eitaa logo
جان و جهان | به روایت مادران
519 دنبال‌کننده
997 عکس
48 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @mhaghollahi @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
_ بسیاری از متن‌هایی که در کانال جان و جهان، با نظم و ترتیب پشت سر هم می‌نشینند، حاصل قلم زدن مادرانی هستند که در گروهی به نام «مداد مادرانه» دور هم جمع شده‌اند و مشقِ نوشتن می‌کنند. سرنخی که اخیراً اهالی مداد درباره آن نوشته‌اند، از این قرار بوده: طوفان‌الاقصی چه تحولی را در شما و زندگی‌تان ایجاد کرده؟ ! شاید اغراق نکرده باشم اگر بگویم بعد از طوفان الاقصی در وجود من هم طوفانی به پا شد. هر روز که کلیپ‌ها و گزارش‌های دست و پا‌شکسته ولی موثق از آن نوار باریکِ در محاصره را می‌بینم و می‌شنوم آشوبی در من موج می‌زند. من اکنون کجای تاریخم....؟؟! چقدر مسیر مادری را درست پیموده‌ام؟ پسری را می‌بینم با سن و سالی حدود سن پسر خودم که بدون بیهوشی دارند جراحیش می‌کنند و او چقدر استوار آیات قرآن را می‌خواند. آن پسر دیگر روی تلّی از خاک نشسته. پشت سرش همه چیز آوار است، خانه و زندگی و محله و شهر. شاید پدر و مادر و اعضای خانواده‌اش هم... و او آیات قرآن را می‌خواند. برادری برای برادرش شهادتین می‌گوید، بدون لرزشی در صدا. پسر کوچکی شاید هم‌سن حلمای هفت ساله من، زخمی روی تخت بیمارستان، می‌گوید: «خدا ما را با این مشکلات می‌آزماید و من برای اینکه در آزمایش خدا سربلند شوم، صبر پیشه می‌کنم». از خودم و از نوع مادری‌ام خجالت می‌کشم. من فقط توانسته‌ام هر روز اخبار غزه را دنبال کنم. گاهی گریه کنم. گاهی از خوردن آب و غذا خجالت بکشم. گاهی «أمّن یُجیب» و دعای جوشن زمزمه کنم. از خوابیدن در تخت و رختخواب ابا داشته باشم. اگر تجمع و اعتراضی بود، شرکت کنم. فقط همین‌ها! ✍ادامه در بخش دوم؛