eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
260 دنبال‌کننده
215 عکس
29 ویدیو
11 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر» @mah_jan7 💌 💌 instagram.com/mehdighanbaryan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌌 ✍🏻 احمد محمود زاده‌ی ۴ دی‌ماه ۱۳۱۰، اهواز درگذشته‌ی ۱۲ مهرماه ۱۳۸۱، تهران ▪️ از ظهر به این فکر می‌کردم که این‌جا تولّدانه‌ای برای بنویسم؛ امّا به خودم می‌گفتم چگونه برای نویسنده‌ی نکبت، غم، رنج و مصیبت، که نمادِ و است، بگیرم!!! ▪️ مجله‌ای از او با عنوانِ «مرد خاکستری» یاد کرده بود؛ ولی بهتر است بگوییم: «مردِ سیاهی». ⚫ قلمِ روان، شخصیت‌پردازی‌های پُر جزئیات، روایتِ جنوبی و داستان‌های اهوازی‌اش جذابند؛ امّا اگر از سیاهیِ غم گریزانید و نمی‌خواهید هر چیزی را با عینکِ دودی ببینید، به هیچ وجه سمتِ کتاب‌هایش نروید! ⬛ - نویسنده‌ی خوش‌قلمِ معاصر - اگرچه نمی‌تواند با اندیشه‌ی پشتِ داستان‌ها و نوشته‌های احمد محمود هم‌سو باشد، امّا کارهای او را قابل ستایش و تحسین و او را دارای نگاهی و می‌داند و - شاعر، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی - معتقد است احمد محمود از بنیان‌گذاران در ادبیات داستانی است. (به نقل از کتابراه) @jargeh
دل بود و به دستِ دل‌بَر افتاد جان است و فدای روی جانان عاقل نکُند شکایت از درد مادام که هست امیدِ درمان گر در نظرت بسوخت مَه را چه غم از هلاکِ کتّان پروانه بکُشت خویشتن را بر شمع چه لازم است تاوان @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
🔖 «تَرین»هایِ شِعرِ فارسی دَر سَده‌هایِ أَخیر ✍🏻 #جویا_جهان‌بخش آقایِ دکتر أَحمَدرِضا بَهرام‌پورِ
🏷 فقط سوز دلم را در جهان پروانه می‌داند غمم را، بلبلی کاواره شد از لانه می‌داند نَگریم چون ز غیرت، غیر می‌سوزد به حالِ من نَنالم چون ز غم، یارم مرا بیگانه می‌داند به امیدی نشستم شکوهٔ خود را به دل گفتم همی خندد به من، این هم مرا دیوانه می‌داند به جان او، که دردش را هم، از جان دوست‌تر دارم ولی می‌میرم از این غم، که داند یا نمی‌داند؟ نمی‌داند کسی کاندر سر زلفش چه خون‌ها شد ولیکن، مو به مو، این داستان را شانه می‌داند نصیحت‌گر! چه می‌پرسی علاجِ جان بیمارم؟ اصول این طبابت را، فقط جانانه می‌داند @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
🔖 «تَرین»هایِ شِعرِ فارسی دَر سَده‌هایِ أَخیر ✍🏻 #جویا_جهان‌بخش آقایِ دکتر أَحمَدرِضا بَهرام‌پورِ
🏷 شب ایستاده است خیره نگاه او بر چارچوب پنجرۀ من با جنبش است پیکر او گرم یک جدال بسته است نقش بر تن لب‌هایش تصویر یک سؤال... @jargeh
✳️ انجمن شعر قم برگزار می‌کند: 🟢 عصر شعر ❇️ معرفی بزرگان ادبیات فارسی ✅ شعرخوانی شاعران استان قم ها ساعت ۱۶:۰۰ الی ۱۷:۳۰ 🏡 قم - خیابان جمهوری - نبش کوچه ۲۸ مجتمع شهید آوینی - طبقه دوم (سالن جلسات) 🌱 حضور برای عموم آزاد است.        (خواهران و برادران) 👇👇👇 https://t.me/Poem_And_Hagiology_Secretariat @jargeh
📢 صدایِ سکوتخلاقیتی در کتاب زندگی و خاطرات اشتفان افنبرگ: یک فصل بدونِ متن! لوتار ماتئوس و اشتفان افنبرگ دو فوتبالیست حرفه‌ایِ سال‌های نه چندانِ دورِ بوندسلیگا هستند که در تیم ملی آلمان و بایرن مونیخ کنار یک‌دیگر بازی کرده‌اند؛ افنبرگ در کتابِ زندگی‌نامه خود یک فصل را به لوتار ماتئوس اختصاص داده و عنوانِ آن را «آن‌چه لوتار ماتئوس درباره فوتبال می‌داند.» گذاشته است؛ باورتان نمی‌شود که آن فصل یک صفحه‌ی سفید است! البته این خصومت، به فینال جام جهانی ۱۹۹۰ برمی‌گردد که ماتئوس حاضر به زدن پنالتی نشد و افنبرگ او را متهم به بزدلی کرد. 📚 منبع: ورزش ۳ (با قدری ویرایش) @jargeh