
اگر این قسمت ماجرا به خیر گذشت، با همان چشم بسته شاید آرام آرام به حال خودت بتوانی تمام آنچه از صبح تلنبار شده اعم از ظروف و لیوانهای صف کشیده روی اُپن تا تمام سطح کابینتها و نهایتاً دم ظرفشویی را جمعآوری کنی و شروع به شستشو،
اما نمیتوانم تضمین صد در صد بدهم که در این بین جیغ بنفشی که در حیاط کشیده شده، همچنان به چشم تو اجازهی بسته بودن بدهد.
گیرم که توانستی. با همان چشم بسته، رفتن به سمت حیاط را اراده کن.
ادامه در بخش دوم؛