هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
#گویِ روشنگری توی دستمون وارد #میدان انتخابات شدیم.
گفتیم بزنیم به دلِ مردم و بشینیم پایِ حرفاشون و حرف بزنیم باهاشون.
ولی باید فکری برای بچههامون میکردیم.
یکی بچههاشو پیش مادرش گذاشت،
یکی سپرد به مادرشوهرش،
یکی بچهها رو نشوند پیش بابای خونه، شایدم بابای خونه رو پیش بچهها.
یکی هم رو انداخت به مادرایی که از قبل گفته بودن: «ما پایِ کار انتخاباتیم با نگهداری از بچههاتون، با خیال راحت برین تبلیغ و روشنگری»
یکی هم بچشو با خودش آورد تا جنسمون جور باشه دیگه.
سرتونو درد نیارم، با دو دستگاه پراید و دو مادر باردار و یه بچه کوچیک عازم محلهای شدیم که از قبل نشون کرده بودیم. یکی از محلههای حاشیهی شهر سبزوار.
هوا گرم بود و کوچهها خلوت. یکی دو دور که توی محل زدیم، چشممون به چندتا گعده کوچهای زنونه افتاد. دو گروه سه نفری شدیم و رفتیم سروقتِ زنانِ کوچهنشین. سلام و احوالپرسی میکردیم و ازشون اجازه میگرفتیم برای گفتگو. کنارشون روی زمین مینشستیم و نظرشون رو در مورد انتخابات میپرسیدیم و سر صحبت رو باز میکردیم. سعی میکردیم خووووب به حرفها و درددلهاشون گوش کنیم و با تقابل جوابی بهشون ندیم.
گوش دادن به حرفها و گلایهها و درددلهاشون، هم شیرین بود و هم دردآور.
خوشحال بودی که گوشی شدی برای شنیدن حرفهای در گلو ماندهی مردم.
ولی قلبت درد میگرفت از شنیدن بعضی مشکلات و درددلها و حرفهاشون.
از دلِ حرفهاشون بوی ناآگاهی عجیب و غریبی به مشام میرسید.
ولی نه، در عین این ناآگاهیِ عمیق در مورد امام و رهبری و نظام و اسلام و انقلاب مستضعفین و ....، شبهات کوچیک و بزرگ بیبیسی خارجی و بیبیسیچیهای داخلی رو از بَر بودن و تکرار میکردن!!!
از قضیهی پدر رومینا گرفته تا دیوارکشی و هواپیمای اوکراینی و اوضاع خوب زمان شاه ووووو
گفتم خواهر گلم! شما که این همه مشکلات دارین، بود و نبود دیوارکشی خیابون و برخورد با خانمهای بیحجاب و... چه مشکلی ازتون حل میکنه؟!
گفت: راست میگی. این حرفها هیچ دردی از ما دوا نمیکنه.
گفتم: اینها رو میگن تا کمکاریهاشونو بپوشونن، تا حواس مردم رو پرت کنن، تا ناامیدی ایجاد کنن، تا انقلاب رو بدنام کنن. همون کسانی که هیچ تعهد و تخصصی ندارند برای پوشوندن کمکاریهاشون، این حرفها رو میزنند. با عملکردشون انقلاب رو بدنام میکنند و مردم رو بدبخت و ناامید. بعد با چهارتا شایعه و شبهه و جوسازی، از همون مردم بر علیه نظام و انقلاب استفاده میکنند. یکی با تشویق به رأی ندادن و یکی با جوسازی و سمپاشی.
اینها رو میگفتن چون شنیده بودن،
ولی درد اصلیشون، اوضاع فلاکتبارشون بود.
نه حزبی میشناختن، نه جناحی، نه گفتمانی، نه تفکری، نه اصلاحطلبی، نه اصولگرایی....
همه رو با هم یکی میدونستن. همه رو به یک چشم نگاه میکردن.
از امنیتی که داریم راضی بودن و خدا رو شکر میکردن.
حاج قاسم رو میشناختن و بهش ارادت داشتن. ولی بعضاً میگفتن حاج قاسم رو هم خودشون کشتن! اگه نه، پس چرا انتقام سخت نگرفتن؟!
از بیماریهاشون میگفتن و داروهایی که نمیتونن بخرن.
از بیکاری شوهر و بچههاشون.
از خالی بودن سفرههاشون.
از صف روغن و مرغ و شکر و سبد کالا.
از بیماری و بیکاری و بیزاریشون از مسئولین.
از اومدن نامزدها به محلهشون قبل از انتخابات میگفتن و از ناپدیدشدنشون بعد از انتخابات.
بعضیاشون میگفتن ما رأی نمیدیم تا این اوضاع درست بشه،
و بعضیا میگفتن وظیفهمونه که رأی بدیم، ولی به کی رأی بدیم که خوب باشه؟
میگفتن شما به کجا وصلین؟ از طرف کی اومدین؟ چقدر بهتون پول میدن؟
اصلاً شما چرا خونه و زندگیتونو ول کردین و اومدین توی کوچهها با چهارتا آدم بیسواد حرف میزنین؟
اول باورمون نداشتن ولی کمکم به فکر و سکوت فرو میرفتن. حتی خانمی که خییییلی شاکی ومعترض بود، آخرِ سر، ازمون عذرخواهی کرد و گفت از حرفهام ناراحت نشین، دلم درد داره، دست خودم نیست. 😭 خب این حرفها رو بیاین توی جلسه قرآن مسجد بگین که جمعیت زیاد میاد.
حرف که میزدیم تا حدودی باهامون رفیق میشدن.البته بعضیا هم تا آخر حرف خودشونو میزدن.
وقتی میگفتیم ما هم مشکل اقتصادی داریم. ما هم به این اوضاع اعتراض داریم. ما هم کنار شما هستیم، ولی راهش رای ندادن نیست. ما «دردمندیم و دغدغهمند»، پس نباید ساکت بشینیم. باید اعتراضمون رو با انتخاب درست نشون بدیم. باید نشون بدیم صاحبان اصلی این انقلاب «ما» هستیم. این انقلاب، همونطور که امام خمینی گفت، متعلق به مستضعفین و پابرهنههاست نه مرفهین بیدرد و سرمایهدارهایی که خون مردم رو میمکند و این همه ذلت و بدبختی و گرونی و ناامیدی رو به بار آوردن.
در نهایت میگفتیم وظیفه ما گفتن این حرفها بود، ولی اینکه این حرفها توی دل شما بشینه و ازمون بپذیرین، دست خودتون و دست خداست. دلها دست خداست.
موقع خداحافظی ازشون میخواستیم برامون دعا کنن، برای کشور دعا کنن. برای هدایت دلهای مردم دعا کنن.
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
چند روزیست که در نبود همسر، در منزل پدری هستیم. مادر امروز زحمت کشیدند و برام چند تا جلسه ی انتخاباتی ردیف کردن😁
با مشارکت اعضای محله و ساختمون☺️
جلسه در سه سانس برگزار شد!
