eitaa logo
جان و جهان
489 دنبال‌کننده
849 عکس
39 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
داخل مغازهٔ کفش فروشی بین مدل‌های کفشِ راحتی چشم می‌چرخانم تا ببینم کدام از بقیه کمتر پیرزنی است! کفش شق و رقّی که کمی پاشنه و یک بند سگک‌دار دارد را انتخاب می‌کنم، اما سگکش مرددم می‌کند. رو می‌کنم به دخترکِ فروشنده: «ببخشید یه کفشِ شبیه این ندارین سگک نخوره؟» به آغوشی اشاره می‌کنم. «بچه به بغل نمی‌تونم هربار واسه پوشیدن کفش خم شم. می‌خوام یه چی باشه راحت بره تو پام.» جلو آمد و سگک کفش را کشید: «نه این سگکش نماست. پشتش کش خورده.» - خب، پس برام شمارهٔ سی‌ونه رو بیارید. دو سالی می‌شود که با شماره سی‌وهشت خداحافظی کرده‌ام، از وقتی توی بارداری پایم یک شماره بزرگ شد و دیگر به قبل برنگشت. حالا هم آنقدر کفش‌های قبلی پایم را زده‌اند که «سجاد» چهل‌روزه را انداخته‌ام توی آغوشی و آمده‌ام کفش تازه بخرم. لنگه راست را به دستم می‌دهد. همین‌جوری ایستاده سعی می‌کنم بپوشم، ببینم راحت توی پایم می‌رود یا نه؟! - نه! به پای نو بودنش می‌گذارم. می‌نشینم روی صندلی کوچک جلوی آینه. - ببخشید اون پاشنه کش رو میدید؟ جلوی چشم‌های دختر که زل زده به کفشِ نو، با پایم و کفش و پاشنه‌کش کُشتی می‌گیرم. ✍ادامه در بخش دوم؛