eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.2هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۱ 🔰اقدامات کلی سازمان علیه رژیم پهلوی سازمان چریک‌های فدایی خلق در طول ۷ سال رویارویی مسلحانه با رژیم سلطنتی، عملیاتهای متعددی انجام داد: قتل سرلشکر فرسیو دادستان کل ارتش؛ کشتن فاتح، سرمایه‌دار معروف که به مقابله با کارگران متهم شده بود؛ قتل چند افسر بازجو و شکنجه‌گر ساواک؛ کشتن رئیس گارد حفاظت دانشگاه؛ بمب‌گذاری و انفجار در ستاد مرکزی ژاندارمری، پاسگاه‌های ژاندارمری، کلانتری‌ها و مراکز پلیس، شهرداری‌ها، حزب رستاخیز، انجمن ایران و آمریکا، سفارت خانه‌های آمریکا، انگلستان و عمان و دفاتر شرکت‌های آمریکایی در ایران از آن جمله بود. ♦️فعالیت‌های چریکهای فدایی در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۹ بهمن ماه ۱۳۵۶ در حالیکه ایران به تمامی در برابر رژیم پهلوی برخاسته بود، چریکهای فدایی، بامداد نوزدهمین روز این ماه به بهانه بزرگداشت هشتمین سالگرد واقعه سیاهکل در کلانتری چهار و ساختمان حزب رستاخیز شهرستان قم، بمب‌هایی منفجر ساختند. چریکها در اعلامیه توضیحی خود در این‌باره خاطرنشان ساختند: «ما بدین وسیله حمایت بی‌دریغ مسلحانه خود را از مبارزات مردم قم و دیگر طبقات کشورمان اعلام داشتیم...».  🔹چریک‌های فدایی در سال ۵۷ به مناسبت‌های مختلف نظیر حادثه سینما رکس آبادان در شهریور اعلامیه منتشر کردند و در همگی آنها یادآور شدند که «مبارزه مسلحانه تنها راه رهایی خلق ایران» است. حمله به مراکز حکومتی و ترور افراد وابسته به آن از جمله اقدامات سازمان در ماه‌های بعد بود، اما اعلامیه‌ها و عملیات نظامی سازمان هیچگونه واکنشی در جامعه ملتهب ایران برنمی‌انگیخت. شتاب حوادث بسیار تندتر از تحلیل سازمان بود. مردم همه در کار انقلاب و برچیدن بساط دیکتاتوری بودند، چریک‌های فدایی اما به سبب غرق بودن در اندیشه‌های جزمی و سطحی خود آشکارا فرقه‌ای و انزواجویانه عمل می‌کردند. چریک‌های فدایی در سحرگاه ۱۴ آذر ماه، با بمب و مسلسل به اداره شهربانی در زنجان و در همین ماه، به قرارگاه شماره ۲ مرکز هدایت گشتی‌های پلیس تهران حمله بردند. در همین ماه اعلامیه‌ای با عنوان «ارتش مزدور شاه، دشمن خلق ایران» انتشار یافت. گویا آنچه برای چریکها بیشتر اهمیت داشت «سلاح» بود نه «انقلاب». 🔸در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، چریک‌های فدایی کودکانه بر خواست‌های خود پافشاری می‌کردند. روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ در حالی‌که همه اقشار جامعه در تأیید و حمایت از دولت موقت راهپیمایی گسترده‌ای انجام دادند، چریک‌ها در گوشه‌ای از دانشگاه تهران گرد هم آمدند تا واقعه سیاهکل را گرامی دارند. در ۲۱ بهمن نیز در حالی‌که زدو‌خورد بین مردم و همافران از یک‌ سو و گارد شاهنشاهی از سوی دیگر آغاز شده، مردم به سرعت مسلح می‌شدند تا آخرین ضربه‌ها را بر پهلوی وارد سازند، چریک‌های فدایی در تنهایی در گوشه‌ای از دانشگاه تهران شعار می‌دادند: «ایران را سراسر سیاهکل می‌کنیم»! سرانجام انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن در شرایطی پیروز شد که چریک‌های فدایی از چند ماه پیش از آن درگیر این بحث بودند که آیا شرایط عینی و ذهنی برای انقلاب فراهم است یا خیر؟! ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 استاد ازغدی میگه بارها شده از رهبری پیش خودشون انتقاد کردم و یکبار ندیدم که ایشون ناراحت بشه؛ حتی منتقدین رو بیشتر از چاپلوس‌ها تحویل می‌گیرن 🔹این فیلم برخورد امام ‌خامنه‌ای با یکی از منتقدینشون رو هم ببینید و مقایسه کنید با اونایی که شعارهاشون گوش فلک رو کر کرده، اما تا بهشون انتقاد کنی، حواله‌ت میدن به جهنم! 🆔 @Jarianshenasi
(2) 🔺 روحانیون پیاده شده از قطار انقلاب ✡️ همراه با ساواک ♨️ امام خمینی (ره) و آیت‌الله شریعتمداری دو مرجع تقلید هم عصر بودند. برخلاف (ره)، اهل سازش با رژیم پهلوی بلکه همراهی و طرفداری از شاه بود. ♨️ او با نیز ارتباط داشت. در قبال همکاری و حمایت شریعتمداری از سلطنت شاه، رژیم پهلوی و ساواک نیز در تثبیت مرجعیت شریعتمداری، از او حمایت ویژه کردند. ♨️ در حقیقت، رژیم پهلوی که مجبور بود مرجعی را میان مردم تبلیغ کند، تصمیم داشت برای تضعیف موقعیت حضرت امام(ره) از شریعتمداری حمایت کند چراکه او خواهان انقلاب علیه سلطنت نبود و از حرکت های انقلابی هم دفاع صریح نمی کرد. ♨️ یکی از همکاری‌های وی با رژیم سلطنت مربوط به تأسیس قم بود که در سال 44 ظاهراً با هدف نشر و تبلیغ اسلام به راه افتاد اما در واقع هدف از آن تقابل با سایر نهادهای مذهبی بود که توسط روحانیون انقلابی اداره می‌شد. ♨️ از دیگر موارد همکاری شریعتمداری با ساواک، تقابل مشترک آنان با حضرت امام خمینی(ره) و تضعیف موقعیت ایشان بود. در گزارش ساواک به نقل از شریعتمداری آمده که: «من صریحاً می گویم که با خمینی و اعمال او مخالفم...او مخالف شاه است در حالی که من این طور نیستم». ♨️اظهارات و اقدامات شریعتمداری بر علیه امام خمینی(ره) در اوایل، شدید بود اما رفته رفته با نزدیک شدن به سال های پایانی عمر حکومت پهلوی، این اظهارات به صورت مخفیانه بیان می‌شد. 🖊 https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۹۵ 🔰 گونه شناسی روشنفکری در ایران گونه‌شناسی چهارم اگر بخواهیم با توجّه به گرایش‌های دین‌شناسانه معاصر به گونه‌شناسی دیگری از روشنفکری دینی دست یابیم، می‌توان به پنج‌گونه‌ دین‌شناسی علم‌گرایانه، دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرایانه التقاطی، دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرایانه غیر التقاطی، دین‌شناسی تجدّد ستیزانه و دین‌ شناسی ایدئولوژیک‌ ستیزانه اشاره کرد. دین‌شناسی علم‌گرایانه و ایدئولوژیک‌ گرایانه و ایدئولوژیک‌ ستیزانه، زیرمجموعه روشنفکری تجدّد‌گرا و در مقابل روشنفکری تجدّد ‌ستیز قرار دارند. دین‌شناسی علم‌گرایانه تلاش می‌کند تا هماهنگ‌ سازی میان محتوای دین‌شناسی و علوم طبیعی و انسانی برقرار کند و دستاورد‌های علمی را از متون دینی استخراج نماید. ♦️مهندس بازرگان در میان روشنفکران دانشگاهی و آیت‌الله طالقانی در میان روشنفکران حوزوی، نمایندگی این نوع دین‌ شناسی را به‌ عهده داشتند. بازرگان، با بهره‌گیری از کشفیات جدید در علوم زیست‌شناسی، فیزیک و... می‌خواست آیات قرآن را بهتر بفهمد و تفسیر کند و معجزات علمی و عددی قرآن را ظاهر سازد. نگرش قطعی و مثبت بازرگان به علوم جدید او را به تطابق علم و دین بیشتر سوق می‌داد. دکتر یدالله سحابی و استاد محمّدتقی شریعتی و بسیاری از روشنفکران دهه سی، در ترویج این رویکرد، بازرگان و طالقانی را همراهی کردند. البته دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرا در دهه چهل جایگزین دین‌شناسی علم‌ گرایانه می‌شود و شخصیت‌هایی مانند بازرگان را نیز به خود جلب می‌کند. 🔹مدل دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرایانه هم که در دهه چهل و پنجاه در ایران رواج یافت، به دو جریان دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرایانه التقاطی و دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرایانه غیر التقاطی منشعب گردید. دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرایانه التقاطی نه‌ تنها تلاش می‌کرد که با اسلام هماهنگ گردد و می‌خواست از متون دینی اسلام یک ایدئولوژی اسلامی در مقابل ایدئولوژی‌های رایج مارکسیستی و سوسیالیستی و لیبرالیستی ارائه نماید؛ بلکه درصدد بود تا با رویکرد دین‌شناسی علم‌گرایانه نیز هماهنگ گردد. بنابراین نمی‌توان این مدل از دین‌شناسی را با دین‌شناسی علم‌ گرایانه معارض دانست؛ بلکه مکمّل دین‌شناسی علم‌گرایانه است. دکتر شریعتی نماینده اصلی دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ گرایانه التقاطی است که مدل دین‌شناسی خود را با دین‌شناسی علم‌گرا جمع کرده است. 