eitaa logo
جان و جهان
504 دنبال‌کننده
759 عکس
34 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
طول می‌کشید تا خط دوم کم‌رنگ ظاهر شود. انتظارش شبیه خواباندن یک نگاتیو در محلول متول بود. مثل انتظار برای ظهور عکسی از آینده. یک نطفه، یک جنین، یک کودک، یک انسان، یک سرنوشت داشت شکل می‌گرفت‌. عشق داشت به مرحله وفاداری می‌رسید. من کمی ترسیده بودم. از این‌که یک اپسیلونِ میکروسکوپی از بدن تو داشت تمام بدنم را تغییر می‌داد. تصرف می‌کرد. آن هم در عملیاتی غافلگیرانه‌. من این بچه را نمی‌خواستم؟ با گذاشتن «نقطه» در انتهای جمله قبل، چنان عذاب وجدان خرخره‌ی اعتقاداتم را می‌چسبید که دست به دامان «علامت سوال» شدم. سیستم خلقت و پیدایش، در بی‌نقص‌ترین و تحسین‌ برانگیزترین حالت خودش داشت در من فعال می‌شد اما من دنبال مقصر می‌گشتم. انگار که چیز معیوبی ناقص کار کرده باشد، دستپاچه بودم‌. منظومه‌ای دقیق و زیبا، فارغ از اختیار بشر، داشت فعل «شدن» را صرف می‌کرد و سرنوشت یک مادر دو فرزندی را به فرزند سوم بسط می‌داد. ✍ادامه در بخش دوم؛