جارشدی | محلی برای رشدکردن🌱
حالا بریم سراغ کدوم مهارت؟ مهمترین ابزارهای موفقیت مهارتهایی هستند که درابعاد مختلف زندگی (شخصی،
اگر موافق باشید بعد از طرزفکر بریم سراغ حل مسئله🤔
معمولا ما آدمها زمانی که دچار مسئلهای (مشکل) میشیم خودمونو دائم درگیر اون مسئله میکنیم!
اما پیششرط حل مسئله آرامش ذهنیه.
یعنی زمانی که ما مدام ذهنمون درگیر مسئله باشه رفتارهای احساسی نه منطقی داریم😳
رفتارهایی که از روی احساسات مثل:
پرخاشگری، تنبلی، انجام دادن کارها از روی عجله و ...
پژوهشهای علمی نشون دادن زمانی که دچار مسئلهای میشیم بهتره رهاش کنیم😳
بله رها کنیم. رها کردن یعنی اینکه برای مدتی ازش دور بشیم و در آرامش راهکارهای خلاقانه رو مغزمون ارائه میکنه.
شاید دیده باشین که گاهی در سرویس بهداشتی یا حمام یک ایده به ذهنمون میرسه که در طول روز هیچوقت چنین ایدههایی به ذهنمون نمیرسیده...
درواقع زمانی که مغزما از تنشها دور میشه سیستم منطقی مغزما شروع میکنه به راهکار دادن.
پس اگر دچار مسئلهای شدین به جای درگیر شدن رهاش کنید تا به موقع مغز ما شروع کنه به راهحل دادن.
بله، پیششرط حل مسئله آرامش ذهنیه.
@jaroshdi
شاید این جمله رو زیاد شنیده باشین:
"مشکلاتو زمان حل میکنه"
بنظرتون این جمله برای کدوم طرزفکره؟
بله درسته. طرزفکر ثابت.
اما طرزفکر رشد میگه: " من میتونم یادبگیرم چجوری مسائلمو حل کنم، نه اینکه اجازه بدم به مرور زمان فراموش بشه".
حالا تا زمان بگذره به قول معروف پیرمون درمیاد. پس بهتره هرچه زودتر یاد بگیریم چجوری حرفهای حل مسئله کنیم😊
✅از جمله مواردی که باعث میشه آمادگی ذهنی درمورد حل مسئله داشته باشیم، فنبیانمون هست.
حتما مسائل ریاضی رو یادتونه.👨🏫👩🏫
ما بهش میگفتیم مسئله نه مشکل. با اینکه حل کردنش برای خیلیامون مشکل بود.🤔
مشکل برای ما یعنی یک چیزی که به دست آوردنش سخته و تقریبا قابل حل نیست و علت مشکلات دیگران هستند؛ اما معنی مسئله یعنی یک چیز حل کردنی و حل شدنی.
این ذهنیتی هست که ما نسبت به این دو کلمه داریم.
🍃پس بیاین از این به بعد به مشکلات بگیم مسئله، موافقین؟
@jaroshdi
#مسیحالهامی
وقتی مهارت حلمسئله رو یادبگیرین دیگه سختترین مسائل هم اذیتتون نمیکنه! چرا؟
چون یا راهحلشو پیدا میکنید یا میپذیرید که راهحلی نداره و فقط باید اوضاع رو مدیریت کنید... 😊
۲.
@jaroshdi
#مسیحالهامی
زندگی مثل این کوه و صحرا میمونه، گاهی پرفراز و نشیب و گاهی هموار ...
و حل مسئله مثل این ماشین آفرود میمونه که هم فرازونشیب و هم همواری رو طی میکنه ...
۳.
@jaroshdi
#مسیحالهامی
این ماشین حل مسئله ما شامل ۴ تا چرخه.
چرخ اول:
فهم مسئله
چرخ دوم:
...
چرخ سوم:
...
چرخ چهارم:
...
۴.
@jaroshdi
#مسیحالهامی
فکرشو بکن
بتونی مسائل کاری، زناشویی و همسرداری، فرزند، شخصی، تحصیلی و ... رو حل کنی.