🔸بزرگانی مانند: علامه شهید مطهری، شهید بهشتی، استاد مصباح و... را می‌توان نمایندگان دین‌شناسی ایدئولوژی‌گرای غیر التقاطی دانست. به همین دلیل، این بزرگان با اینکه طرفدار ایدئولوژی‌‌سازی دین و علم جدید بودند، امّا به‌شدّت با علم‌گرایی و تفکّر التقاطی دین و علم مخالفت ورزیدند. زمینه‌سازی دین‌شناسی ایدئولوژیک‌ ستیز به نمایندگی دکتر سروش در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد شکل گرفت و به نقد معرفت دینی رایج پرداخت و تعریف جدیدی از اجتهاد ارائه داد که بسیاری از آموزه‌های دینی، حتی ضروریات دین را مخدوش می‌ساخت. این رویکرد، با بهره‌گیری از دستاوردهای فلسفه معاصر غرب در مقابل دو مدل دین‌شناسی ایدئولوژیک‌گرا و دین‌شناسی تجدّد‌ستیز قرار گرفت. ♦️دین‌شناسی تجدّد ‌ستیز نیز با جریان هایدگری‌ ها به نمایندگی احمد فردید و رضا داوری و جریان سنّت‌گرایی به نمایندگی سیّدحسین نصر دنبال شد. شایان ذکر است که روشنفکری دینی در دوره گذار از سنّت به تجدّد به‌ وجود آمد که اگر چنین دغدغه‌ای وجود نداشت، بی‌شک، پدیده روشنفکری دینی تحقّق نمی‌یافت. روشنفکری دینی، پدیده‌ای است که دغدغه‌ ربط دنیای قدیم با دنیای جدید را دارد. شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد روشنفکری دینی به مرور زمان، وفاداریش را نسبت به دین کاهش می‌دهد و دقیق‌تر می‌گردد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریان‌های مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۲ 🔰 سازمان چریک‌های فدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی... بعد از پیروزی انقلاب با فرصت و فضای باز سیاسی که جمهوری اسلامی در اختیار احزاب و گروههای مختلف قرار داده بود، روزانه ده‌ها هزار نسخه اعلامیه در سراسر ایران از سوی اعضا ستاد مرکزی سازمان چریکهای فدایی در تهران و شهرستان‌ها پخش می‌گردید. «کار» نشریه سازمان که یک ماه پس از قیام توده‌ها منتشر شد، در تیراژ وسیع منتشر و توزیع می‌گردید. ♦️سازمان چریک‌های فدایی خلق که پس از پیروزی انقلاب با انبوهی اختلاف ناشی از تحلیل متفاوت شرایط، ترکیبی نامتجانس با بنیان‌های نظری مختلف، با دانش اندک نظری و با اعضایی کم‌شمار مواجه شده بود؛ شروع به جذب نیرو کرد و در این راستا افراد زیادی به سازمان پیوستند. چریک‌ها در همان روزهای اولیه پس از پیروزی انقلاب با دایر کردن ستاد در دانشگاه تهران به سازماندهی هواداران و علاقمندان خود که عمدتاً از میان دانشجویان بودند پرداختند. با این حال سازمان که هنوز ساختار چریکی داشت، فاقد توانایی لازم برای سازماندهی علاقه‌مندان و هواداران خود بود و در سطح رهبری نیز درگیر اختلافات درباره مسائل سیاسی روز شده بود که مانع از پیروی از یک مشی واحد می‌شد. 🔹شوراهای بسیاری در واحدهای تولیدی بزرگ، کارخانه‌ها، روستاها، ادارات، دانشگاه‌ها، مدارس و مناطق ملی تشکیل شد و تحت هدایت ستادهای محلی سازمان و هواداران آن قرار گرفت. سازمان در اولین موضع‌گیری رسمی خود با این استدلال که از محتوا و ماهیت «جمهوری اسلامی» بی‌اطلاع است، از شرکت در همه‌پرسی مربوط به نظام جایگزین امتناع کرده، اظهار داشت که «نام حکومت آینده برایش مهم نیست و اگر حکومتی با هر اسمی خواسته‌های مردم را برآورده کند» مورد حمایت سازمان خواهد بود. اما عدم شرکت در همه‌پرسی مانعی برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی که ۴ ماه بعد برگزار شد، نبود. سازمان با انتشار جزوه‌ای توضیح داد که «چرا در انتخابات مجلس خبرگان شرکت می‌کند؟». به نظر می‌رسد این جزوه پیش از آنکه مردم را مخاطب قرار داده باشد، پاسخی بود به آن دسته از اعضا که خواهان تحریم انتخابات بودند. 🔸به هرحال سازمان به ساماندهی و بازسازی خود پرداخت و نمایندگان آن برای تشکیل شاخه‌های استانی به مناطق مختلف اعزام شدند، اما کشاکش‌ها در سطح رهبری برای تسلط بر سازمان همچنان ادامه داشت. در نهایت با رأی‌گیریی که شائبه تقلب در آن وجود داشت، یک گروه ۱۲ نفره به عنوان کمیته مرکزی سازمان انتخاب شدند. ولی سازمان فاقد هویت نظری مشخص بود و در چارچوب عمومی آن گرایش‌های مختلفی می‌توانستند جای بگیرند. در اواخر سال ۵۷ و اوائل سال ۵۸، بخشی که به ادامه مشی مبارزه مسلحانه و چریکی اعتقاد داشتند از سازمان جدا شده و سازمان دیگری را بنیان نهادند. «چریکهای فدایی خلق ایران» (بدون پیشوند سازمان) که با نام گروه اشرف دهقانی مشخص می‌شدند محصول اولین جدایی بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 استاد حسن عباسی از زیباکلام و سروش می‌گوید؛ افرادی که در ابتدای انقلاب به اسم پاکسازی دانشگاه‌ها، اساتیدی که کراوات می‌زدند را با برچسب طاغوتی بودن از دانشگاه اخراج می‌کردند و امروز سنگ طاغوت را به سینه می‌زنند! 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۹۶ 🔰 روشنفکری لیبرال در ایران همانگونه که قبلا اشاره شد، بحث روشنفکری از مباحث مهم جامعه‌شناسی سیاسی است و در جوامع اسلامی، متاعی وارداتی از مغرب‌زمین است که تقریباً در دو قرن اخیر مطرح شده است. مفهوم اینتلکتوال یا روشنفکری و فهمیدگی، از قرن دوازدهم میلادی در غرب، پدید آمد، در قرن هجدهم، با ظهور نهضت «Enlightenment» یا نهضت روشنگری، پدیده روشنفکری با محتوای نوینی وارد عرصه اروپا شد. در دو قرن اخیر، جریان‌های روشنفکری در کشورهای شرقی بسیار مشاهده می‌شود، امّا شش کشور هند، مصر، ترکیه، سوریه، لبنان و ایران بیشتر‌ گرفتار جریان روشنفکری بوده‌اند؛ مثلاً در عربستان چنین چیزی ظهور نیافت یا در کشورهای جنوب شرقی آسیا مثل اندونزی و مالزی اخیراً تحوّلاتی به‌وجود آمده است، ولی در هندوستان، از همان زمانی که مستعمره انگلستان بود، تفکّرات روشنفکری مطرح شد. ♦️روشنفکری در جامعه ایران مفهوم و معنای یکسانی ندارد؛ زیرا خاستگاه روشنفکری و اهداف آن واحد نبوده و ابزار و وسایل و ویژگی‌های مشترکی نداشته است. البته از همه اینها می‌توان ویژگی مشترکی درآورد، ولی فاصله زیادی نیز با هم دارند. در حال حاضر در جامعه ما کسانی گرایش‌های مدرنیته و برخی نیز تفکّرات پست‌مدرن یا پسامدرن دارند که آنها را نیز می‌توان روشنفکر دانست. کسانی نیز صددرصد اعتقاد به دین اسلام دارند و یا کسانی اصلاً اعتقادی به دین اسلام یا دین دیگری ندارند، اینها را نیز می‌توان روشنفکر گفت؛ چون ویژگی مشترکی بین همه اینها هست. مطلب قابل توجّه اینکه شناخت جریان‌های روشنفکری به‌ویژه روشنفکری لیبرال به جهت ارتباط این پدیده با مسئله انحطاط و تمدّن و تحوّلات دوران معاصر جهان اسلام از اولویت حداکثری برخوردار است؛ چراکه تقابل فرهنگی، پدیده‌ای است که از روزگاران گذشته میان ملّت‌ها وجود داشته است و روشنفکری لیبرال، مدل دیگری از تقابل فرهنگی غرب علیه‌ اسلام است، 🔹همان‌گونه که در قرن سیزدهم میلادی پس از جنگ‌های صلیبی، مسلمانان توانستند تحوّلی در اندیشه غربیان ایجاد کرده و فکر تازه‌ای در اروپاییان به‌ وجود آورده و با تشکیل مدارس اسلامی، دانشجویانی تربیت کنند که مروّج فرهنگ اسلامی در اروپای غربی شدند. شاگردان مسیحی در مدارس مسلمانان افرادی چون ادلهارد انگلیسی، ژرارد ایتالیایی، آلبرت بزرگ، مایکل اسکات و دیگران بودند که با دریافت تمدّن و فرهنگ اسلامی ـ ایرانی مانند حساب، هندسه، هیئت، جبر و زبان عربی، راه جدیدی در اروپا گشودند. این طایفه از طریق اندیشه‌های فارابی و بوعلی و غزالی به گفتمان ارسطو راه یافتند، ولی پرسش‌ اساسی این است که چه اتّفاقی افتاد که پنج قرن بعد، این پرونده مسیر دیگری یافت و ۱۸۰ درجه چرخید؟ راز بقا را باید در ارتباط با غرب جستجو کرد که مسلمانان برای مقابله نظامی با غرب، به تجهیزات نظامی آنها نیازمند شدند و شکست‌های ننگین گلستان (۱۲۲۸ ق) و ترکمنچای (۱۲۴۳ ق) را به بار آوردند. 🔸روشنفکری در عصر قاجار با واژگانی چون منوّرالعقول و منوّرالفکر وارد ادبیات سیاسی و فرهنگی ایران شد. شاید میرزا آقا‌خان کرمانی، نخستین کسی بود که واژه منوّر‌العقول را بکار برد. این طایفه که بعدها به‌عنوان منوّرالفکر شناخته می‌شدند، تجدّدخواهانی بودند که سرنگونی حکومت استبدادی را دنبال می‌کردند و شعار قانون‌گرایی سرمی‌دادند. منوّرالفکرهای دوره پهلوی، واژه روشنفکری را مطرح ساخته و پس از انقلاب اسلامی ایران، اصطلاح روشنفکری دینی و روشنفکری سکولار (اعم از روشنفکری لیبرال و روشنفکری سوسیال) به ادبیات ایران افزوده شد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(3) ✡️ مقلد اسلام آمریکایی 🔺 همسویی آیت الله شریعتمداری با آمریکا در قبل و بعد از انقلاب از دیگر اقدامات او در راستای ضربه زدن به انقلاب اسلامی بود. 🔶 سفارت آمریکا در سندی محرمانه به تاریخ 27 دی 1357 در مورد مواضع شریعتمداری گزارش می‌دهد: «او علمای میانه‌رو را جمع کرده تا با چیزی مانند جمهوری اسلامی [امام] خمینی مخالفت کند.» 🔶 در گزارش دیگری در همان تاریخ آمده است: « خواهان حمایت بدون سروصدای ایالات متحده برای یک رقابت مذهبی میانه‌رو با [امام] خمینی می‌باشد.» 🔶 با پیروزی انقلاب اسلامی، شریعتمداری، خود را در ظاهر همراه با انقلاب نشان داد و تا جایی پیش رفت که به صورت ضمنی(و نه صراحتاً) خود را صاحب انقلاب می دانست اما در عین حال همسویی خود را با آمریکا بیش از پیش کرد. 🔶 در گزارشی به تاریخ 3 اردیبهشت 1358 که از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه مخابره شده، درباره گرایش شریعتمداری به رابطه با آمریکا آمده است: «او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات تمام مردم ایران تلقی کند...او اضافه کرد که آمریکایی‌ها باید از فرصت‌هایی که موجب استحکام دوستی آمریکا با ایران می‌شود استفاده کنند و با توطئه ضد آمریکایی مبارزه نمایند». 🔶 در حقیقت بعد از پیروزی انقلاب، شریعتمداری به جای همراهی با انقلاب و امام(ره)، دشمنی خود را بیشتر کرده و با همکاری با آمریکا در پی بدست آوردن فرصت مناسب برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی بود. 🖊 https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 بررسی جریان‌های مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۳ 🔰 تحولات و فعالیت سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی... در نخستین روزهای سال ۵۸ در گنبد و ترکمن‌ صحرا درگیری‌هایی درگرفت که سازمان را در مقابل نظام نوپا قرار داد. هنوز چند ماهی از شکست سازمان در غائله گنبد نگذشته بود که سازمان دستخوش انشعاب شد. سازمان به علت اختلافات نظری دیرپا و به بهانه تفاوت تحلیل از ترکیب و ماهیت طبقاتی دولت برآمده از انقلاب شاهد انشعابی بود که آن را به دو بخش اقلیت و اکثریت تقسیم کرد. اقلیت بر تدوین برنامه اصرار می‌ورزید تا با استفاده از آن راه تصاحب قدرت توسط نمایندگان طبقه کارگر را هموار کند. اکثریت اما بر ناب‌سازی ایدئولوژی سازمان از تمامی پیرایه‌های مائوئیستی و غیر آن تأکید می‌کرد. در نتیجه پس از انشعابِ اقلیت، مطالعه آثار تئوریک احزاب کمونیستی جهان در دستور کار اکثریت قرار گرفت که نتیجه آن پذیرش تام و ترویج تئوری‌های حزب کمونیست شوروی بود.  ♦️اکثریت از کار مسلحانه دوری می‌کرد و بر وسوسه حفظ و نگهداری سلاح فائق آمد. باقی‌ماندگان در «سازمان» که حفظ و نگهداری سلاح برایشان دیگر موضوعیتی نداشت، سلاح‌های مخفی را به تدریج به سپاه پاسداران تحویل دادند. اما اقلیت مغلوب این وسوسه‌ها ماندند. «اقلیت» همواره از وجود بحران‌های اقتصادی و سیاسی حکومت سخن می‌گفت و ابراز امیدواری می‌کرد که این بحران زمینه‌ساز سرنگونی آن باشد. بنابراین خود را برای چنین موقعیتی مهیا می‌کرد، اما از آنجا که توان کار نظامی را در خود نمی‌دید، صبر و انتظار پیشه کرده، ملتهب کردن فضای سیاسی کشور را در دستور کار خود قرار داد. اقلیت، جمهوری اسلامی را وابسته به امپریالیسم دانسته، هر اقدام یا رخداد را به گونه‌ای تحلیل می‌کرد که گواهی بر ادعای خود باشد.  🔹منشعبین یا «چریک‌های فدایی خلق» دولت بازرگان را وابسته به امپریالیسم و تسخیر سفارت آمریکا در آبان ۵۸ و سقوط دولت بازرگان را دلیلی بر اثبات ادعای خود می‌دانستند. از نظر آنها اشغال سفارت فریبی بود که حاکمیت برای غلبه بر بحران‌ها و تضادهای درونی‌اش به کار گرفته بود. به زعم آنها حتی اعدام جنایتکاران حکومت سابق نیز دلیل دیگری بر وابستگی نظام به آمریکا بود، چرا که آمریکا می‌دانست «تثبیت حاکمیتی که قبل از قیام با او بر سر میز مذاکره نشسته بود، تنها از طریق فریب توده‌ها» امکان‌پذیر است. با این حال اقلیت به سبب انشعابات، اختلافات، بی‌عملی اعضا و هواداران و تردید و تزلزل رهبران و وارد شدن ضربات پی‌درپی سیر انحطاط و فروپاشی را به سرعت می‌پیمود. 🔸یک سال پس از انشعاب، در بهار ۶۰ اکثریت با انتشار اعلامیه‌ای با حذف کلمه «چریک‌ها»، نام خود را به «سازمان فداییان خلق ایران ـ اکثریت» تغییر داد و در توضیح اقدام خود اظهار داشت که مبارزه مسلحانه با حکومت ملی و ضدامپریالیستی حاکم، اقدامی ضدانقلابی است. همچنین خود را یک سازمان سیاسی و نه نظامی خواند که برای سازماندهی طبقه کارگر تلاش می‌کند. ادامه دارد.... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۹۷ 🔰 ادامه روشنفکری لیبرال در ایران... متأسّفانه جریان روشنفکری با اینکه به دردها و دغدغه‌های اصلی ایران؛ یعنی انحطاط و نسبت دین و دنیای مدرن و استبداد و... به خوبی پی‌برده بود، ولی هیچگاه نتوانست به تولید علم و اندیشه و تئوری‌پردازی دست یابد. برخلاف روشنفکران غربی که با توجّه به چالش‌های فکری و رفتاری توانستند نهضت نرم‌افزاری و تولید علم را تحقّق بخشند. بسیاری از روشنفکران ایران مانند: محمّدعلی فروغی و تقی‌زاده با همراهی دولت و حکومت، مدل جدیدی از استبداد را برای مردم به ارمغان آوردند و هیچ‌ گامی در رفع انحطاط ایران برنداشتند. ♦️روشنفکران دیگری همچون: جلال آل احمد، شریعتی و... نیز گرچه با نظام سیاسی استبداد همراهی نکردند، ولی تنها توانستند با روش احیای سنّت‌های دینی، آن‌هم به‌وسیله بومی‌سازی برخی اندیشه‌های غربی، نوعی غرب‌ستیزی و استبدادستیزی را به فرهنگ عمومی تبدیل کنند، امّا نسخه درمانی برای دردهای انحطاط و استبداد ارایه نکردند. روشنفکری متجدّد دینی و غیر دینی پس از انقلاب و جنگ تحمیلی نیز چاره ایجابی نیندیشید و تنها پروژه بومی‌سازی برخی اندیشه‌های غربی را دنبال کرد و تازه غرب‌ستیزی دوره گذشته را نیز کمرنگ ساخت. 🔹البته مبنای بیشتر روشنفکران دینی متجدّد با تأثیرپذیری از گفتمان و انگاره‌های شریعتی این بود که می‌توان با پذیرش گزینشی از زوایای مثبت سنّت و مدرنیته و رها‌ ساختن‌جنبه‌های منفی این دو جریان به مسئله انحطاط مسلمین پایان داد، ولی تثبیت حکومت دینی و جمهوری اسلامی، به تدریج گفتمان دیگری از روشنفکری، یعنی روشنفکری لیبرال، امّا با مدلی متفاوت از دوران قاجار و پهلوی را پدید آورد. این مدل از روشنفکری لیبرال با انگاره‌های شریعتی هم کنار نمی‌آید و ایدئولوژی دینی را باور ندارد و با حکومت دینی مخالفت می‌ورزد. عقلانیت و علم مدرن را تنها راه نجات جامعه می‌داند، امّا جامعه‌ ای که به دین حداقلی باور دارد. تمام اجزای این گفتمان با مبانی فلسفه انتقادی و پسامدرنیته شکل می‌گیرد. 