eitaa logo
جان و جهان
512 دنبال‌کننده
741 عکس
33 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
در قابلمه‌ی چدنی را می‌گذارم و زیرش را کم می‌کنم. می‌خواهم تا نماز صبح حسابی جا بیفتد. جمله‌ی او از توی ذهنم بلند می‌شود،‌ بالا می‌رود و مثل پتک روی سرم فرود می‌آید. قرمه سبزی مامان همیشه آب و دونش جداست. این اولین جمله‌ی روایتش بود. دقیق دقیق! رد دلخوریش هنوز از روی دلم پاک نشده. دلخوری از جمله‌ای که نه برای من بود، نه درباره من و نه خطاب به من. اما من به نمایندگی از کسی ناراحت شدم که در عمرم حتی یک‌ بار هم او را ندیده‌ بودم! توی دلم می‌گویم: «ای بی‌انصاف! توی آن همه سال مادری، فقط این را دیده بودی؟!» خیلی حرف‌های دیگر هم توی دلم رد و بدل می‌شود... در قابلمه برنج را برمی‌دارم، دارد شفته می‌شود‌. داشتم برای علوم پسر بزرگم سوال می‌نوشتم‌، یادم رفت درش را بردارم! برنج‌ها را که زیر و رو می‌کنم، بخارش محکم دستم را می‌بوسد... ✍ادامه در بخش دوم؛