eitaa logo
جان و جهان
495 دنبال‌کننده
832 عکس
38 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
_ اخیرا مجموعه مادرانه یک اردوی تشکیلاتی خانوادگی برای فعالانش برگزار کرده. اردویی با حضور حدود ۴۵ خانواده در اردوگاهی ساده و کم‌امکانات در بابلسر. اردویی که خود مامان‌ها و باباها و حتی نوجوان‌ها، همه‌ی برنامه‌ریزی، تدارکات و پشتیبانی‌اش را انجام دادند؛ از تهیه لوازم آشپزی تا خرید گوسفند زنده تا آوردن یک کیلو نخود برسد تا بازی گروهی با بچه‌ها و نظافت سرویس‌ها و ... . همه خود را میزبان اردویی می‌دانستند که قرار بود طی آن، مادران حاضر، با هم آشنا و هم‌افق شوند و برای رقم زدن اتفاقات تشکیلاتی بهتر و جان‌دارتر در شهر و منطقه‌شان، کوله‌بار بینش، دانش و انگیزه جمع کنند. خاطره‌ی زیر، مربوط به همین اردوست._ فسقلی نشسته بود توی خاک‌ها و دهانش هم یک کمی خاکی پاکی می‌زد. حالا بیشتر موضوع را باز نمی‌کنم که یعنی داشت مشت مشت شن میل می‌نمود یا اتفاقی چند مولکول خاک، راه به سوی دهانش باز کرده بودند! شلوار خیس و لباس پر لکه! کجا؟ روی زمین بین دو سوله اردوگاه. مامانش که بود؟ راستش با این چشم‌های تیله‌ای، زنی در اردو ندیده‌ بودم. چشم باباها را هم که به چشم برادری فرصت نشده بود چک کنم. زهرا، فسقلی ناشناس را بغل کرد و برد داخل تا هاچ زنبور خاکی، مادرش را قبل از چاییدن پیدا کند.‌ ✍ادامه در بخش دوم؛