🔸دوره‌های روشنفکری لیبرال در ایران مهم‌ترین چهره‌های روشنفکری لیبرال را می‌توان در پنج دوره تاریخی معرفی کرد: ـ دوره اوّل، روشنفکرانی مانند میرزا عسگرخان افشار ارومی، میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی، میرزا صالح شیرازی، فرخ‌خان امین‌الدّوله غفاری، حسین‌خان آقا هستند که در اوایل قرن سیزدهم هجری با امضای قرارداد گلستان و ترکمنچای و واگذاری هرات و افغانستان به انگلیس و طرح و توسعه فرهنگی غرب مدرن و سکولار چهره منفوری از خود به‌جا گذاشتند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(4) ✡️ تخریب ولایت با ردای مرجعیت ♨️ در سال ۱۳۵۸ با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و به ویژه بعد از طرح و تصویب اصل ۱۱۰ که تصریح بر و اختیارات قانونی آن می‌کرد، آیت‌الله شریعتمداری در مصاحبه‌های مکرر به مخالفت آشکار با اصل مذکور پرداخت و آن را مخالف اصل حاکمیت ملت دانست. ♨️ در نظر او كاركرد ولایت فقیه به صورت «دخالت در حكومت» منحصر به زمان‌هایی بود كه حكومتی وجود نداشت و فقیه با ولایت خود حكومتی را تعیین می‌كرد. پس از آن كه نهادهای حكومتی شكل گرفتند كاركرد ولایت فقیه در مواجهه با انحراف در حكومت فقط ارشاد و اعتراض است و نمی‌تواند به تعویض حكومت بپردازد. ♨️ امام خمینی(ره) نیز در راستای وحدت بین روحانیت، بارها به آقای شریعتمداری توسط افرادی پیغام فرستاد و حتی خود به دیدار او رفت اما شریعتمداری دست از فتنه انگیزی برنداشت. ♨️ حضرت امام خمینی (ره) نیز در اول آذر 58 در سخنرانی بسیار صریحی در جواب شریعتمداری و حزبش چنین فرمود: «...شما كوچك‌تر از آن هستید كه این نهضت را منحرف كنید...شما قلدر هستید. رضاخان با سرنیزه حكومت می‌كرد شما با قلم می‌خواهید حكومت كنید، سر نیزه او شكست، قلم شما هم می‌شكند». ♨️ در حقیقت شریعتمداری مقام ولایت فقیه را مناسب قامت خود می‌دانست. شریعتمداری وقتی که متوجه شد ولایت فقیه به او نمی‌رسد، در صدد بر‌آمد جلوی تصویب قانونی آن و نهایتاً تعلق قانونی آن به حضرت امام را بگیرد و به این ترتیب در روز 11 آذر 58، فتوای شرعی به عدم شركت در انتخابات قانون اساسی و دادن رأی مثبت به آن را صادر كرد. @antisecular_ir
📚 بررسی جریان‌های مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۴ 🔰 تحولات و فعالیت سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی... بلافاصله پس از انشعاب، رهبران اکثریت نزد آیت‌الله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی رفتند تا به ایشان بگویند که حکومت جمهوری اسلامی را دربست قبول ندارند، ولی معتقدند در چارچوب اشکال غیر قهرآمیز می‌توان با آن مبارزه کرد و مبارزات ضدامپریالیستی را پیش برد. آنها همچنین به آیت‌الله بهشتی گفتند که معتقدند امام خمینی ضدامپریالیست و رهبری مبارزه هنوز به دست ایشان است. اکثریت که معتقد بودند در صورت سقوط حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت آمریکایی جای آن را خواهد گرفت، خود را حامی «خط امام» دانسته، ضمن حمایت از مواضع ضدامپریالیستی امام به تعمیق آن پای می‌ فشردند. ♦️جریان اکثریت، تسخیر سفارت آمریکا و سقوط دولت بازرگان را فاز دوم انقلاب و فرار بنی‌صدر در سال ۶۰ را «تجلی اراده خلق‌های ستمدیده ایران» و فاز سوم انقلاب خواند. ضمن اینکه در انتخابات ریاست جمهوری که پس از برکناری بنی‌صدر برگزار شد، به خاطر مواضع ضدامپریالیستی محمدعلی رجایی از وی حمایت کردند. یکماه بعد انشعاب دیگری در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اکثریت) رخ داد. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) که در نهایت به پیمودن راه وحدت با حزب توده ایران و انتخاب مشی سیاسی دست زده بود، در درون خود دچار انشعابی دیگر گردید و در آذرماه ۶۰ انشعاب کنندگان کلمه اکثریت را حذف کرده و سازمانی به نام سازمان فداییان خلق ایران(اقلیت) ایجاد کردند.کتاب ماهی سیاه کوچولو، اثر صمد بهرنگی مدت‌ها نقش مانیفست و بیانه غیر رسمی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران را بازی می‌کرد 🔹در سال ۶۱ با افشای فعالیت‌های غیرقانونی حزب توده و جاسوسی آن به نفع شوروی، «سازمان فداییان خلق ـ اکثریت» که با حزب روابط بسیار نزدیکی داشت نیز ضربه خورد. روز پس از دستگیریِ رهبران حزب توده، سازمان در جلسه‌ای تصمیم به خروج از کشور به مقصد شوروی گرفت. در فروردین ۶۵ جلسه‌ای در سطح سران سازمان برگزار شد که آغازی بود بر پایان آن. فداییان اعتراف کردند که حمایت‌شان از جمهوری اسلامی بر پایه نیرنگ بوده است. همچنین اظهار داشتند که باید هنگامی که بخش وسیعی از مناطق جنوب و غرب کشور در اشغال رژیم بعث بود بر طبل صلح می‌کوبیدند و جمهوری اسلامی را به تکدی برای بازپس‌گیری زمین‌های اشغالی خود دعوت می‌کردند. 🔸آنان در حالی‌که از همکاری سازمان مجاهدین خلق(منافقین) با رژیم تجاوزکار بعث آگاه بودند، به توصیه تئوریسین‌های حزب کمونیست شوروی خواستار همکاری با آن شدند و در پایان جلسه به براندازی جمهوری اسلامی، صرف‌نظر از شیوه‌های آن رأی دادند و در نهایت جریان اکثریت نیز در در اوایل سال ۱۳۶۲ پیوند خود را با اقلیت اعلام کرده و به صورت آشکار، نبرد مسلحانه خود را رسما با جمهوری اسلامی آغاز کردند. ادامه دارد.... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۹۸ 🔰 ادوار روشنفکری لیبرال در ایران... دوره دوم روشنفکری را باید روشنفکری مشروطه نامید که به تفصیل بیشتری توانستند به توسعه و گسترش مدرنیته در ایران بپردازند. این دوره در سال‌های پایانی ۱۲۷۰ قمری آغاز گردید و تنوّع و پیچیدگی بیشتری یافت. شخصیت‌هایی مانند: جلال‌الدین میرزا، آخوندزاده، میرزا حسین‌خان سپهسالار، میرزا یوسف‌خان مستشارالدّوله، محمّدحسن اعتمادالسّلطنه، میرزا علی‌خان امین‌الدّوله، میرزا آقا‌خان کرمانی، احمد روحی، امین‌السّلطان، میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدّوله، زین‌العابدین مراغه‌ای، صنیع‌الدّوله، میرزا نصرالله مشیرالدّوله، میرزا عبد‌الرحیم طالبوف، حاج سیّاح و وثوق‌الدّوله، نمونه‌ای از دوره دوم روشنفکری لیبرال و سکولار ایران هستند که در کسوت جهانگردی، بازرگانی، دلالی، مدیریتی، سیاسی و حزبی، به غربزدگی و رویکرد ضدّ دینی دامن زدند. این دوره تا کودتای ۱۲۹۹ شمسی و با روی کارآمدن قزّاق بی‌سوادی به نام رضاخان یا سردارسپه ادامه یافت. ♦️دوره سوم روشنفکری را باید با حاکمیت پهلوی اوّل توصیف کرد که با مدل روشنفکری رضا‌خانی توانستند استبداد جدیدی را برای مردم ایران به ارمغان بیاورند، این دوره که با شخصیت‌هایی همچون: سلیمان میرزا اسکندری، محمّدعلی فروغی، حسن تقی‌زاده، احمد کسروی، احمد متین دفتری و... ظاهر شد، وارد مرحله جدیدی از التقاط دینی و تفکّر لیبرالیستی و شبه مدرنیته گشت. 🔹دوره چهارم روشنفکری لیبرال، با حاکمیت پهلوی دوم؛ یعنی با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ شمسی و خروج رضا‌شاه از ایران آغاز می‌شود و گرایش‌های التقاطی و ناسیونالیستی و سلطنت‌طلبی در جریان‌های جبهه ملّی و سوسیال لیبرال و کانون نویسندگان ایران و احزاب گوناگونی چون حزب مردم، حزب ملیّون، حزب ایران نوین، حزب رستاخیز به رهبری افرادی همچون: علی امینی، محمّد مصدق، کریم سنجابی، محمّد مسعود، داریوش همایون، فریدون آدمیّت، حسنعلی منصور، امیرعباس هویدا، شجاع‌الدّین شفاء، لیلی امیرارجمند و غیره پدید می‌آید. البته در این دوره، روشنفکری سیوسیالیستی یا مارکسیستی توسط افرادی همچون: محمّد نخشب، امیرمختار پورشیرازی، خلیل ملکی و غیره نیز دنبال شد و جریان‌های التقاطی دیگری مانند سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران را به‌وجود آورد. 