#ناچشیده_جرعهای_از_جام_او
#عشقبازی_میکنم_با_نام_او
جان دلم! نامت را مهدی گذاشتم تا نام تمام انبیاء خدا را در دل خویش داشته باشی. مهدی، ثمره و میوهی شیرین تمام ادیان الهی،
مهدی، منجی بشریت، پیامآور صلح و عشق و عدالت، دریای مهربانی و ایثار، معنای «خلیفة الله فی أرضه».
اگر تو از این دریا، در دلت قطرهای هم داشته باشی میتوانی در زمرهی یاران حضرتش باشی، إنشاءالله.
نامت را مهدی گذاشتم اما؛
وقتی آرام و مودب مینشینی _که به ندرت پیش میآید!_ متین صدایت میکنم.
وقتی با صدای پسرانهی زیبایت از خواهرت دفاع میکنی، حامی.
احسان میخوانمت وقتی از سهم خودت میبخشی،
و حیدر صدایت میزنم وقتی برای حقی که ضایع شده، کودکانه میجنگی!
وقتی مثل کوه، محکم و استوار بر خواستهات پافشاری میکنی، البرز.
و موقعی که احساس میکنم تو تحقق آرزویهای من و پدرت هستی، آرمان.
توی خانه که مثل پرندهای کوچک شادمانه میدوی، پویا صدایت میکنم. وقتی بارها و بارها کاردستیات را میسازی و ناامید نمیشوی، کوشا.
صورت زیبایت تجلّی نام ماهان است و درخشش چشمانت، سهیل و شهاب.
✍ادامه در بخش دوم؛