یه جلسه تو خونه ی همسایه با مشارکت بیست تا از خانم ها
یه جلسه تو پارکینگ یکی دیگه از ساختمون ها
و یه جلسه هم تو حیاط مسجد تازه افتتاح شده، که الحق و الانصاف اهل محل حسابی پای کار این مسجد هستند و خیلی فعاله و آجر آجرش رو خودشون چیدن😃
سانس اول خونه ی همسایه🏡
خانم ها با عنوان جلسه ی دعا دور هم جمع شدن(البته با رعایت پروتکل ها😜) پیشنهادم به صاحب خونه، زیارت عاشورا هست. شروع می کنند به خوندن دعا...همه غرق در حال خوب معنوی زیارت عاشورا...
می رسند به این فراز...
إنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم...
خانم ها، به رسم دعا چند بار این فراز رو پشت هم تکرار می کنند..
یه لحظه صبر کنید✋✋
معذرت میخام مادرای عزیزم❤️
یه سوال اگر اجازه میدین بپرسم☺️
بله بفرمایید😒
میشه یه نفر ترجمه ی همین جمله ک با هم تکرار کردیم رو بخونه برام😊
یه نفر داوطلب میشه و میخونه:
«من تسلیمم و در صلحم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است»
کی میدونه منظور این خط دعا چیه؟!
با کی باید تو جنگ و صلح باشیم🤔
یه نفر از آخر جمع میگه خب معلومه با دشمنان امام حسین دشمنیم و با دوستانش دوستیم..مثل شمر و یزید و دوستانشان هم مثل یاران امام....
خب اونا ک دیگه نیستن چرا ما بازم این دعا رو میخونیم و تکرار می کنیم🤔
یه نفر که ظاهراً اهل مطالعه هست، میگه خانم اونا شاید مرده باشن ولی مثل اونا هستن!
مثل آمریکا و اسرائیل و...آدم خوبا هم مثل رهبرمون امام شهدا و....
آفرین پس زیارت عاشورا تک تک کلماتش برای همه زمان ها و مکان هاست و فقط مخصوص یه دوره نیست!
خب حالا ک ما میگیم با دوستای امام دوستیم مثل رهبرمون و امام و شهدا و با دشمنانشون ینی آمریکا و اسرائیل و...اینا دشمنیم چه جوری باید اینو نشون بدیم؟! همین که بگیم کافیه به نظرتون🤔🤔
یه حاج خانوم مهربان دوست داشتنی از میانه ی جمع میگه نه زبونی ک کافی نیست مادرجان !
احسنت پس باید عملی باشه😃
خب حالا چه کاری چه جوری؟؟
مثلا تو راه پیمایی شرکت کنیم و اعلام کنیم از دشمنان ائمه و اسلام و انقلابمون بیزاریم
مثلا حواسمون به توصیه های امام و شهدا باشه و نشون بدیم که با دوستای امام دوستیم...
یکی دیگه میگه، مثلا تو انتخابات شرکت کنیم🤩🤩🤩
دمش گرم زد به هدف😅😅
انتخابات🧐
ینی به نظرتون انتخابات میشه معیار دوستی ما با ائمه و دشمنی ما با دشمنان ائمه🧐🧐
یکی دیگه میگه آره خانم چرا نشه، دشمنان دوست دارن ما انتخابات شرکت نکنیم و خوشحال بشن نباید دشمن شاد بشیم😇😇
اون یکی میگه دلت خوشه ها، الان ما هرچی بریم پای صندوق و این آدما رو بیاریم سرکار بیشتر دشمن شاد میشیم...
میام وسط بحث و میگم به نظرتون اگه یه آدم درست رو انتخاب کنیم چی🙃
از کجا معلوم که اونم به درد بخوره؟!
خب خوب تحقیق می کنیم😇😇
من که دیگه اعتمادی ندارم!
یه سوال!
اگر دخترتون یه ازدواج ناموفق داشته باشه، دیگه هیچ وقت نمیذارین ازدواج کنه!
میگه اتفاقا دخترم جدا شده و دوباره ازدواج کرده و الان از زندگیش راضیه🙃🙃
خب چه جوری شد این دفعه زندگیش خوب شد، حالا ک ازدواج اولش ناموفق بوده، نمیذاشتین ازدواج کنه دیگه!
نمیشه که این دفعه بیشتر تحقیق کردیم و خوب دراومد خداروشکر
پس به نظرتون نمیشه این دفعه هم خوب تحقیق کنیم و یه آدم خوب بیاریم سرکار تا انقلاب مون حفظ بشه؟!
مگه ما برای این انقلاب کلی خون ندادیم...حیف نیس از دست بره...
نه حاج خانم خدا نکنه...والا دلم خونه ازین وضع ولی حق با شماست، با نیومدنم کار درست نمیشه...
خب حالا به کی رای بدیم🤔
اونو دیگه خودتون باید تشخیص بدید، باید ببینید کدومشون دلسوز این انقلاب مردم هستن، کدومشون برنامه درست دارن، برنامه هاشون چیه، اصلا می تونید از بقیه که بهشون اعتماد دارید هم راه نمایی و مشورت بگیرین😉
خب ما شما رو قبول داریم بگید دیگه به کی رای بدیم😁
خانوما دست بردار نیستند و جلسه به راحتی ختم نمیشه...گفت و گوها ادامه پیدا می کنه، میایم سر کاندیدا اندکی گفت و گو می کنیم و....
دعا ادامه پیدا می کنه...جلسه با سجده و ذکر صلوات به پایان می رسه....
🌹اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی، ممات محمد و آل محمد🌹
ادامه دارد...
روایت مسجد و پارکینگ هنوز مونده😜😁
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
دیروز وسط کوچه و حین بحث داغ انتخابات با خانمهای محل،
یهو یه پیرمرد کمر خمیده که چهره دوست داشتنی هم داشت، با یه پلاستیک تو دستش داشت رد میشد که خانومها تا دیدنش گفتن:
" اَنه، هِمی نفر اول مَره رای مَتَه هِمیشه"
پیرمرد هم تو جوابشون با لهجه شیرین سبزواری گفت:
" بله که رای مِتوم،
معلومه رای مِتوم،
همیشه رای مِتوم"
و همینطور که تکرار میکرد، از ما رد شد.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
#صاحباناصلیانقلاب
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ده و نیم صبح
بچه ها رو به منزل خواهر جان سپردم و خودم رو با اسنپ به مسجدی واقع در یکی از محلات سبزوار رسوندم.
از قبل هماهنگ شده بود که درباره انتخابات صحبت کنیم.
وارد که شدم حدود ۲۰ الی ۲۵ نفر از خانمها، در حال تلاوت قرآن بودند.
اواخر قرآنخوانی و درست لحظهای که از من هم دعوت کردند چند آیهای بخونم برق مسجد قطع شد.😫
القصه! ما رو به قسمت روشن تر مسجد هدایت کردند و بحث رو آغاز کردم.
از لزوم و وجوب شرکت در انتخابات گفتم که الحمدالله در جمع بانوان قرآنی و آگاه، مسئلهی حل شدهای بود.