🔸روشنفکری دوره پنجم را باید در بعد از دوره انقلاب و جنگ‌ تحمیلی عراق علیه ایران دانست. این دوره که توسط افرادی همچون: عبدالکریم سروش، محمّد مجتهد شبستری و... رهبری می‌شد، با تحوّلات جهانی و آشنایی با فلسفه‌های معاصر غرب به‌ویژه فلسفه تحلیلی و هرمنوتیک، در عرصه جدیدی از اندیشه سیاسی و اجتماعی قرار گرفت و التقاط اسلامی و جریان لیبرالیسم و سکولاریسم را با سبک جدیدی دنبال کرد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(5) ✡️ پدر حزب آشوب ⚡️ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، که خود را رقیب (ره) می دید، سعی کرد از همه ابزارها برای گسترش نفوذ و افزایش دامنه اعتبارش استفاده کند. ⚡️ یکی از خطرناک‌ترین اقداماتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی زیر چتر حمایت شریعتمداری انجام گرفت، تأسیس «حزب جمهوری خلق مسلمان» و غائله آذربایجان بود. ⚡️ به دنبال اعلام موجودیت حزب جمهوری اسلامی(1357/11/19) که از حمایت مؤثر امام خمینی(ره) برخوردار بود، در روز 1357/12/24، حزب جمهوری خلق مسلمان که حمایت شریعتمداری را پشت سر خود داشت، اعلام موجودیت کرد. ⚡️ این حزب به فعالیت‌های ضدانقلابی و جدایی‌طلبانه در آذربایجان مشغول بود. از جمله اقدامات حزب خلق مسلمان در تقابل با جمهوری اسلامی می‌توان به مخالفت این حزب با همه‌پرسی قانون اساسی سال 1358 اشاره کرد. ⚡️ آن‌ها در این مسیر را نیز حامی خود می‌دیدند، به گونه‌ای که پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و حضور مردم در این همه‌پرسی، اعضای حزب، به بهانه دفاع از پدر معنوی خود به ایجاد و اغتشاش در آذربایجان دست زدند. ⚡️ آشوب گران، دامنه فعالیت‌های خود را به شهرهای قم، مشهد و تهران نیز گسترش دادند. در مهم ترین اقدام، صدا و سیمای آذربایجان به تصرف این حزب درآمد و سایر نهادهای دولتی را نیز تهدید و یا تصرف کردند. ⚡️ پس از این غائله، شریعتمداری با وجود سیل اعلامیه‌ها و نامه‌هایی که از او انحلال حزب را خواستار بودند، حاضر نشد این حزب را محکوم کند. @antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۵ 🔰 پایان کار سازمان چریکهای فدایی خلق در ایران از سال ۱۳۶۲ به‌ بعد که سازمان به صورت آشکار وارد تقابل مسلحانه با جمهوری اسلامی شد، آشکارا بر طبل جنگ می‌کوبیدند و مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را تبلیغ می‌کردند، اما با وجود همه هیاهوی خود برای «سازماندهی مسلح توده‌ها» و جنگ چریکیِ شهری، فاقد توانایی لازم هم در تئوری و هم در نیرو بودند. و کردستان تنها نقطه‌ای بود که می توانست وفاداری آنان به تئوری هایشان را نشان دهد. ♦️چریکهای فدایی خلق که از ابتدای غائله کردستان در آن نقش‌آفرینی می‌کردند، تا سال ۶۴ در مناطق کردنشین تحرکاتی داشته و دست به عملیات‌هایی می‌زدند. این گروه طی مدت حضور در کردستان ایران تلاش می‌کرد روابط خود با رژیم بعث را از نگاه نیروهای نظامی‌اش مخفی دارد، اما پس از حضور در کردستان عراق، ناگزیر شد به روابط خود با رژیم بعث آشکارا اعتراف کند. بنابراین مسئولین سازمان با صراحت اعلام کردند که «هرگونه کمکی را از جانب هر کسی بدون قبول قید و شرط می‌پذیریم.»! با وجود این، شکست‌های بی‌وقفه، انشعابات و خروج‌های پی‌درپی و ناتوانی در سازماندهی، گروه را در آستانه تلاشی قرار داد. در کردستان عراق نیز دو تن از افراد باسابقه گروه از آن جدا شدند. 🔹گروهک "راه کارگر" یکی دیگر از انشعاب های سچفخا بود که به رهبری "مرتضی یزدی" در آبان ۱۳۵۸ صورت گرفت. علت انشعاب انتقاد به مشی چریکی و نحوه ی حاکمیت سازمان بود. گروهک "اشرف دهقان" نیز که در گذشته از آن سخن به میان آمد، و در اردیبهشت ۱۳۵۸ از سچفخا منشعب شده بود، فعالیت عمده اش در کردستان انجام می گرفت و کار عمده ی آنان در داخل و خارج از کردستان، سرقت بانک ها و ادارات و ترور افراد و شخصیت های اسلامی و پاسداران بوده است و در بیشتر شهرهای کردستان، دفتر و مقر مستقل داشته و در تشنج آفرینی ها و کشتارهای بی رحمانه چون مثله کردن و کندن پوست سر و صورت پاسداران، نقش عمده ای داشته است که بعد از پاکسازی شهرها از لوث وجود گروهک ها، این گروه نیز به کوهها و روستاهای آزاد نشده پناه بردند، به ویژه در منطقه آلان و سردشت که در آنجا مقر جداگانه داشتند و در عملیات مشترک نظامی با حزب دموکرات شرکت می کردند. از این گروه نیز، گروهی به نام "حرمتی پور" انشعاب یافتند که سران این گروه و خود حرمتی پور در جنگل های شمال توسط برادران بسیج و سپاه به درک واصل شدند. 🔸با سریعتر شدن تحولات شوروی و حرکت به سمت فروپاشی در پایان دهه ۸۰ میلادی، بسیاری از اعضای سازمان به سرعت به اروپا به ویژه آلمان پناه بردند و به انجام برخی فعالیت های تبلیغاتی دست زدند که دیگر نمی توان آن را زندگی یک سازمان چریکی نامید، خصوصا که کمونیسم نیز در صحنه بین المللی مرده است. و به این ترتیب سازمان با مارکسیسم و تمامی آموزه‌های آن وداع کرد. در نخستین کنگره سازمان در سال ۶۹، فداییان با مشاهده شکست سوسیالیسم و دیکتاتوری طبقه کارگر، از مارکسیسم ـ لنینیسم اعلام برائت کردند و ضمن نفی خشونت، شعار «سرنگونی جمهوری اسلامی» را به «پایان بخشیدن به جمهوری اسلامی» تغییر دادند، چرا که سرنگونی متضمن اعمال خشونت بود که آنها مایل بودند از آن فاصله بگیرند. این مسئله اما نه به خاطر خصلت‌های انسانی بلکه به خاطر ناکارآمدی اعمال خشونت بود. فداییان برای نیل به اهداف خود یعنی گذار به «جمهوری پارلمانی» حتی مایل به همکاری با سلطنت‌طلبان نیز بودند. امروزه آنان که به‌زعم خود برای برقراری دموکراسی تلاش می‌کنند روشن نمی‌سازند که چگونه می‌توان دیکتاتوری طبقه کارگر را که اندیشه آنان را مدت‌ها به خود مشغول ساخته به مردم سالاری تبدیل کرد. ادامه دارد.... 🆔 @Jarianshenasi
❇️ این به خواست خدای تبارک و تعالی شکست نخواهد خورد ♦️امام خمینی(ره): این انقلاب به خواست خدای تبارک و تعالی شکست نخواهد خورد. گو اینکه همه دنیا با انقلاب ما دشمن باشند، گو اینکه همه دنیا بر ضد این نهضت قلمفرسایی کنند و دروغپردازی؛ آنچه حقیقت است، روشن خواهد بود و روشن خواهد شد. 🔸آن روزی هم که حضرت را مظلوم شهید کردند، بعضی از اشخاصی او را به اسم خارجی و اینکه در حکومت حق وقت، قیام کرده است، این طور معرفی کردند. لکن نور خدا می‌درخشد و خواهد درخشید و عالم را خواهد از نور پر کرد. 📚۲۵مهر۱۳۶۱
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۹۹ 🔰 ادوار تاریخی لیبرالیسم در ایران از آنچه پیش از این آوردیم روشن شد که لیبرالیسم تجسّم نفسانیت بشر جدید و ایدئولوژی ترویج و توجیه سرمایه‌سالاری و اباحیت بوده است و هسته مرکزی تفکّر سیاسی جدید غربی را تشکیل داده و جزء لازم آن بوده است. این ایدئولوژی مظهر خودبنیادی و اعراض از حق در تمدّن غربی است. اگر لیبرالیسم رکن اصلی و لاینفکّ تاریخ تمدّن غرب در عصر جدید بوده، در نسبت با تاریخ ما پدیده‌ای کاملاً وارداتی به‌شمار می‌رود. شواهد تاریخی گواه بر این امرند که ایدئولوژی لیبرالیسم در ایران از دل مجامع فراماسونری در لندن و تهران پدید آمده و نقش و وظیفه تاریخی آن برقراری نظام غارتگرانه سرمایه‌سالاری و تعمیق غرب‌گرایی بوده است. ♦️به بیان دیگر، لیبرالیسم، سرپل ایدئولوژیک وابستگی تمام‌عیار ما به بیگانگان بوده است. دو عامل اساسی در تعیین زمینه‌ها و شرایط جذب فرهنگ لیبرالیسم غرب در میان قشرها و گروه‌های مختلف اجتماعی نقش داشتند: ۱. آشنایی و برخورد با غرب؛ ۲. غیبت تفکّر و معرفت دینی و ضعف یقین و به‌دنبال آن فطور و سستی در ایمان و اعتقاد به سنّت‌های الهی و آسمانی. در اغلب جوامع غیر غربی، به‌ویژه در جوامع اسلامی و از جمله در ایران، دو عامل یاد‌شده بیشتر در میان رجال سیاسی و دربار، حضور داشت و بعد از رجال سیاسی، دیگر قشرهای شهری و قبل از همه بازار در مواجهه با غرب قرار می‌گیرد؛ زیرا بازار در کار تجارت بوده و از امکانات مالی و رفاهی مناسب نیز برخوردار است. 