چقدر زندگیت قشنگ میشه😍
@jaroshdi
#مسیحالهامی
جارشدی | محلی برای رشدکردن🌱
این ماشین حل مسئله ما شامل ۴ تا چرخه. چرخ اول: فهم مسئله چرخ دوم: ... چرخ سوم: ... چرخ چهارم: ...
بریم سراغ چرخ اول یا همون فهم مسئله:
گاهی اوقات پیش میاد که ما اصل مسئله رو متوجه نمیشیم.
برای مثال یک نفر میگه من آدم تنبلی هستم. یعنی فکر میکنه مسئله اصلیش تنبلی هست. اما ...
اما وقتی بهش میگیم تنبلی یعنی چی؟ میگه مثلا من کارهامو به تعویق میندازم.
میگیم چه اتفاقی میفته که به تعویق میندازی؟ میگه وقت انجام کار حوصلهم نمیکشه.
میگیم میشه مثال بزنی؟
میگه مثلا وقتی میخوام درس دانشگاهمو بخونم حال ندارم کتابهارو ورق بزنم چه برسه به اینکه بخوام مطالبشو درک کنم.
اصلا درس خوندن بزرگترین مسئله منه.
خب اینجا متوجه میشیم مسئله اصلی روش نادرست مطالعه یا سرعت پایین کتابخوانی است که باعث سررفتن حوصله میشه✌
از این دست مثال زیاده. پس باید مسئلهمون رو با چند تا سوال ریشهیابی کنیم. به همین راحتی😊
بازهم براتون مثال میزنم...
@jaroshdi
#مسیحالهامی
بریم سراغ یه مثال دیگه برای فهم مسئله:
فرض کنید مادری شکایت از این داره که فرزند من به حرفام گوش نمیده.
به این مادر میگیم دقیقا چه اتفاقی میفته؟
میگه: هر موقع ازش کاری میخوام انجام بده میگه نمیخوام.
میگیم: شما در قبالش چه کاری رو انجام میدید.
میگه: مجبورم میکنه تهدیدش کنم یا پرخاشگری کنم.
میگیم: اگر من شما رو با تهدید یا پرخاشگری مجبور به کاری بکنم واکنش شما چیه؟
میگه: حداقلش بهم برمیخوره.
میگیم: ما هم همین حداقل رو در نظر میگیریم. اگر در طول روز ۳ بار به فرزندتون بربخوره در ماه میشه ۹۰ مورد. بالاخره بعد از ۹۰ مورد اگر زورش برسه او هم پرخاشگری یا تهدید میکنه اگر نرسه لَج میکنه.
پس مسئله ایشون روش ارتباط گرفتن با فرزندشون هست نه گوش به حرف نبودن او.
@jaroshdi
#مسیحالهامی
یک مثال جالب دیگه:
فردی اعتراض داره که چرا من نمیتونم برنامهریزی کنم؟
میگیم: بیشتر توضیح بده تا متوجه بشیم چه اتفاقی افتاده؟
میگه: هر موقع برنامهریزی میکنم نمیتونم به همهشون برسم.
میپرسیم: چرا؟
میگه: چون مدام کارهای دیگه پیش میاد.
میگیم: بنظرتون برای همه آدمها این شرایط وجود نداره؟
میگه: چرا. اتفاقا دقت کردم همه اینجورین ولی من برنامهریزی میکنم اونا نه.
میگیم: خب اون کارهایی که پیش میاد مهم هستن؟
میگه: اره چون مهمن باید انجامشون بدم و چون انجام میدم به برنامهریزیم نمیرسم.
میگیم: خب همونطور که گفتی برای همه انسانها کارهای یهویی مهم و غیر مهم به وجود میاد اما هنر در اینه که ما بین برنامه و کارهای یهویی اولویتبندی کنیم.
پس مسئله اصلی این فرد برنامهریزی نادرست نیست، مسئله اولویتبندیه😊
@jaroshdi
#مسیحالهامی
بریم سراغ چرخ دوم:
چرخ اول:
فهم مسئله
چرخ دوم:
پیدا کردن روشهای حل مسئله و اجرای آنها
چرخ سوم:
...
چرخ چهارم:
...
۴.
@jaroshdi
#مسیحالهامی
آیا درمورد بارش فکری، طوفان فکری یا Brain stroming چیزی شنیدین؟
داستان از کجا شروع شد؟
.ایشون فینیاس گیج سرکارگر معدنی است که باعث کشفیات شگفتانگیز درباره مغز شد.
.آهنی در دست احداث بود که مسیر آن از این منطقه میگذشت. در سر راه، کوهی قرار داشت که برای صافکردن زمین و ریل گذاری، قسمتی از آن میبایست منفجر میشد. شیوهی کار چنین بود که با مته حفرههایی عمیق و کمعرض در صخره ایجاد میکردند و در آن باروت میریختند. سپس فتیلهای در آن کار میگذاشتند و روی باروت را با ماسه میپوشاندند.
برای اینکه قدرت انفجار باروت بیشتر شود، با میلهای آهنی ماسه را میکوبیدند. کار کوبیدن ماسه را که کار بسیار ظریفی بود، سرکارگر ماهری به عهده داشت که نام او “فینیاس گیج” بود.
. یکبار که باروت در سوراخ ریختهشده بود، کارگری از پشت سر از فینیاس گیج (Phineas Gage) سوالی میکند و او در عین حال که بر میگردد تا به سوال او جواب بدهد، شروع به کوبیدن محتویات حفره میکند، غافل از اینکه دستیار او هنوز روی باروت ماسه نریخته است و ضربههای میلهی آهنی مستقیما روی باروت وارد میشود. این غفلت، بیدرنگ به انفجار مهیبی انجامید و سانحهایی به بار آورد که به علت شگفتی آن در تاریخ علم پزشکی ثبت گردید و این اواخر، به دلایلی که خواهیم گفت، از نو مطرح شده است.
👇
. شدت انفجار باعث شد که آن میلهی عظیم آهنی به طول ۹/۱۰ متر و به قطر ۳ سانتیمتر و به وزن ۶ کیلوگرم، از حفره بیرون بپرد و همانند موشکی از سر تیز خود به زیر چشم چپ فینیاس گیج اصابت کند و در یک چشم به هم زدن از میان مغز او عبور کند و از سوراخی که در فرق سرش ایجاد میکند خارج شود و سرانجام در فاصلهی ۵۰ متری به زمین بیفتد.
. اگر چه باورکردن این حرف دشوار است، ولی این سانحه باعث مرگ فینیاس گیج یا حداقل باعث مرگ بدنی که این نام بر آن اطلاق میشد، نشد. او به روی زمین پرتاپ شد، دستها و پاهایش به حالت تشنج جمع شدند و موقتا از هوش رفت. اما پس از چند دقیقه به هوش آمد و توانست حرف بزند. حتی توانست با پای خودش و با کمک همکارانش سوار گاریای شود که او را برای معالجه به شهر میبرد. پس از چند هفته معالجه، فینیاس گیج ظاهرا درمان شده بود. او میتوانست حرف بزند، راه برود، هوش و حواساش کاملا به جا بود. حافظه، قدرت یادگیری و دیگر تواناییهای ذهنی او وضع طبیعی داشتند. فقط یک چیز عوض شده بود. فینیاس گیج تغییر شخصیت داده بود و اهمیت این داستان غمانگیز نیز درست در همین نکته است.
. در قالب جملات کالین بلیک مور: “آن سرکارگر توانا و کار آمد دیگر وجود نداشت. فینیاس گیج، آن مرد خون گرم، خوش رفتار، مهربان و با ملاحظه مرده بود و به جایش ققنوسی بچهصفت با نیروی نره گاو و خلقوخویی زشت و آزاردهنده خلق شده بود".
حالا نتیجه چی شد؟
فردا حتما درقالب یک ویس شرح میدم که چجوری این اتفاق کمک بزرگی به پیشرفت علم و انسانها کرد.
#مسیح_الهامی