✔️ امروز بعد از کلاس، سوارِ ماشین که شدم، کتابی به پُشت روی صندلی عقب بود. میدانستم راننده به شعر و ادبیات علاقه دارد؛ پس برداشتم و روی جلد را خواندم: #کلیات_سعدی.
راننده گفت: انتخاب کن و بخوان!
...این #غزل، روزیمان شد:
از صومعه رَختَم به خَرابات بَرآرید
گَرد از مَن و سَجّادهی طامات برآرید
تا خلوتیانِ سَحَر از خواب درآیند
مستانِ صَبوحی به مُناجات برآرید
آنان که ریاضتکَش و سَجّاده نشینند
گو هَمچو مَلَک سَر به سَماوات برآرید
در باغِ اَمَل شاخِ عبادت بِنِشانید
وز بحرِ عمل دُرِّ مُکافات برآرید
رو مُلکِ دو عالم به مِیِ یِکشَبِه بِفروش
گو زُهد چِهِل ساله به هَیهات برآرید
تا گَردِ ریا گُم شَوَد از دامنِ #سعدی
رَختَش همه در آبِ خرابات برآرید
@jargeh
ای رایحهی باران
در دفترِ شعرِ من
از عطرِ تُو مجنون شد
مضمونِ غزلهایم
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
ای رایحهی باران در دفترِ شعرِ من از عطرِ تُو مجنون شد مضمونِ غزلهایم @jargeh
تنهایی - اسحاق انوار.mp3
3.74M
🎼
🔊 ...تا که بگیرد نَفَسَم بوی تُو
🎙️ #اسحاق_انور
@jargeh