🔹رجال سیاسی به جهت تماس با غرب، مناسب‌‌ ترین افراد برای لژهایی بودند که قصد جذب نیرو داشتند، مانند: سفیران، وزیران امور خارجه، اشراف‌زادگان و درباریانی که برای اوّلین‌بار جهت کسب مهارت‌ها و علوم غربی راهی غرب می‌شدند. از سوی دیگر نقشی که رجال سیاسی در اجرای سیاست‌های غربی می‌توانستند برعهده گیرند، عامل دیگری بود که نظر لژ‌ها را قبل از همه به خود جلب می‌کرد. نخستین مروّج لیبرالیسم و غربزدگی در ایران در زمره اوّلین ایرانیان بودند که به عضویت فراماسونری در آمدند. ادوار تاریخی حیات لیبرالیسم در ایران را می‌توان این‌گونه فهرست کرد: ـ لیبرالیسم عهد مشروطه (دوره اوّل)؛ ـ لیبرالیسم عهد پهلوی (دوره دوم)؛ ـ لیبرالیسم پس از انقلاب اسلامی (دوره سوم). 🔸لیبرالیسم عهد مشروطه لیبرال‌ها در دوره مشروطه اصلی‌ترین نمایندگان و حامیان استعمار انگلیس و روس در ایران بوده و نقش‌ تاریخی ایشان ایجاد زمینه‌های ترویج مدرنیسم و غربزدگی در ایران، سوارشدن بر جنبش اعتراضی و عدالت‌خواهانه مردمی در مشروطه و تبدیل آن به ابزاری جهت محدودکردن نفوذ اسلام و روحانیون بوده است. جریان منورالفکران لیبرال، بیشترین همت خود را دراین دوره به تغییر نگاه به دین و ایجاد نگاه مثبت به غرب به کار گرفت . تعداد قابل توجهی از این منورالفکران را ملاحظه می کنیم که با استفاده از روشهای مختلف، مخصوصا تدوین ونشرکتاب، ایجاد روزنامه ها و نوشتن مقالات، تشکیل انجمن ها و محافل فرهنگی و سیاسی ، انتشار شبنامه ها و رواج اتهامات مختلف، بردن شاهان به سفرهای اروپایی، حضور در مناصب قدرت مخصوصا درصدر اعظمی و وزارت دربار و خارجه و معارف، به دنبال تحقق این هدف بودند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(6) ✡️ مرجعی به دنبال کودتا ⛔️ یکی دیگر از خیانتهای بعد از پیروزی انقلاب، همکاری با عوامل (نوژه) در تابستان 1359 بود. ⛔️ در جریان کودتا قرار بود از بمب های خوشه ای و 750 پوندی برای قتل عام مردم استفاده شود. کودتاچیان درصدد حذف امام و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی بودند. ⛔️ اگر این اتفاق می افتاد، وحشتناک ترین کشتار در قرن بیستم و کل تاریخ جهان رقم می خورد. زیرا کودتاگران پیش بینی کرده بودند در جریان عملیات نظامی، یک میلیون تا 5 میلیون نفر کشته شوند. ⛔️ شریعتمداری در مرحله اول باید برای اطمینان خاطر افراد شرکت کننده در کودتا از لحاظ ایدئولوژیک و دینی، به تأیید کودتا می پرداخت. ⛔️ کودتاگران مطمئن بودند در صورتی که شریعتمداری به عنوان یک پیام بدهد و از کودتا حمایت کند، ارتش انگیزه ای برای مقاومت ندارد و به سرعت تسلیم می شود. ⛔️ او در مرحله دوم کودتا نقش مهمتری را برعهده دارد. زمانی که (ره) از صحنه سیاست حذف شد، شریعتمداری باید به صورت مستقیم وارد عمل می شد و رهبری کشور را در دست می گرفت. ⛔️ کودتای نوژه به لطف خدا شکست خورد و خائنان به سزای عمل خود رسیدند اما شریعتمداری به علت اینکه به صورت مستقیم در کودتا دست نداشت، تحت تعقیب قرار نگرفت. ⛔️ کودتاگران در بازجویی ها و مصاحبه تلویزیونی خود به ارتباط کودتا با بیت شریعتمداری اعتراف کرده بودند اما این بخش از اعترافات و مصاحبه ها به دلایل امنیتی و سیاسی حذف شد و به اطلاع عموم نرسید. https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۶ 🔰اتحادیه کمونیست‌های ایران یکی دیگر از تشکلهای مارکسیستی در ایران اتحادیه کمونیست‌های ایران بود که در اواخر سال ۱۳۵۵ در پی اتحاد و ادغام دو گروه کمونیستی که عبارت از "سازمان انقلابیون کمونیست" که سازمانی مائوئیست در خارج از کشور بود و «گروه پویا» که اعضایش بعضاً برای آموزش جنگ چریکی به فلسطین رفته بودند، تشکیل شد. "سازمان انقلابیون کمونیست" در سال ۱۳۴۸ در یک محفل دانشجویی خارج از کشور تشکیل شد و ۶۰-۵۰ نفر از دانشجویان ایرانی را با ایدئولوژی مارکسیستی به عضویت درآورد. و "گروه پویا" نیز شاکله اصلی اش از اعضای محفل گروه  فلسطین بودند که پس از خروج از کشور مدتی در عراق و سپس در لبنان به سر بردند و اکثر اعضای آن دانشجویان ایرانی در آمریکا بودند که مخالف شاه بوده و علیه رژیم فعالیت سیاسی- فرهنگی می‌نمودند. اعضای این گروه در ماه‌های آخر پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به ایران آمده و به «اتحادیه کمونیست‌های بخش داخل» معروف گشتند. از جمله فعالان شناخته شده این اتحادیه در خارج، از سیامک زعیم،  عبدالرحمان آزمایش، حسین ریاحی و فرید و وحید سریع القلم می توان نام برد. ♦️اتحادیه کمونیست‌ها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی این اتحادیه، در ابتدا نظام جمهوری اسلامی ایران را متشکل از جریان‌های متفاوتی می‌دانست که اعتقاد داشتند نمی‌توان در برابر همه آن‌ها رفتار یکسانی اتخاذ نمود. از جمله این جریان‌ها، جریان لیبرال بود که از نظر آن‌ها حکومت را به سمت غرب کشانده و خواهان سرکوب آزادی‌هاست و از طرف دیگر خط امام می‌باشد که بایستی از آن پشتیبانی نمود؛ لذا برخلاف سایر گروه‌های چپ تندرو ضمن مخالفت با اسلامی بودن نظام و پایبندی به اصول مارکسیستی در ابتدا از نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل شعار استقلال، آزادی و رویارویی با غرب و آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت می نمود. 🔹حمایت از اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، شرکت درجبهه‌های جنگ  (هرچند با توجه به اسناد، متهم به ربودن اسلحه از مناطق جنگی و پنهان نمودن آن‌ها می‌باشند) وحمایت از نهادهای انقلابی همچون سپاه، مخالفت با گروه‌های تندرو از جمله این موارد می‌باشد. از سوی دیگر برگزاری جلسات برای معرفی خود و اندیشه‌هایشان، جمع‌آوری اعضای گروه که از خارج آمده بودند، فرستادن هسته‌های تبلیغی به شهرهای مختلف، چاپ نشریات همچون ستاد، تشکیل اکیپ‌هایی با نام «داس» به منظور آموزش نظامی اعضاء و هواداران به منظور مقابله با کودتا، تشکیل جمعیت زنان مبارز و تشکیلات پیشمرگان زحمت‌کشان در کردستان از دیگر اقدامات آنان بود. 🔸رودررویی با انقلاب اسلامی این اتحادیه در ادامه راه خود با جریان اصیل انقلاب اسلامی و نهضت امام و یاران ایشان به مقابله برخاست. به خصوص از زمان تشکیل حزب جمهوری اسلامی، این اتحادیه در کنار نیروهای مخالف نظام همچون: سازمان مجاهدین خلق ایران، فدائیان خلق، کومله، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و... که رئیس جمهور، بنی‌صدر، در راس آن قرار داشت، حمایت نموده و تشکیل حزب جمهوری اسلامی را کودتایی در کشور و امام و یاران ایشان را جبهه ارتجاع نامید ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۰ 🔰 ادوار تاریخی لیبرالیسم در ایران ادامه لیبرالیسم عهد مشروطه... بیشترین تعداد و اقدامات منورالفکران لیبرال را ما در این مقطع از تاریخ قاجاریه ، که زمینه ساز نهضت مشروطه می باشد شاهد هستیم. عموم مورخان که از لحاظ فکری هم مشرب این منورالفکران هستند ، نقش آنان را در زمینه سازی تغییر نظام سیاسی و فکری ایران یعنی مشروطیت ، نقش برجسته و تعیین کننده دانسته و آنان را بیدارگر ملت (در جهت خواسته های خودشان) دانسته اند. فریدون آدمیت از جمله کسانی است که تلاش کرده با برداشتهای روشنفکرانه از تفکرات و اقدامات این منور الفکران، اقدامات آنها را یکسره خدمت به ملت ایران و بیداری توده ها معرفی کند و از کنار بسیاری از خیانت ها و وابستگی های آنان به بیگانگان به خاطر فرهنگ مورد علاقه خود یعنی غرب گرایی، عبور