⚡️ اگر نظامی، صفات رذيله را محور قرار دهد _ چه نظام سلطۀ قديم باشد، چه نظامِ بازار و چه حکمرانی مجازی _ نمیتواند عدالت را محقق کند.
⚡️ انسانها و قدرتهای سلطهطلب نمیتوانند به عدالت فکر کنند و بهدنبال حفظ کرامت دیگران باشند.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«در بحث #نظريۀ_اجتماعي، گاهی عدالت را اینگونه توضيح میدهند که در گذشته سلسله نظامهايی وجود داشته که روابط در آنها طولي بوده، يک نفر بردهدار بوده و دیگری برده، یعنی رابطهها از بالا به پايين تعریف میشده؛ طبیعتاً در اين نظامها، ظلم تحقق پیدا میکرده است. اما نظام دیگری وجود دارد که روابط در آنها، برابر است؛ در #نظام_بازار، که نظام عرضه و تقاضاست، هرکس مقدورات و تواناييهاي خودش را بالفعل کرده و عرضه ميکند و در نتیجه مبادله اتفاق میافتد، یعنی همه همعرض هستند. مدعیاند که در اين نظام، عدل محقق ميشود.
اما انسانهايي که در این نظام با هم مبادله ميکنند، چگونه انسانهايي هستند؟ آیا در اين مبادلهها به هم محبت دارند، نسبت به یکدیگر عشق ميورزند و براي همديگر ایثار میکنند؟ اصلاً اينگونه نيست.
◀️ يکي از فيلسوفان عصر روشنگري، که شاید بزرگترين فيلسوف عصر روشنگري هم باشد، در مقالهای با عنوان «اجتماعي شدنِ انسانِ غيراجتماعي» ميگويد ما اشتباه ميکرديم که خيال ميکرديم جامعه را بايد با صفات حميده درست کرد؛ از دل صفاتی مثل عشق و محبت و نوعدوستي و فداکاري، جامعۀ شباني به دست میآید، در چنین جامعهای نوآوري و ابتکار شکل نميگيرد؛ انسان اگر دنبال ايثار و فداکاري و محبت باشد و بخواهد بر این صفات تکیه کند، در دورۀ نطفگي ميماند. طبیعت، صفاتی مثل حرص، حسد و سلطهطلبی را در ما قرار داده و اخلاقی را در ما ایجاد کرده است؛ لذا ما طبیعتاً سلطهطلب هستيم؛ بنابراین دلیلی ندارد صفتي را که طبيعت در ما قرار داده، نابود کنيم؛ اصلاً بر محور اين صفات، رشد و نوآوری واقع ميشود.
اين صفات در جامعۀ بازار، نوآوري و ابتکار ایجاد میکند. بهعنوان مثال برای اینکه کالاي یک فروشنده، خريده شود، بايد دائماً نوآوري داشته باشد. در این جامعه براي اينکه مقدورات انسان بيشتر مورد توجه قرار بگيرد، انسان بايد مقدوراتش را ظهور بدهد؛ لذا زن بايد جاذبههاي زنانۀ خودش را ظهور بدهد. این اقتضای بازار است. قوانین جبری طبیعت، دست پنهانی است که در این بازار وجود دارد و منفعت عمومي و عدالت را محقق میکند. این نگاهی است که در غرب وجود دارد.
اما واقعیت این است که این #دست_پنهان، ارادههاي مسلط و منفعتطلبی هستند که ساختارها را شکل ميدهند و با اين ساختارها، توازن را برقرار میکنند. بنابراین ترازو را بهگونهای تنظیم ميکنند که منافع خودشان تأمين شود؛ لذا این ساختارها جائرانه است. فرعونها در تاريخ، همين کار را ميکردند؛ یعنی ساختارها و مناسبات اجتماعيای درست ميکردند که دست پنهان بوده است؛ کمااینکه بعد از جنگ دوم جهاني، قدرتهاي برنده، ساختارهايي را بر جهان حاکم کردند که امروزه بهمنزله همان دست پنهان جامعۀ جهانی است.
در اين دستگاه ميگويند انسانها بايد در روابط برابر قرار بگيرند ـ نه در یک نظام طولی ـ ولي انسانهاي منفعتطلب و سوداگر و بهتعبیری گرگصفت. ميگويند اين صفت را طبیعت در ما ايجاد کرده، لذا صفت بدی نیست، بلکه محترم است و ما بايد به آن دامن بزنيم. لذا دستگاه تمدن مادی دائماً به گسترش صفات رذيله براي تحقق توسعه دامن ميزند. سوخت ماشين توسعه، صفات رذيله است، مثل حسد، بخل، سلطهطلبي، استکبار. در این دستگاه، اگر براي رسيدن به توسعه، اين صفات را ايجاد کرديد، مدعیاند که ميتوانيد بر محور آن، عدالت را هم ايجاد کنيد؛ یعنی يک دست پنهان، عدالت را ایجاد ميکند. البته از نظر ما آن دست پنهان انساني است که دنبال صددرصدِ منافع خودش است و اگر بتواند تمام منافع ديگران را قرباني منفعت خودش ميکند؛ چرا چنین انسانی به عدالت رو آورد؟ چنین انسانی موازنه را به نفع خودش تغيير میدهد و ترازو را عوض میکند؛ کمااينکه اين کار را کردند؛ در این صورت، آن دست پنهان، همان ترازويي است که نظام سلطه ايجاد ميکند.
بنابراین اگر نظامی، #صفات_رذيله را محور قرار دهد، چه نظامِ طولي باشد مثل نظام سلطۀ قديم، و چه نظامِ همعرض باشد مثل بازار ـ که اسم آن را نظام برابر میگذارند ـ و چه به فضاي حکمراني مجازي برسد، در هر صورت آن نظام، نظام سلطه و نظام ظلم است؛ از منظر این نظامها، سلطهطلبی جزو خوئی است که طبيعت در ما قرار داده، لذا خوي مطلوبی است. اما از منظر دیگر، قطعاً انسانهای سلطهطلب نميتوانند به عدالت فکر کنند یا بهدنبال کرامت ديگران باشند؛ بنابراین نه فقط دنياي مدرن، بلکه کل دستگاه شيطان که صفات رذيله را رشد ميدهد، نمیتواند عدالت را تأمین کند.»
🔗 eitaa.com/mirbaqeri_ir/3239
@jaryan_s