. . از طرفی حال انجام هیچ کاری نیست و از طرفی دلم از شدت شوق به انجام دادن کارام داره قیلی ویلی می ره.... می‌دونم این پارادوکس رو می‌فهمین و تجربش کردین. . . می‌خوام یه کار کوچولو قبل خواب انجام بدم یا میشه، یا بزه😁اگه شد که شد اگه نتونستم ادامه بدم هم من تلاشمو کردم . .

اومدم سر لپتاب دیدم چند تا کار میشه الان انجام بدم یکیش اینه که برم سراغ نوشتن کتابم. یکی دیگه هم اینکه برم دوره قمار بازو دسته بندی کنم.... . . میدونی...اینکه دو تا کار بود اولش هی مردد بودم کدومو شروع کنم... از مضرات برنامه‌ریزی نکردن همینه چند تا کار داری که نمی دونی باید الان کدومو شروع کنی . .

. . جاتون خالی رفتم سراغ دوره قمار باز و بخشی از کاراشو‌ انجام دادم و لذت بردم الان خیالم یکم راحت تره و میرم که بخوابم. صد در صد حالم خوب نیست ولی با یه کوچولو سعی لا اقل چند درصدی حالمو بهتر کردم ..خدارو شکر❤️ . .

اینارو گفتم تا بدونین برنامه ریزی با اون چیزی که تو صفحه های بلاگری میبینیم خیلی فرق داره ...برنامه ریزی اون چیز ایده آل و کاملی که بهمون گفتن نیست.. برنامه ریزی خیلی ساده تر و معمولی تر ازچیزیه که فکر می کنین. البته اگه بتونید بر کمالگرایی غلبه کنین و از کوچیکه ترین فرصتی استفاده کنین

شاید تو نگاه اول،این کانال جای گفتن این حرفا نباشه.شاید این پیام غمگینتون کنه ولی می‌دونم بعضیاتون این حالو درک کردین و این حرفا به دردتون میخوره .حال خوشی ندارم ... دیدین یه بچه هی پشت سر هم خرابکاری می کنه.بعد هر خراب کاری یه نگاه مظلومانه ای به مامانش میندازه‌‌. مامانش نگاهش می کنه و میگه ایرادی نداره عزیزم.. باهم درستش می کنیم...منم چنین حسی دارم...حس اون قمارباز که هربار پولی دستش اومده، برای جبران خسارت های قبلی بازم قمار کرده ولی بازم باخته...باخته،باخته،باخته الان چیزی نداره بذاره وسط روی اون قمار کنه... می‌دونی؟ شرمندگی این حال زیاده. خدا هر باره بگه باهم درستش می کنیم و من هر بار خودم خرابش کنم. ما نگاهمون اینجوری نیست ولی خدا می گه اگه بنده ی گناهکار من می دونست چقدر مشتاق توبه کردنشم از شدت شوق جان می داد. وقتی آدم در مقابل همچین خدایی هی خراب می کنه، شرمندگیش زیاد می شه..ولی خدا این شبا بازم یه سرمایه برای قمار بهمون داده ...این شبا از حضرت زهرا آبرو قرض می کنم و بازم قمار میکنم... بلاخره به روزی یکی از این قمارا می شینه... یه روزی یکی از این قمارا رو می‌برم. من همه قمارامو باختم...اینو می‌برم... خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

1⃣ تا حالا شده بخوای با کسی صمیمی بشی، اما یه چیزی جلوت رو بگیره؟ از این بترسی که بعد صمیمی شدن تصورش راجع به توعوض بشه؟👇 . . @jariansaz_admin

2⃣ شاید اون چیزی که جلوت رو گرفته، کمال گرایی باشه! کمال گرایی یعنی این که فکر کنی باید همه چی بی‌نقص باشه و ازاشتباه کردن بترسی. این طرز فکر، وقتی وارد روابطمون میشه، مثل یه آفت عمل می‌کنه و جلوی صمیمیت رو می‌گیره. . .

3⃣ چرا کمال‌گرایی دوستی رو خراب می کنه؟ ۱ـ ترس از قضاوت: وقتی کمال‌گرا باشی، از این می‌ترسی که دوستت تو رو قضاوت کنه. به همین خاطر، نمی‌تونی خودت رو واقعاً نشون بدی و از اشتباهاتت بگی. . .

4⃣ ۲ـ انتظارات بالا: از خودت و دوستت انتظار داری که همیشه عالی باشین. این انتظار غیر واقعی باعث میشه که احساس کنی هیچ‌وقت به اندازه کافی خوب نیستی. ۳ـ ترس از شکست: از این می‌ترسی که دوستیت خراب بشه. به خاطر همین، از ریسک کردن و نزدیک شدن به دیگران می‌ترسی. . .

5⃣ راه حل چیه؟ ۱ـ خودت رو بپذیر: این کاملا طبیعیه که بی نقص نباشی. اون رفیقت هم اشتباهاتی داره ...همه ما نقص های داریم. نقص، طبیعی ترین چیزیه که میتونی تصور کنی. ۲ـ انتظاراتت رو پایین بیار: از خودت و دوستت انتظار معقول داشته باش. . .

6⃣ ۳ـ اشتباه کردن رو بپذیر: اشتباه کردن طبیعیه. از اشتباهاتت درس بگیر و به خودت و دوستت فرصت بده که رشد کنین. ۴ـ با دوستت صادق باش: از احساساتت و ترس‌ هات با دوستت حرف بزن. . ‌.

7⃣ حرف آخرم باشه کمال‌گرایی مثل یه دیوار بین تو و دوستت قرار می‌گیره. برای این که بتونی با دوستت صمیمی بشی، باید این دیوار رو خراب کنی. یادت باشه، دوستی واقعی یعنی پذیرفتن همدیگه با همه خوبی‌ها و بدی‌ها. . .