کند. ♦️سایر مورخان از جمله ناظم الاسلام ، یحیی دولت آبادی ، کسروی ، ملک زاده کوشیده اند تا با تحلیل غیرصادقانه از این حوادث ، و توجه به گفتارهای غیر مستند و شنیده ها ، منورالفکران لیبرال را ناجی ملت قلمداد کرده و از کنار ده ها وطن فروشی آنان ، چه در جنگهای سرزمینی و چه قراردادهای مالی و اقتصادی و چه حوادث سیاسی به راحتی بگذرند تا با اشاره مختصر و غیر پیگیرانه ، موضوع را کم اهمیت جلوه دهند . لیبرال‌های این دوره به دو بخش لائیک و به ظاهر مذهبی تقسیم می‌شده‌اند که البته ماهیت هر دو یکسان بوده و تنها در برخی ظواهر با یکدیگر اختلاف داشته‌اند. وجه غالب لیبرال‌های این‌دوره گرایش‌های تو‌أمان لائیک و به ‌اصطلاح مذهبی بوده است که به نمونه‌هایی از آنها اشاره خواهیم کرد: 🔹میرزا عسکرخان افشار ارومی او از نخستین ایرانیانی است که در فرانسه به عضویت لژهای ماسونی درآمد. وی در دستگاه عباس میرزا (نایب السلطنه) در تبریز بود که از سرکردگان سپاه ایران به حساب می آمد. او دومین فرستاده ایران به فرانسه و حامل نامه ی فتحعلی شاه به ناپلئون در سال (۱۲۲۴ ه ق) است . وی با سفر به دربار ناپلئون ماموریت یافت به عنوان سفیر میان ایران و فرانسه ، علیه دشمن مشترک شان ، یعنی روسیه اتحاد برقرار کند و بتواند با جلب نظر ناپلئون، جلوی تجاوزات روسیه به ایران را بگیرد. 🔸لژ فراماسونری انگلیس در فرانسه، به‌ دلیل اینکه انگلیس متّحد روسیه و با ناپلئون درگیر بود، از طریق ارتباطی که با میرزا عسکرخان برقرار کرد، او را با فعالیت لژ به‌عنوان مرکز اصلی تمدّن غرب آشنا کرد و در ۲۴ نوامبر ۱۸۰۸ در پاریس به عضویت لژ (فیلو سوفیک فرانسه) درآورد. این لژ پیرو لژ بزرگ اسکاتلند بود. او در این باره می گوید : در آن شب ، به نور طریقت ماسونری منور گردیدم و از عالم تاریکی پا به عالم روشنایی گذاشتم ! در همان جلسه، شمشیر جواهرنشان خود را که دارای تیغه ی آبدیده ی دمشقی بود، از کمر باز کرده و روی میز استاد لژ می گذارد و می گوید : برادران ! سروران و یاران ! دوستی، صداقت، وظیفه شناسی، امانت، فضائل اخلاقی، درایت، نوع پرستی و وفاداری به مقام سلطنت، همه ی اینها وظایفی است که در مغز من جای گرفته است و در مورد آنها قسم یاد کرده ام . اجازه می خواهم شمشیری را که در ۲۷ جنگ ! در راه وطن، در خدمت من بوده است، به عنوان گروگان تقدیم یاران و برادران کنم. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(7) 💥سقوط از مقام مرجعیت 💢در اوایل سال 1361 کودتای جديدی کشف شد که در پی جمهوری اسلامی بود.کودتاگران سعی داشتند با انجام یک کودتای نظامی،امام را به شهادت رسانده و نظام اسلامی را ساقط کنند. 💢بعد از کشف کودتا معلوم شد، با همراهی رهبری اين کودتا را برعهده داشتند.اين بار دخالت شريعتمداری درکودتا به صورت مستقيم بود. 💢 قطب‌زاده در بازجویی‌های خود می‌گوید«در بین مراجع فقط با واسطه با شخص آیت‌الله شریعتمداری،مسئله در میان گذاشته شده بود.به نقل از آقای[عبدالرضا]حجازی ایشان گفتند که«من قبل از انجام برنامه، کاری نمی‌توانم بکنم و بعد از انجام برنامه، بنده خود ایشان را تأیید می‌کنم و اقدام می‌کنم». 💢 شریعتمداری 500 هزار تومان به کودتاگران کمک کرده و اعتراف کرده بود که در جريان کودتا بوده ولی اقدامی در جهت جلوگيری از آن به عمل نياورده است. 💢 بعد از انتشار اعترافات متهمین،خشم مردم برانگیخته شد و شریعتمداری را از مرجعیت خلع کرد و دیگر تقلید از او را جایز ندانست. شریعتمداری با صدایی لرزان و ظاهری مضطرب در صفحه تلویزیون ظاهر شد و ضمن استغفار،تعهد کرد که دیگر در امور مشابه شرکت نداشته باشد. 💢 شریعتمداری تاپایان عمر یعنی فروردین 1365 که به علت سرطان کلیه درگذشت، در انزوا و بود.امروز شریعتمداری به عنوان یک و تجربه تلخ د مورد عواقب دنیازدگی، جاه طلبی روحانیت و همچنین از طریق فرزندش(حسن)و ارتباط با بیگانه،مطرح است. @antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۷ 🔰 قیام مسلحانه در واقعه آمل با برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا توسط حضرت امام(ره) و سپس رای مجلس مبنی بر بی‌کفایتی وی و عزل او از ریاست جمهوری در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ و درگیری‌های به وجود آمده نقطه آغازی در ایجاد تنش بین ائتلاف گروه‌های ضد انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آمد. ♦️از همین زمان بود که اتحادیه کمونیست‌ها به این نتیجه رسید که نظام به صورت یک‌دست در آمده است و با این دلیل که با وجود جریان لیبرال در دولت، نظام دچار انحراف گردیده و با جدایی تدریجی از مردم به بیگانگان مرتبط خواهد شد و بیگانگان نیز جز اختناق و استبداد چیز دیگری برای ملت به ارمغان نخواهند آورد، بر این اساس رهبری و اعضای اتحادیه تصمیم به «قیام مسلحانه فوری»، آگاه‌سازی مردم از این انحراف و دعوت مردم به قیام علیه نظام گرفتند از نظر آنان سازمان مجاهدین خلق نیز همین هدف را داشته اما شیوه آنان که ترور و... می‌باشد اشتباه است. 🔹علت قیام در آمل به علت کم بودن احتمال موفقیت در تهران، شهرستان آمل به علت موقعیت طبیعی، استراتژیک، سیاسی و انسانی، گذرگاه ارتباطی بودن تهران به شرق و غرب مازندران و همچنین همسایگی استان‌های شمالی ایران با شوروی سابق به عنوان قطب اصلی کمونیسم و فعالیت سابقه‌دار کمونیست‌ها در این منطقه، این شهر به عنوان نقطه شروع قیام فوری انتخاب گردید تصرف یک شهر مهم و توسعه تصرفات در عملیات‌های بعدی؛ جلب نظر افکار عمومی و گروه‌های سیاسی داخل کشور؛ حفظ حضور سیاسی در عرصه سیاسی کشور؛ قوی‌تر نشان دادن خود در مقایسه با سایر گروه‌ها و تشکیلات سیاسی بزرگ‌تر؛ جلب حمایت‌های خارجی؛ تقویت جبهه هواداران؛ ایجاد رعب در نیروهای هوادار نظام و آزادی شهرها به دست خود مردم از دست رژیم از جمله اهداف عملیات نظامی به شهر آمل به شمار می‌آید. 🔸حمله غافل‌گیرانه این گروه از اواخر شهریور ۱۳۶۰ جمعیتی در حدود ۱۸۰ نفر از اعضا را از سراسر کشور به جنگل فراخوانده و در پایگاهی در حوالی «منگل دره» در ۲۰ کیلومتری آمل به طور مخفیانه مستفر شدند آنان قصد حمله غافل‌گیرانه به شهر در ۱۸ آبان ۱۳۶۰ را داشتند اما به علت درگیری‌های متعددی که در مقاطع مختلف زمانی بین آنان و نیروهای نظامی به وقوع پیوست این عملیات به تعویق افتاد در نتیجه حدود ۸۰ نفر از اعضا که وعده پیروزی را شکست خورده می‌دیدند از گروه جدا گشتند از سوی دیگر نیروهای انقلابی از وجود افرادی در جنگل اطلاع یافتند. در نهایت در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۶۰، ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه، اعضای ۱۱۰ نفره اتحادیه کمونیست‌ های ایران، با نام «سربداران جنگل» با پوشش لباس‌های نظامی تحت عنوان عملیات «اسب تروا» با شلیک گلوله آرپی جی هفت در شهر آمل با ایجاد درگیری‌های پراکنده به این شهر حمله نموده و قصد تسخیر آن را داشتند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۱ 🔰 میرزا عسکرخان افشار ارومی... لژ در مدت کوتاهی مرتبه استادی را به او اعطا می‌کند و بدین ترتیب، مراتبی که درون لژ در طول چند سال باید طی شود، او در زمان کوتاهی می‌پیماید و در مقابل، صندوقچه‌ای مرصّع به لژ تقدیم می‌کند. تقدیم شمشیری که تا آن زمان در خدمت وطن بکار رفته بود، نماد گویایی از نقش لژها در خلع سلاح کردن کسانی است که در حکم محافظان وطن باید در برابر هجوم استعمار غرب مقاومت کنند. همچنین تقدیم صندوقچه‌ای که محلّ نگهداری و حفظ اسرار و اشیای قیمتی است، نشانه‌ای آشکار از خیانت کسانی است که با عضویت در لژهای ماسونی، مملکت خویش را به بیگانه تقدیم می‌‌کنند. در حقیقت کسی که از فرهنگ و تمدّن خود بریده و به لژ وارد شده است، دیگر سر و رازی ندارد تا نیازمند به صندوقچه‌ای برای حفظ آن باشد و نیز وطنی ندارد تا نیازمند به شمشیر جهت حراست از آن باشد؛ پس همان به که شمشیر و گنجینه گوهرین او نیز به لژ واگذار شود. ♦️اسماعیل رائین در این باره می نویسد : سازمان فراماسونری انگلستان، به وسیله لژ مادر (اسکاتلند) در پاریس ، عسکرخان را با عجله و شتاب و تشریفات خاصی به عضویت سازمان خود در آورد. شاید کارگردانان لژ برای این که از وجود او و اطلاعات و ماموریتی که داشت به نفع دولت بریتانیا استفاده کنند در مدت کوتاهی که از ۲۱ روز نمی گذشت به او مقام و رتبه ی استادی دادند و بدین ترتیب مراتبی که درون لژ درطول چندین سال باید طی شود، در زمان کوتاهی به وی اعطاء گردید که این امر درسوابق لژهای فراماسونی با قاعده، بی سابقه و کم نظیر بود .... 