شرایط و ملاکهای نامزد اصلح و راه های تشخیص رو گفتم.
درباره سوالات و شبهاتی که یکی از خانم های حاضر، از اطرافیان شنیده بود، صحبت کردیم.
مثل این که؛ «رای نمیدیم چون نمی شناسیم نامزدها رو و اگر ناشناخته رای بدیم گناهکاریم!» و.....
در انتها ازشون خواستم که هر کدوم یک روشنگر بشن و حتی شده یک نفر رو توجیه کند.
جلسه بسیار خوبی بود الحمدالله،
ما از اونها راضی، اونها هم از ما راضی.☺️
مرگ بر دشمنِ ناراضی ✊
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
وارد پارک یکی از محلههای حاشیه سبزوار شدیم و هر ۲ نفر، جمعی رو انتخاب کردیم و به سمت شون رفتیم.
۴-۵ نفر خانم بودند. بندگان خدا زیرانداز از خونشون آوردند و برامون پهن کردند.
بحث رو که شروع کردیم، گفتن اتفاقاً پیش پایِ شما بحث انتخابات بوده.
خداروشکر خانمهای بابصیرتی بودند و گفتند ما همیشه در انتخابات شرکت میکردیم و این بار هم حتما شرکت میکنیم.
از بدی شرایط محلهشون گله داشتند و کاندیداهایی که زمان انتخابات شورای شهر، میرن اونجا و هزار وعده و وعید میدن و درست بعد از انتخابات، کانه قطره آبی میشن و به زمین فرو میرن.😢
وقتی از مشکلات اقتصادی شون،
از بیماری که داشتن،
از فوت همسر و پسرشون
از تنهایی خودشون،
از بیکاری جوونهاشون
و از تمام غصه هاشون،
صحبت می کردند؛ قلبم مچاله میشد و دوست داشتم بغلشون کنم.
دوست داشتم کارهای بودم و گرهی از مشکلاتشون باز می کردم.
گرهی از کارِ #صاحبان_اصلی_انقلاب😭
در نهایت بهمون پیشنهاد دادند که منزل شون را هر وقت بخوایم در اختیار ما میزارن برای بحث روشنگری و تبلیغ.
و من خیلی از خودم خجالت کشیدم😔
شماره تلفن دادیم و ازشون جدا شدیم.
ساعت ۸:۳۰ شبه و در حال برگشتن به منزل.
با بدنهایی خسته و گرسنه👈اما راضی و امیدوار🤲
راضی از اینکه حداقل کاری که از دستمون بر می اومد رو انجام دادیم و دلها همواره دست خداست.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
وسطهای یکی از کوچه ها بود که چشممون به ۶-۷ تا خانم افتاد.
جلو رفتیم و بعد از حال و احوال، با اجازه خودشون، صحبت ها رو پیرامون انتخابات شروع کردیم.
به لطف خدا، با وجود اینکه از مشکلات گلهمند بودن ولی باز هم، رای دادن رو وظیفه شرعی خودشون می دونستند.
در مورد معیارهای نامزد اصلح صحبت شد و به سوالاتی که در مورد نامزدها داشتن، در حد توان جواب دادیم.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
وارد یه کوچه دراز و باریک شدیم که دیدیم دوتا از بچه ها مشغول صحبت توی یه جمع ۱۰-۱۲نفری خانم هستند.
بهشون ملحق شدیم و در همان اول ورود این ضربالمثل برامون متجلی شد:
" یه بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، بار سوم تو دستی ملخک"😂😂😂
صحبت با دو سه نفری از خانمهای اون جمع، بسیار چالشی شد.
در حقیقت هر چه ما سر آوردیم، اونها کلاه آوردند.
بسیار بی اعتماد بودن به همه چیز.
۴ نفری سعی داشتیم با آرامش و احترام، جواب سوالهاشون رو بدیم.
انصافا اونها هم، بی احترامی به ما نمی کردند.
درخلال گفتگو هامون، میدیدم که گاهی با حرف های ما به فکر فرو میرن؛
ولی متاسفانه واضح بود که شدیداً تحت تاثیر تبلیغات و جو سازیهای دشمن در فضای مجازی بودند.
مشکلات اقتصادی بهانهای شده بود براشون که به همه چیز بتازند.
بعد از زمان تقریبا طولانی و حرفهای مفصل قصد خداحافظی کردیم.
ناگفته نماند که در همین جمع هم چند نفر گفتند انشاءالله روز انتخابات، صبح اول وقت، برای رای دادن میریم و تاکید داشتند که فقط و فقط برای خدا میریم نه برای هیچکس.
و عذرخواهی دختر خانم جوانی که از ابتدای بحث ساکت بود و حرفهای ما رو با سر تصدیق میکرد، حسن ختام این تجربه ما بود.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
✅ تجربه روشنگری یکی از مادران میدان انتخابات، در قبل از انتخابات و در کلاس درس
من دانش آموزان خودم را میبینم. پارسال باهاشون آمادگی دفاعی داشتم . و فرصت خیلی خوبی بود، جلسات اول گذاشتم هر نقد و ناراحتی که داشتند بیان کنند( البته انعکاس نظر خانواده ها بود اکثرا) و کم کم به تدریج پاسخ دادیم. از ماهیت انقلابمان شروع کردیم . اینکه چرا از همه جا آمریکا با ایران دشمنی داره؟ مگه انقلاب ما چه ویژگی داره؟ کنار مباحث خود درس در مورد جایگاه ولایت فقیه هم صحبت کردیم. برای ۲۲ بهمن هم خود بچه ها در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی در محورهای مختلف تحقیق کردند و سر صف ارائه دادند و بعدش کرونا اومد. اما واقعا بچه هایی که اول از نظام انتقاد میکردند بعد این روند خیلی تغییر کردند.
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
#تجربههای_روشنگری
در یکی از محلههای حاشیه شهر، یک خانه ۶۰ متری داشت. میگفت: مریضم و سه بچه دارم. شوهرم به رحمت خدا رفته برای همین تحت پوشش کمیته امداد هستیم.
میگفت در انتخابات قبل دیدم همسایهها جمع شدهاند و میگویند؛ میرویم سبد کالا و پول بگیریم. گفتهاند اینها رو بگیرین و به فلانی رأی بدهید.
از من هم خواستند همراهشان بروم.
گفتم: درست است که من بی صاحبم ولی با سبد کالا و پنجاه هزار تومن پول گول نمی خورم.
بهشان گفتم حالا مگر آن پنجاه هزار تومن تا کی برایتان میماند؟! من که نه پول و سبد کالا میگیرم و نه رأی میدهم.
گفتم این انقلاب مال شماست نه مال آدمهایی که با پول رأی میخرند.
اگر همه با هم به آدمهای خوب رأی بدهیم، هم کشورمان حفظ میشود هم مشکلاتمان، حل.
گفتگویمان که تمام شد، تشکر کرد و تعارفمان کرد که به خانهشان برویم.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
#تجربههای_روشنگری
بسم الله..
به پارکینگ یه ساختمون🏢 پنج طبقه، پنج واحدی خوش آمدید😁
جمعیت:۲۵خانواده😃
و حدودا ۱۵ نفری از خانوما نشستن مشغول پاک کردن سبزی به مقدار زیاد🌿☘🍀🌱
خیلی نامحسوس وارد جمع میشم و یه احوال پرسی گرم و گیرا، اغلب شون به واسطه ی مادر، میشناسن حقیر را😁
منم میرم میشینم تا مثلا سبزی پاک کنم🤪
باد شدیدی هم همراه باران در حال وزیدنه💨💨💨
و پارکینگ ساختمان هم در نداره! و هر از چند گاهی که باد می وزه و بارون میپاشه رو یکی از خانوما، صدا بلند میشه که خدا نگذره از اونی ک پول گرفت از ما و یه در واسه این پارکینگ نذاشت🤭
اون یکی همسایه گفت: ما زار و زندگی مونو فروختیم، اومدیم ازین خونه ها خریدیم هنوز که هنوز هر روز یه جاش خراب میشه، پول گرفتن فقط و کار درست تحویل ندادن و...
خلاصه هر همسایه یه شکایتی در دل داره😥
آروم میپرم وسط بحث و میگم خب چرا این جوری شد، چرا مثلا اون ساختمون رو به رویی در داره پارکینگشون؟!؟!؟
_ میگن اون ساختمون مهندسش خوب بوده، هم مصالح خوب استفاده کرده، هم به همه ی تعهداتش عمل کرده، ولی مهندس ساختمون ما، یکی از موتورهای آسانسور رو دزدید و برد و حالا پنج طبقه ساختمون فقط یه آسانسور داره، پول پارکینگم گرفت و یه در نذاشت و فرار کرد و رفت😡😡😡
چه جالب🤔
پس فرق داره کی مهندس و مسئول باشه، آدم خوب نتیجه اش میشه این ساختمون( اشاره میکنم به ساختمون رو به رویی) مهندس کار نابلد و خرابکار هم نتیجه اش میشه این ساختمون!!!
پس ینی به نظرتون چند روز دیگه که میخایم بریم پای صندوق خیلی فرق داره به کی رای بدیم🤔
یکی از خانوما که حسابی عصبانی هست انگار، میگه چه فرقی میکنه همشون مثل همن، مردمو بدخت کردن! هرروز باید تو صف یه چیز وایستیم😡
میگم خب اگر یه آدم خوب انتخاب کنیم، مثل همین مهندس ساختمون روبه رویی شما چی🤔
اون نمی تونه هم مصالح خوب به کار ببره هم یه ساختمون خوب و درست بسازه!؟
یکی از خانوما میگه آره راست میگه هرچی میکشیم از خودمونه...
همین مهندس ساختمون مونم ما نرفتیم انتخاب کنیم، نشستیم تو خونه یکی رو آوردن گذاشتن، نرفتیم بپرسیم اصلا این سابقه اش چی بوده, ولی اون ساختمون رو به رویی جلسه گذاشتن خودشون مهندس رو انتخاب کردن!
ما کم کاری کردیم نتیجه اش شد، این ساختمون بی در و پیکر که هرروز یه جاش آویزونه😑😑😑😑
آفرین پس اگه نریم پای صندوق بقیه برامون تصمیم میگیرن!
اگه انتخاب درست هم نکنیم، هرچی سرمون بیاد تقصیر خودمونه!!!
شما الان دور هم جمع شدید و دارین به هم کمک می کنید تا این سبزیا رو تمیز و درست پاک کنید، همین جوری هم اگ دور هم جمع بشیم و بریم پای صندوق و یه نفر درست و حسابی بیاریم سرکار، مشکلات کشور هم حل میشه، اما با دست رو دست گذاشتن و نرفتن نه این سبزیا پاک میشه نه مشکلی حل میشه، نتیجه اش میشه گندیدن و خراب شدن و متوقف شدن...
یکی از خانوما یه صلوات بلند می فرسته، بقیه هم به دنبالش سیل صلوات راه میندازن...
از جام بلند میشم و ازشون تشکر میکنم که گذاشتن تو جمع شون بشینم🙃🙃🙃
بحث هم چنان بین خانوما ادامه داره و حسابی داغ شده...و خیییییییلی خوشحالم🤩🤩🤩فارغ از نتیجه اش...
هوا آروم تر شده...
إن شاء الله روزهای خوب و نوید بخشی در انتظارمونه به شرط ها و شروط ها....
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
#تجربههای_روشنگری
در کنار گروهی از زنان یکی از محلههای حاشیه شهر نشسته بودیم. صدایش کردیم که بیاید و کنارمان بنشیند.
زن جوانی بود. گفت مریضم و حالم خوب نیست.
گفتم بیا کنارمان بنشین تا برایت دعا کنیم که حالت خوب شود.
آنجا نیامد اما کمی که گذشت بالای سرمان سبز شد.
او سرپا بود و ما روی زمین نشسته.
از انتخابات که پرسیدیم، گفت: من اصلا رأی نمیدهم. همه مثل هم هستند. کسی به فکر ما نیست، فقط به فکر جیب خودشان هستند.
میگفت چند وقت پیش تصادف کردم و هفت ماه در کما بودم.
خوب به حرفها و درددلهایش گوش کردیم،
چند جمله بیشتر نگفتیم که آرام شد.
در مسیر همراهمان میآمد. خودش پیشنهاد داد و گفت به این کوچه بروید و همین حرفها را برایشان بگویید. اینها جمعیتشان زیاد است. شروع که بکنید همه دورتان جمع میشوند.
خیلی تشکر کردیم و از هم جدا شدیم.
موقع خداحافظی گفت: مراقب خودتان باشید.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
❌ شبهه
آیا میدونید با پولی که ایران طی این سالها با فرماندهی قاسم سلیمانی، تو منطقه هزینه کرده، چندتا مدرسه میشد تو مناطق محروم ساخت؟
برای چند نفر میشد تبلت خرید تا از تحصیل محروم نشن؟
👈🏼 و هزارتا کار دیگه که میشد با این پول انجام داد...
✅ پاسخ
بله؛ با پولی که ایران تو منطقه هزینه کرده خیلی کارها میشه انجام داد، ولی این موضوع، چیزی رو ثابت نمیکنه.
👈🏼 مثل اینکه بگیم:
با حقوقی که دولت هر ماه به کارمندها میده، چندین مدرسه میشه ساخت و برای چندین دانشآموز تبلت خرید!
🔹 قطعا جمله بالا مسخره است؛ مگه میشه حقوق کارمندان رو نداد بعد به جاش مدرسه بسازیم؟!
👈🏼 دقیقا به همین دلیل، نمیشه هزینههای ایران در منطقه رو قطع کرد تا به جاش مدرسه ساخت.
⚡️ شاید بگید این چه مقایسهای هست! آخه پرداخت حقوق کارمندان چه ربطی به هزینه ایران در منطقه داره؟! 🤔
مشکل اصلی این شبهه اینه که:
⚠️ هزینههای ایران در منطقه رو «اضافی» و «غیرضروری» عنوان میکنه.
⚠️ میخواد بگه اگه ایران در منطقه هزینه نکنه، اتفاق خاصی نمیوفته، در واقع ایران داره بیخودی پولاشو دور میریزه...
✅ اگه «ضرورت حمایت ایران از جبهه مقاوت»، درک بشه، دیگه هزینههای ایران تو منطقه، مثل پرداخت حقوق کارمندان، توجیه پیدا میکنه و به امری عادی و الزامی تبدیل میشه.
🔹 دوست عزیز؛ هزینه ایران در خارج از مرزهای خودش، یه هزینه مشروع و عقلانی است؛ نه هزینه اضافی و غیر ضروری.
🔹 به عبارتی کمک ایران به جبهه مقاومت، یه انتخاب اختیاری نیست، بلکه یه الزام عقلانی است.
🔹 متاسفانه عدهای فکر میکنن، کمکهای ایران از سر دلسوزی یا احساساته؛ ولی دلیل اصلی، کاملا مبتنی بر عقله.
🌼 درود بر تو هموطن عزیز که نگرانی یه وقت سرمایههای مملکتت الکی تو منطقه حیف نشه، این نگرانی تو قابل احترام و قابل اعتناست.
⚠️ اما شما نمیتوانید نسبت به خارج از مرزها بیتفاوت باشید.
⚠️ نمیتونید خونهی امنی داشته باشید، وقتی محلهی ناامنی دارید و اراذل اوباش توی کوچتون رفت و آمد دارن.
اراذلی که اتفاقا هدف اصلیشون خونهی خود شماست.
⚠️ اگه همه حواستون به داخل خونه باشه، یه دفعه میبینی از بیرون سنگ پرت میکنند، همه شیشههای خونتونو میشکونند، بعدش با لگد درب خونه رو از جا میکَنند و اونوقت شما هر چقدر هم به اوضاع توی خونه رسیدگی کرده باشی، دیگه فرقی نمیکنه، چون پای اون اراذل به خونهات باز شده...
🔹 سردار سلیمانی جایی با تروریستها جنگید که من و تو در ایران، حتی صدای جنگشون رو هم نشنیدیم و گرد و خاک مبارزشون رو ندیدیم.
👈🏼 حاج قاسم، همون سر کوچه جلوی اراذل رو گرفت تا آسیبی به خونه من و تو نرسه.
✅ تو هموطن عزیز اگه دلت به حال دانشآموزان بیبضاعت ایران میسوزه که مدرسه و لوازم التحریر مناسب ندارن، کاملا حق داری.
👈🏼 ولی راهش اینه که با مطالبه درست، خواهان مبارزه با فساد و سوءمدیریت در کشور باشیم تا پول برای ساخت مدرسه جور بشه.
انشاالله
#شبهه
#پاسخ
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
#تجربههای_روشنگری
جمع زیادی بودند.
اجازه خواستیم که کنارشان بنشینیم.
از زندگی و احوالاتشان پرسیدیم.
به انتخابات که رسیدیم گلایههایشان شروع شد.
خانمی که کنارم نشسته بود میگفت من اصلاً رأی نمیدهم. هم خودم طلاق گرفتهام، هم دخترم. بس که مردم بیپولند همه کارشان به طلاق رسیده.
بقیه هم از مشکلات زندگی و گرانی و
مریضی و فساد میگفتند.
خوب به حرفهایشان گوش میکردیم و جاهایی تایید و همراهیشان میکردیم و از مشکلات خودمان میگفتیم. از بعضیهایشان اسمهایشان را میپرسیدیم تا در حین گفتگو با اسم صدایشان کنیم.
یکیشان گفت دوره قبل از طرف روحانی آمدند و ما را با اتوبوس بردند که رأی بدهیم. گفتند اگر رأی بدهید همه چیز را ارزان میکنیم. ما را گول زدند.
گفتند ما آزادی میآوریم. آزادی و بیحجابی به چه درد ما میخورد؟! ما محتاج نان سفرهمان هستیم.
گفتم آنها دلسوز ما نیستند و از ناآگاهی ما سوء استفاده میکنند.
ادامه دادند؛ فقط کاری کردند که جوانهای مردم با لباسهای بدجور به خیابانها بیایند و مردهای ما هم آنها را ببینند و زندگیمان از هم بپاشد. همهی جوانها به فساد افتادهاند و کریستالی شدهاند.
یکیشان میگفت من خودم به خاطر نداری، دوبار باردار شدم و بچههایم را سقط کردم.
میگفتند اینها هر کدام که به جایی میرسند ما را فراموش میکنند.
گفتم برای اینکه خود ما به آنها رای میدهیم. هنوز هم هستند آدمهای دلسوزی مثل حاج قاسم که به فکر مردم هستند. الآن کسانی که حاج قاسم را شهید کردند میگویند «رأی ندهید» فکر میکنید رأی ندادن ما چه نفعی برای آنها دارد؟ میخواهند که ما رای ندهیم، بعد بگویند خب مردم نظامشان را نمیخواهند، بعد هم مثل بقیه کشورها به کشور ما دستدرازی کنند و ناامنی بیاورند.
اسم حاج قاسم را که آوردم مادر و دختری بودند که آه از نهادشان بلند شد. گفتند از وقتی این خدابیامرز رفت ما بدبخت شدیم. این همه گرانی آمد. کرونا آمد.
نمیدانم چرا در این محله طلاقگرفتهها زیاد بودند! اما مردمش در مقایسه با محلهای که دیروز رفتیم در مقابل حرفهایمان مقاومت زیادی نمیکردند و خیلی زود با ما همراه میشدند. انگار خداوند خودش بحثها را پیش میبرد. به آن همه استدلال و پاسخ شبههای که در ذهنمان انباشته کرده بودیم نیاز نبود. همین که به حرفهایشان گوش میکردیم و از انقلاب مستضعفین برایشان میگفتیم، بسیار خرسند میشدند.
در پایان گفتم امام خمینی که شاه را بیرون و انقلاب کرد، گفت این انقلاب مال محرومین و مستضعفان است. اگر میبینیم امروز کسانی سرکار آمدهاند که به فکر محرومین و مستضعفان نیستند، بدانید که آنها در مسیر انقلاب نیستند. ما باید در انتخابات شرکت کنیم و آنها را از بیرون کنیم.
در آخر گفتند خب ما به چه کسی رأی بدهیم که خوب باشد؟
گفتم ما اگر هم کسی رو معرفی کنیم، خود او مدنظر ما نیست. راهش مورد قبول و تأیید ماست و تا وقتی طرفدارش هستیم که در مسیر انقلاب و دفاع از مردم باشد.
باید به کسی رأی بدهیم که مرفه نباشد. به فکر مردم باشد. چشمش به وعدههای خدا باشد نه وعدههای آمریکا.
مگر نگفتند اگر با آمریکا رفیق شویم همه چیز ارزان میشود و تحربمها از بین میرود و ....
حالا رفتند مذاکره کردند، ارزانی و رفاه و کاسبی آمد؟!
همه گفتند: نه. همه چیز بدتر شد.
خب این هم نتیجه اعتماد به دشمن. رهبر چقدر گفت من به اینها بدبین هستم؟! ولی گوش نکردند و این اوضاع مملکت نتیجهاش.
گفتگوی خیلی خوبی بود. در آخر ما را به خانههایشان دعوت میکردند و اینقدرررر برایمان دعا کردند که شرمنده شدیم😢
میگفتند خدا خیرتان بدهد که ما را آگاه کردید.
واقعا دوست داشتم ساعتها کنارشان بنشینم ولی هوا تاریک شده بود و باید برمیگشتیم.
شماره تماس دادیم و شماره گرفتیم و از هم جدا شدیم.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
#تجربیات_روشنگری
اندر خم یکی از کوچه های محلات حاشیه شهر، با یه عده خانم کوچه نشین یه کرسی که نه، یه دورهمی انتخاباتی راه انداختیم.
یکی از خانمهای همسایه که کاری داشت و باید تا جایی میرفت به بقیه گفت: خوب گوش بگیرین اومدم برام تعریف کنین بقیه شو😁😂
بحث گرم داشت پیش میرفت که درِ حیاط بغلی باز شد و یه آقای چهارشونهی تنومند توی چارچوب نمایان شد.
یه نگاهی به ما و یه نگاهی به خانوادش که مشغول بحث بودن انداخت.
قلبم گرومپ گرومپ صدا داد.
با خودم میگفتم الانه که بگه
پاشین جمع کنین بساطتتون رو...
اما یه مدت که گذشت دیدیم تو همون چارچوب در نشست و با دقت تا ته بحث رو گوش کرد 😊
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
دیروز پنج شنبه،شش خرداد 1400
اولین جلسه از کارگاههای مادر وکودک، که پوششی جلسه انتخاباتست 😜 را با
استقبال خوبی شروع کردیم ،
مامان ها و فضا آماده بود😀
قاعدتاً مامان ها با دیدن پوستر تبلیغاتی آمده بودند،تا یه روز شاد رو بگذرونند💃
بازی های دسته جمعی نشاط رو چند برابر می کرد.
مامان ها با بچه ها
آلیسا آلیسا
ما گلیم ما سنبلیم
کدو کدو
و...
بازی کردند ،صدای جیغ ودست وهورای مامان ها 💃👏😆بیشتر از بچه ها به هوا رفته بود😍
بازی را ادامه دادیم این بار خود مامان هاوبچه ها میاندار بازی های اختراعیشان بودند
.....
حالا زمان پرسش و پاسخ بود!
بچه ها با مربی به گوشه ای برای بازی رفتند.
ماما نها سوالی نداشتند 🧐
ازمن اصرار از اونها انکار 😏
نیاز به جرقه بود!
آینده دوست دارید فرزندتان چه کاره شود؟ با این سوال یخ دهنشان را آب کردم😜
دکتر
مهندس
بسیجی واقعی
و.....
حالا موتور مادرها برای پرسیدن سوال روشن شده بود . سوال خودم را داخل پرانتز نگه داشتم،تا جواب سوال های تربیتی را بدهم.
*طبق برنامه طراحی شده ازقبل جلو میرفتیم☺️ .*
پرسش و پاسخ تربیتی حدود چهل پنجاه دقیقه ای طول کشید.
وقتش بود برگردم جواب پرسش خودم را به صورت تکمیلی بدهم.
شغل ها رو دوباره مرور کردیم با مامان ها
پرسیدم :خب چه کارهایی باید بکنید تا بچه ها برسند به این قله ای که در نظر گرفتید؟
جواب:برنامه ریزی برای درس
پرسیدم آیا تنها درس خواندن کافیست؟
مادرها با شوق درحال پاسخ گویی 😊
پرسیدم: بنظرتون شما از همه دکترها ومعلم ها و مدیرای مختلف که باهاشون سر کار داشتید تا الان راضی بودید؟
جواب: نه!
چرا؟ وچه راهکاری دارید ؟
بحث بین مامان ها شکل گرفت 🙃
حالا وقتش بود ضربه نهایی را بزنیم🤓
توضیحاتم را شروع کردم
تنها درس خواندن ملاک کافی نیست،چقدر دکتر،مهندس و...داریم که متخصص در رشته خود،اما هیچ حس انسان دوستی،افتخار به ایرانی بودن،تلاش برای آبادانی وحفظ تمامیت ارضی....ندارند
همچنان در حال فرمایش بودم😂
بحث را برنامه ریزی شده😉رساندیم به اینکه
اصلا هویت ملی دینی یعنی چی ؟ چگونه در بچه هایمان پربارش کنیم؟
واینجا همان جایی بود که باید حرف انتخابات را وسط می کشیدم
کمی تامل نیاز بود هنوز زود بود🧐
از جمله راهکارها در مسیر هویت بخشی
_شناساندن اسطوره والگو ایرانی و دینی به فرزندان
_خواندن قصه با شخصیت های مثبت ایرانی
_رفت و آمد به مکان هایی با هویت دینی
و....
آخرین راهکار شرکت در راهپیمایی و انتخابات بود.(یعنی تئورزیسین های دنیا باید بیان از بچه های مادرانه مشهد درس بگیرند که ما از کجا به کجا ،چیرو به چی ربط دادیم😂🤣😝)
**امنیت و حفظ تمامیت ارضی می تواند عامل مهمی باشد برای حضور حداکثری ما پای صندوق های رای این جمله
سرآغازبحث های انتخاباتی ما😇....
الحمدلله که روز خوب وتجربه پرباری بود🌹🌹🌹
#تجربه
#روشنگری
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
#قیام_لله
#مادرانه_مشهد
@madaranmeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
توجمع خانمها که نشسته بودیم دوتا خانم بودن که از لحاظ آرایش و حجاب به قول معروف خیلی امروزی و بروز بودن برام جالب بود، با ظاهری که داشتن به اقای رییس جمهور فعلی، برای آزادی اعتراض داشتن و میگفتن ما آزادی نمیخوایم از روزی که آزادی اومد حجب و حیا رفت برکت ازسفره هامون رفت میگفتن بی حجابی وازادی باعث طلاق خیلی ها شده به وضع کنونی خیلی معترض بودن وتمام دغدغه هاشون سیر کردن شکم بچه هاشون بود😞
#متن
#روشنگری
#قیام_لله
#بر_مدار_حضرت_زهرا
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
روزی که توی جمع دوستان بودم، تو مسجدالغدیر، دوستان داشتن میگفتن که انشاالله از فردا محل به محل بریم برای روشنگری😊
توی دلم خیلی به حالشون غبطه خوردم😔 که همه کسی رو دارن، که بچه هاشونو نگه داره ولی من بخاطر بچه هام نمیتونم برم.😔😔😔
همینجوری که توی دلم داشتم غر میزدم، مابین صحبت ها دوتا ازدوستان گفتن اگه می خواین برین بچه هاروبیارین خونه ی ما! خیلی خوشحال شدم😃😃😃
توی دلم برای اینکه منم به حاجتم رسیدم چندتا صلوات نذرکردم .
فرداشد و من خوشحال از اینکه حداقل میتونم با ماشینم دوستان رو همراهی کنم و تجربه کسب کنم و بچه هامم خوشحال ازاینکه قراره برن یه جای جدید وبا دوستاشون بازی کنن.
اون روز بعد مدتی که توی محلات بودیم من با یکی از دوستان به خانه ی یه دوست رفتیم برای صحبت اونجاهم یکی ازدوستان به من گفتن که بچه هارو بیارین خونه ی ما.
دیگه واقعا اون لحظه بهم، این مثلی که میگن کار رو بنداز کارساز خداست کاملا ثابت شد😍🌹
#تجربه
#متن
#روشنگری
#کار_ساز_خداست
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
✅ تجربه روشنگری یکی از مادران میدان انتخابات، در قبل از انتخابات و در کلاس درس.
در همه سال هایی که تدریس داشتم به خاطر ارادتی که به امام خمینی(ره) داشتم و مطمئن بودم اگر دانش آموزان با شخصیت و بیانات نورانی ایشان آشنا بشوند مثل خودم عاشق ایشان خواهند شد، از هر فرصتی برای ایجاد این آشنایی استفاده میکردم. یکی از بهترین فرصت ها سخنان ایشان بود که در اول کتاب های درسی به چاپ رسیده بود. در اولین جلسه و اولین دیدار با دانش آموزان بعد از آشنایی اولیه وقتی سراغ درس می رفتیم می گفتم که خب حالا درس اول را بیاورید. معمولا بچه ها درس اول کتاب را حاضر میکردند اما من می گفتم اشتباهه😊 و چند دقیقه ای کنکاش میکردند تا بالاخره رندی می پرسید خانم سخن امام منظورتون هست؟ و من با لبخندی بر لب پاسخ میدادم بله و اینگونه درس اول کتاب ما با خواندن سخن و صحبت در مورد آن آغاز میشد.
البته برای من که از این فرصت بهره ها میبردم جای تعجب هست که در چاپ جدید کتاب های متوسطه دوم سخن امام خمینی برای همه پایه ها و همه کتاب ها یکی است. اوایل فکر میکردم که فقط کتابهای پایه های مختلف درس خودم سخنان تکراری است. اما با بررسی بیشتر متوجه شدم برای همه پایه ها و همه کتابهای متوسطه دوم اینگونه است.
واقعا برایم جای سوال دارد چرا؟؟؟
وقتی این همه سخنان گهربار از امام خمینی( ره) هست که میتواند روشنگر راه نوجوان های ما باشد و باعث آشنایی بیشتر آن ها با سیره ایشان شود چرا تکرار یک سخن؟
کسی پاسخگو هست؟
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
❓ خدایی چند نفرمون اینطوری برای انتخابات تلاش میکنیم؟
📌 جمعه غروب، این آقا جلوی درب اصلی جمکران ایستاده بود و مردم رو تشویق به شرکت در انتخابات و انتخاب فرد اصلح میکرد. خدایی چند نفرمون اینطوری برای انتخابات تلاش میکنیم؟
🆔 @hvasl_ir
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
وارد مغازه ی عطاری میشم.
همان عطاری همیشگی ..
مغازه دار زیر چشمی به بند و بساطی که طبق معمول دستمه، نگاه می کنه و زیر لب چیزی زمزمه می کنه😁 باز این خانومه اومد😒😒😁
ظرف های آشنا رو ردیف می کنم رو پیش خوان مغازه و اقلام مورد نیاز و مقدارش رو به فروشنده میگم...طبق معمول غر غری میکنه و میگه:
_حاج خانم! خسته نشدی این ظرفا رو دنبال خودت میکشی هربار میاری مغازه، خب حالا شما یه نفر نایلون نگیری، چه تاثیری میخای رو کره ی زمین بذاری، الان دیگه محیط زیست رو نجات دادی؟!؟!
همین طور که به لیست تو برگه ام نگاه می کنم، به فروشنده میگم حاج آقا شما چی؟!
شما خسته نشدی هربار که من میام همین صحبت ها رو تکرار می کنید و همین جواب ها رو می شنوید🤔
فوری برمیگرده میگه، امید دارم اثر بذاره دیگه انقد برای خودتون دردسر درست نکنید هربار...
_ منم امید دارم که اثر بذاره و روزی برسه که شما هم از پاکت های کاغذی برای مشتری هاتون استفاده کنید و اونا رو تشویق به نگرفتن نایلون کنید!!!
لبخندی میزنه که البته در پس آن یک زهی خیال باطل نهفته است😁 هرچند برای من اهمیتی ندارد...
ظرف ها رو برمی دارم و می چینم تو ساک دستی!
کاغذ هایی ک آماده کردم رو با سلام و صلوات از کیفم بیرون میارم و خودم رو آماده ی شنیدن غرغرهای فروشنده می کنم!
میذارمشون رو میز...
_اینا چیه خانم😒😒😒
_اگر میشه لطف کنید، اینا رو بدید به مشتری هاتون😎😎😎
_به مشتری😧چیه تو این کاغذا😬
_انجام وظیفه حاج آقا...
_برگه ها رو باز می کنه می خونه!
_من به مشتری هام بگم رای بدین😲به من چه ربطی داره؟ خودشون می دونن😬
_ینی هر اتفاقی تو این کشور بیفته برای شما فرقی نداره، ربطی به شما نداره؟!
_نه که نداره؟!
_پس چرا هربار از گرونی اجناس و کمبود مشتری و خوابیدن کسب و کار گله می کنید؟
اگر اتفاقات کشور و تصمیم مسئولین رو شما اثر نمیذاره پس نباید انقد بنالید از شرایط!
_ای بابا خانم تاثیر میذاره ولی با رای دادن هم کار درست نمیشه🙄
_خب با رای ندادن چه کاری درست میشه؟! هرکس اندازه ی خودش وظیفه داره...
من اندازه ی خودم شما اندازه ی خودت، اون مسئول اندازه ی خودش، هرکس کارش رو نادرست انجام بده اون باید پاسخ گو باشه...
_نمیدونم حاج خانوم من که رای بده نیستم تو این اوضاع! ولی باشه این برگه ها رو برات پخش می کنم!
ازش تشکر می کنم و میگم هروقت به این نتیجه رسیدید که میخاین رای بدین، این برگه ها رو پخش کنید....
_از مغازه میام بیرون و زیر لب با خودم زمزمه می کنم، دل ها دست خداست....
ما مامور به وظیفه ایم...
خودش کارها رو درست می کنه...
شب همسر میان خونه، کاغذ رو خریدهاش نظرم رو جلب می کنه...بله درسته🤩🤩🤩
این کاغذای خودمه که دادم به آقای عطاری😇😇😇
از همسر می پرسم اینا رو از کجا آوردی، میگن رفته بودم این ها رو بخرم این آقای عطاری، بهم داد و گفت رای بده و باید به وظیفه مون عمل کنیم کلی تعجب کردم که آقای عطاری داره این حرفا رو میزنه😅😅😅
تمام وجودم شکر خدا میشه🤩🤩🤩
الحمدلله علی کل حال...
#تجربه
#روشنگری
#قیام_لله
#به_سبک_حضرت_مادر
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
دوشب پیش که همسرم گفت دو روز سبزوار نیستم خیلی ناراحت شدم که من ازکاروان بچه ها عقب میمونم.
چون ماشین ندارم و نمیتونم برم روشنگری. دیروز باخودم گفتم توی خونه هم میشه یه کارهایی کرد. زنگ زدم به خانم ...... و گفتم فردا برای روشنگری بیاین محله ما. به مادران هم بگین که بچه هاشون رو بیارن خونه ما.
از صبحم که بیدار شدم برای مادرای عزیزی که قراره بیان شربت آماده کردم و خونه رو حسابی دسته گل کردم🙈 انشاالله قراره یه دمنوش ملکه هم بار بذارم 😍
خلاصه این شد روزی من توی روزهایی که نمیتونم بین مادران عزیز روشنگر باشم. حداقل میتونم پذیرای بچه های گلشون باشم و حداقل خودشونم چنددقیقه ای به صرف شربت و دمنوش مهمون خونم کنم تا باقدم هاشون برای منو خانوادم برکت بیارن😍😍
#روایت
#تجربه
#مادرانمیدانانتخابات
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
دوازده سالش بیشتر نیست.
همش میگفت منم میخوام تو انتخابات کمک کنم، به منم یه کاری بگین.
ولی واقعا وسط مشغلههام یادم میرفت که برادرزادهام صدبار همچین درخواستی از من داشته.
اونم کوتاه نمیاومد و روزی نبود که پیام نده و بهم یادآوری نکنه که می خواد کمکدستمون باشه برای کارهای انتخاباتی.
چند تا فایل صوتی بهش دادم که پیاده کنه
ولی براش سخت بود حقیقتاً.
بار دوم بهش عکسنوشتهای دادم که متنش رو برامون تایپ کنه.
این بار راضی بود و میگفت من این کار رو میتونم انجام بدم. هر چی از این کارها داشتین، به من بگین تا انجام بدم.
الان هر متنی که نیاز به تایپ داره رو میسپارم به ایشون.
داشتم فکر میکردم «میدان انتخابات» چقدر برای همه رشددهنده است!
و چقدر بستر خوبیه برای انجام کار تشکیلاتی و جمع شدن حول یک «عمل ارزشمند».
«میدان انتخابات» برای بچهها هم میتونه «عرصه رشد و شکوفایی» و دغدغهمندی باشه.
اگر دریابیمش.....
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
امروز قرار بود دوستان بیان خونمون تا بچه ها رو بذارن پیش من و برن برای روشنگری!
بچه های من از ساعت ۵ روی تراس وایستاده بودن واز ذوق کوچه رو تحت نظرداشتن که کی قراره دوستاشون بیان،ساعت ۶وربع شد وماشین خانم....وارد کوچه شد. منو وبچه ها از ذوق پله هارو دوتایکی می کردیم و رفتیم جلوی در استقبالشون شون 😍یکی یکی همه دوستان اومدن بعداز کمی صحبت دوستان تقسیم شدن و اماده رفتن شدن،دخترخانم یکی ازدوستان خونه موندن برای کمک به من در نگهداری بچه ها،این مابین یکی از دوستانم برای درست کردن کارهنری به منزلمون اومد وماهم رفتیم توی اتاق کاربنده ولوازم هارو وسط اتاق پهن کردیم بچه ها تعجب کرده بودن اومدن یه سرکی توی اتاق کشیدن وسایل هارو که دیدن کاملا چشمهاشون برق میزد ازمن اجازه گرفتن که توی اتاق کنار ما بشینن،برام جالب بود که بی سر وصدا نشستن و خیره دستهای من شده بودن،دختر خانمی که برای کمک به من وایستاده بود ویکی از بچه ها که تقریبا۹ساله بود ازکارهای من خیلی خوششون اومد وقرار شد بنده براشون کلاس آموزشی بذارم😊در دقیقه های آخرم بابچه ها همراه شدم وادابازی کردیم وکلی خوش گذروندیم😍😍 این شد برکت قدوم مبارک مادران روشنگر برای منزل وخانواده من!
#تجربه
#روشنگری
#قیام لله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
امروز که دوستان اومدن خونمون قرارشد برای روشنگری برن کوچه و محل نزدیک خونه!
دوتا از دوستان داخل کوچه باهمسایه ها صحبت میکردن ازقضا یک گروه همسایه درست جلوی درب خونه ما نشسته بودن ،مادوسالی هست که توی این محل میشینیم ولی متاسفانه تاالان باهمسایه ها برخورد زیادی نداشتم ،منم رفتم پایین به جمعشون پیوستم. صحبتها که تموم شد اومدیم خونه وبعداز نماز دوستان رفتن،برای خداحافظی وبدرقه دوستان که به کوچه رفتم بعداز رفتن دوستان همسایه ها صدام کردن یکمی توی دلم استرس گرفتم ،بهم گفتن میشه چند دقیقه ای کنارمون بشینی منم برای اینکه یکمی باهاشون بیشتر دوست بشم که مبادا به اومدن وصحبت کردن ما اعتراضی نکنن ،گفتم بله اجازه بدین الان میام،اومدم فلاسک دمنوش رو برداشتم وبا چندتا استکان بردم پایین ومهمون دمنوش من شدن،یکی ازخانمها گفت خیلی دوست داشتیم بیایم خونتون وتوی جمع دوستاتون باشیم لذت بردیم که یک گروه مادرمحجبه دورهم جمع شدن وبدون هیچ چشم داشتی باکلی بچه ودردسر دغدغه زندگی آینده مارو دارن ،اون لحظه قند توی دلم آب شد وبه خودم ودوستام افتخار کردم.....
#تجربه
#روشنگری
#قیام_لله
@madaranemeidan
هدایت شده از 🇮🇷مادران میدان🇮🇷
میخواستیم بریم روشنگری.
بچهها رو گذاشتم پیش یکی از مادرایی که تقبل کرده بود بچهها رو نگه داره تا بقیه با خیال راحت برن روشنگری.
خیلی به بچهها خوش گذشته بود.
دخترم میگفت: مامان! اولش هی میخواستم گریه کنم، چون تو نبودی ولی گریه نکردم تا شجاع💪🏻 باشم.
امروز میگفت: مامان!
نمیشه هر روز که میری تبلیغ ما رو ببری خونه دوستاتت پیش بقیه بچهها؟ آخه خیلی خوش میگذره.😁😁
دنیا و حال و هوای بچههامون هم توی ایام انتخابات عوض شده.
اونا هم دارن دغدغهمندی مادرهاشون رو میبینن و یاد میگیرن که آدمهای بیتفاوتی نباشن. بدون هیچ آموزش مستقیمی.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan