•|📝👀|•
تقلب یڪجاجایزهست☝️🏽
اونم؛
درامتحاناٺ الهیوسختیها...
کہبایدسرمونُبگیریمبالاو
از رو برگهٔزندگۍشھـدا #تقلب کنیم🙂♥️
#رفیـقآسمـانی 🕊
•
#تفنگ_توخالی✋🏽
میگفت:
میدونی فرق بی نماز با شیطون چیه؟!
شیطون به آدم سجده نکرد
بی نماز به خدا سجده نمیکنه💔..
+وای به حالمون که گاهی از شیطون هم
بدتریم!
رفیق حواست به نمازت باشــه🙂!
‹☔️͜͡⛅️›
چِطوربخـٰاطربرنـٰامہموردعلـٰاقہمون
یـٰایہموضوعودَغدغہکوچیکنمـٰازمونرو
فَراموشمۍڪُنیم...؟!
مثلِاینکہیـٰادمونرفتہ..
حَضرتزِینبشبِشهـٰادتبرادرِشم
حتیٰنمـٰازشبِشروفَراموشنڪَرد...!
مـٰایۍکہشُعـٰارمون
کُلنـٰافدآکیـٰازینبہ...
نبـٰایداینجورۍبـٰاشیم!
-زینبوآرزندگۍڪُنیم!
¦⛅️⃟☔️¦↫ #تلنگرانه
#صرفاجھتاطلاع .
پرچم هر شھید ڪہ بالا رفتھ
عزتۍ ڪھ هر شھید پیدا ڪرده
هر کدوم یک خطۍ رو مراقبت ڪردن
یڪی نگاه بہ نامحرم،یڪۍ احترام بہ پدر و مادر و ...
مراقبت ڪردن . .
تو چۍ و مراقبت ڪردۍ ؟!
گاهیوقتابهشوخیمیگفت
درجهبرایآبگرمکناست..
"بهدرجهاعتقادینداشت
ودنبالشهمنمیرفت
رویلباسشهمنمیزد"
میگفتدرجهروبایدخدا
بدهتاشهادتنصیبتبشه...♥️
#شهیدجوادمحمدی🌱''!
#تلنگر
<💙🚎>
وابَستِگےبھهرچِیز؎براۍانسان
ضَرردارھ..!
چِهانساناونوداشتہباشہ👀.
چہنَداشتہباشہ...!
تَنھاوابِستِگےمـُفیددَرعالم،
وابستگےبہخداواولیاءخداست . . .
اگرعَلاقہخودمونروبِہخُداواولیـٰائش
دَرحدِوابستگےبالـٰابِبَریم♥️'!
تازھطعمزِندِگےوعِشقرومیفَھمیم
وازتَنھایےوافسُردِگےخـٰارجمیشیم . . !
عیدىماازعلىباشدبهدستفاطمه
مدحمولا،صحنزهرا،زيرباراننجف :)✨
#میلاد_حضرت_زهرا
امشبملائـکبرنبـیتبریکگفتنـد..
تاصبـحگردخانهاشپروازکردنـد..
آندمکهسـرزدرویزهـرا
ساداتزینمـادربهعالمنـازکردند.. :)!
Ali Ghelich - Madaram.mp3
6.89M
♥️🎶
عشقِ اول و آخرم ...
♡مادرم♡
#موسیقی_حلال
#علیقلیچ
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت بیست و ششم
❇يادم هست در خاطرات ابراهيم هادي خواندم كه هميشه دنبال گره گشايي از مشكلات مردم بود.
🔗اين شهيد والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام هميشه جيبم پر پول باشد تا گره از مشكلاتت مردم بگشايم.
♦من دقيقاً چنين شخصيتي را در هادي ذوالفقاري ديدم. او ابراهيم هادي را الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جاي پاي ابراهيم مي گذاشت.
🔘هادي صبحها تا عصر در بازار آهن كار مي كرد و عصرها نيز اگر وقت داشت، با موتور كار مي كرد. اما چيزي براي خودش خرج نمي كرد.
⚫وقتي مي فهميد كه مثال هيئت نوجوانان مسجد، احتياج به كمك مالي دارد دريغ نمي كرد.
🔵يا اگر ميفهميد كه شخصي احتياج به پول دارد، حتي اگر شده قرض مي كرد و كار او را راه مي انداخت. هادي چنين انسان بزرگي بود.
💟من يك بار احتياج به پول پيدا كردم. به كسي هم نگفتم، اما هادي تا احساس كرد كه من احتياج به پول دارم به سرعت مبلغي را آماده كرد و به من داد.
🔲زماني كه ميخواستم عروسي كنم نيزهفتصد هزار تومان به من داد.
⭕ظاهراً اين مبلغ همه ي پس اندازش بود. او لطف بزرگي در حق من انجام داد ومن کم کم پولش را پس دادم.
⬅ادامه دارد.....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیستو_شش
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت بیست و هفتم
✳زماني كه براي تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادي زنگ زدم و گفتم: فاصله ي حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به موتور دارم، اما نه پول💵 دارم و نه موتورشناس هستم.
♦هنوز چند ساعتي از صحبت ما نگذشته بود كه هادي زنگ زد. گوشي را برداشتم. هادي گفت: كجايي⁉
☑گفتم: توي حجره در قم.گفت: برات موتور خريدم و با وانت آوردم قم، كجا بيارم❓
‼تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد. نمي دانيد آن موتور چقدر كار من را راه انداخت.
✳بعدها فهميدم كه هادي براي بسياري از اطرافيان همين گونه است. او راه درست را انتخاب كرده بود. هادي اين توفيق را داشت كه اينگونه اعمالش مورد قبول واقع شود.
✴كارهاي او مرا ياد حديث امام كاظم در بحاراالنوار، ج ۷۵ ،ص ۳۷۹ فرمودند:
💎 همانا نيكي كردن به برادرانتان در حد توانتان است واگر چنين نکنيدهيچ عملي از شما پذيرفته نمي شود.
🔲هادي درباره ي كارهايي كه انجام ميداد خيلي تودار بود. از كارهايش حرفي نمي زد. بيشتر اين مطالب را بعد از شهادت هادي فهميديم.
🔗وقتي هادي شهيد شد و برايش مراسم گرفتيم، اتفاق عجيبي افتاد. من در كنار برادر آقا هادي در مسجد بودم.
💧يک خانمي آمد و همينطور به تصوير شهيد نگاه مي كرد و اشك می ریخت....
⬅ادامه دارد
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیستو_هفت