🔹کارگردانان و اعضاء کرسی لژ (فیلوزوفیک فرانسه) که موفق شدند، این خدمت بزرگ را به استاد اعظم خود در (اسکاتلند) انگلستان نمایند به پاس خدماتی که (روبلو) عضو کرسی، برای وارد کردن عسکرخان به لژ نموده بود درهمان روز طی تشریفاتی به او یک نشان قیمتی دادند .... بدین ترتیب آشکار می شود که ارزش عضویت عسکرخان در لژ ماسونیک انگلیسی نه تنها به قدری زیاد بوده که به خود او در مدتی کوتاه مقام استادی داده اند بلکه به (دوبلو) یعنی کسی که او را وارد لژ کرده و برای وی سخنرانی تهیه نموده بود نیز نشان (استاد اعظم) اعطاء نمودند . 🔸او علت این اقدام عجولانه را چنین می نویسد : در آن روزگار انگلیسی ها از ایران به کلی رانده شده بودند و همه ی عمال دولتی و تجاری آن ها بنا به خواهش ژنرال گاردان فرانسوی از این کشور اخراج گردیده بودند. بنابر این تنها راهی که برای کسب اطلاع از چگونگی رابطه ایران و فرانسه و اتحادی که با کمک (ناپلئون – فتحعلی شاه) در شرف تکوین بود، وجود داشت، استفاده از میرزا عسکر خان سفیر فوق العاده ایران در دربار فرانسه بود که آن هم با کمال راحتی و در کمترین مدت انجام گردید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(8) 💢 لاهوتی و سرآغاز انحراف 🔶 یکی از روحانیون پیاده شده از قطار انقلاب بود. او پدر شوهر و هاشمی رفسنجانی است. 🔶 او در سال ۱۳۴۱ به دستور امام خمینی، برای تبلیغ به شهر گرمسار رفت و در این شهر مقیم شد. لاهوتی تا تابستان ۱۳۴۹ در گرمسار ماند. سپس در ابتدای تابستان ۱۳۴۹ به تهران آمد و به جمع جامعه روحانیت تهران پیوست. 🔶 با فراگیرشدن تب مبارزه مسلحانه در ابتدای دهه ۵۰، لاهوتی با اصرار و پیگیریِ که از مبارزان فعال بود، به وصل شد و امکاناتش را در اختیار این گروه قرار داد. 🔶 در همین حال اسدالله تجریشی واسطه از اعضای سازمان مجاهدین خلق با شیخ حسن لاهوتی بود. به موازات شیخ حسن لاهوتی، فرزندش نیز بدون اطلاع پدر به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمده بود. 🔶 شیخ حسن لاهوتی پس از آزادی از زندان، کمک‌هایش به سازمان مجاهدین خلق را افزایش داد و بسیاری از وجوهاتی را که از مردم دریافت می‌کرد، به سازمان می‌داد. اسدالله تجریشی در این باره می‌گوید: 🔶 «ما در بازار آقای لاهوتی را پیشنماز یک مسجد کرده بودیم که مردم را برای پرداخت وجوهات به او معرفی کنیم و او هم وجوهات را دریافت کند و به ما بدهد تا به سازمان بدهیم. ایشان هم پذیرفته بود و همین کار را می‌کرد.» 🔶 همچنین شیخ حسن لاهوتی به همراه روحانیونی همچون و آیت‌الله نامه‌هایی به امام نوشتند و خواستار تأیید موضع این گروه از سوی امام خمینی شدند... @antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۸ 🔰 مقاومت انقلابیون در واقعه آمل در تهاجم پنجم بهمن به آمل، کمونیست ها  قصد حمله به مقر سپاه، بسیج، دادگاه انقلاب، بستن جاده هراز در مدخل شهر، تصرف محله اسپه کلا و دعوت مردم به قیام را داشتند که به فرماندهی قرارگاه ابوالفضل (ع) در چالوس و امداد از نیروهای سپاه و بسیج شهرهای بابلسر، محمودآباد، لاریجان و بابل با  مقاومت روبرو شدند. ♦️شهر هزار سنگر این درگیری که حدود دو روز به طول انجامید سرانجام با مقاومت نظامیان و مردم که بدون همکاری طاقت‌فرسای آنان امکان‌پذیر نبود، منجر به شکست عملیات  اتحادیه کمونیست‌ها گردید. مردم آمل و مناطق اطراف به محض اطلاع از حمله به شهر درسنگر‌ سازی، تدارکات، امداد رسانی، شناسایی دشمن ومحل استقرار آنان و همکاری‌های اطلاعاتی به یاری نیرو های انقلابی شتافتند.حتی مردمی که  سلاح نداشتند، با وسایلی همچون: داس، تیرکمان،  سنگ، تفنگ  ساچمه‌ای و شکاری به مقابله با مهاجمان پرداختند. اقشار مختلف مردم از کوچک و بزرگ،  زن و مرد، پیر و جوان و حتی بچه‌های زیر ۱۰ سال که با کف دست شن آورده و گونی‌ها را به منظور سنگرسازی پر می‌نمودند نیز در این بحبوحه ی نبرد به چشم می‌خوردند. و مردم روستاها و شهرهای دور و نزدیک به کمک مردم مقاوم شهر هزار سنگر آمل شتافتند. 🔹سرانجام حادثه سرانجام عصر روز چهارشنبه ۱۳۶۰/۱۱/۷ نیروهای مهاجم عقب‌نشینی نموده و پاکسازی شهر آغاز گشت. با فرار مهاجمان و باقی ماندن ۲۸ نفر از آنان در جنگل، طی روزها و ماه‌های بعد درگیری‌هایی بین آن‌ها و نیروهای انقلابی رخ داد که مهم‌ترین آن‌ها در روز دوازدهم اسفند ماه بود که به منظور بردن اسلحه‌های مخفی شده به جنگل آمده بودند. این واقعه به شهادت ۴۰ نفر در شهر، ۲۰ نفر در درگیری‌های متفرقه و زخمی شدن نزدیک به ۲۰۰ نفر از مردم عادی، نیروهای بسیج و نظامی منجر گردید. از نیروهای اتحادیه نیز ۶۰ نفر کشته، زخمی و گروهی اسیر شدند. اعضای دستگیر شده در دادگاه انقلاب محاکمه گردیدند. برخی به جرم محاربه، اعدام و عده‌ای به زندان محکوم گردیدند سایر اعضا هم در طول سال و سال‌های آتی شناسایی و دستگیر شدند. 🔸بازتاب‌های واقعه آمل با وجود همکاری مردم با نیروهای بسیج و نظامی در مقابل نیروهای مهاجم، «رادیو صدای آزاد ایران» این جریان را معکوس نشان داده و آن را قیام مردم آمل معرفی نمود که به وسیله سلطنت‌ طلبان ایران تحت کنترل چند ساعته قرار گرفت همچنین سایر خبرگزاری‌ها از جمله فرانسه ضمن تکرار این مطلب آن را رویارویی شدیدی دانستند که تکرار آن می‌تواند برای رژیم اسلامی خطرناک باشد. این در حالی بود که با توجه به اعتراف  یکی از اعضا، در این مدت حتی نفر از مردم هم به قیام فوری نپیوست. این مساله از این لحاظ حائز اهمیت است که روشن‌سازی و جذب مردم علیه نظام یکی از اهداف این عملیات بود. ♦️بیانات امام در مورد واقعه آمل از سوی دیگر نیروهای انقلابی و مسؤولان نظام از اقدام هوشیارانه مردم تقدیر به عمل آوردند امام خمینی (ره) در یکی از بیانات خود می‌فرمایند: «جمهوری اسلامی پس از پیروزی به تمام افراد و گروه‌ها فرصت داد تا آزادانه هر عملی را می‌خواهند انجام دهند و هر روزنامه‌ای که خواستند منتشر کنند ولی دیدید که این‌ها چگونه عمل کردند این‌ها با اسلحه به جان مردم افتادند و رسما علیه اسلام قیام کردند امروز تبلیغات می‌کنند که تنها صدی شش و یا صدی ده از مردم طرفدار جمهوری اسلامی می‌باشند تمام آمال و آرزویشان شمال بود و معتقد بودند که شمال صد در صد با جمهوری اسلامی مخالفند.»  و در جایی دیگر می‌فرمایند: «اگر این عده‌ای که در جنگل بودند اسلام را فهمیده بودند حمله به آمل نمی‌کردند... لکن فهماند به این دسته‌های غیرانسانی که این طور نیست که شما خیال می‌کنید که اگر یک صدایی بلند کنید مردم با شما هستند چطور یک مردم مسلمانی که دل بسته‌اند به اسلام و... به قرآن، و شهادت را برای خودشان افتخار «می‌دانند»... چطور امکان دارد... چند تا اشخاصی که هیچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هیچ ایمان ندارند بیایند و یک شهر مؤمن را بخواهند به هم بزنند؟» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi