eitaa logo
جشن انتخاب
20 دنبال‌کننده
293 عکس
8 ویدیو
10 فایل
جشن انتخاب یک دورهمی انتخاباتی است، شما هم دعوتید... ارتباط با ادمین: FmBanoo@
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ تجربه روشنگری یکی از مادران میدان انتخابات، در قبل از انتخابات و در کلاس درس. در همه سال هایی که تدریس داشتم به خاطر ارادتی که به امام خمینی(ره) داشتم و مطمئن بودم اگر دانش آموزان با شخصیت و بیانات نورانی ایشان آشنا بشوند مثل خودم عاشق ایشان خواهند شد، از هر فرصتی برای ایجاد این آشنایی استفاده میکردم. یکی از بهترین فرصت ها سخنان ایشان بود که در اول کتاب های درسی به چاپ رسیده بود. در اولین جلسه و اولین دیدار با دانش آموزان بعد از آشنایی اولیه وقتی سراغ درس می رفتیم می گفتم که خب حالا درس اول را بیاورید. معمولا بچه ها درس اول کتاب را حاضر میکردند اما من می گفتم اشتباهه😊 و چند دقیقه ای کنکاش میکردند تا بالاخره رندی می پرسید خانم سخن امام منظورتون هست؟ و من با لبخندی بر لب پاسخ میدادم بله و اینگونه درس اول کتاب ما با خواندن سخن و صحبت در مورد آن آغاز میشد. البته برای من که از این فرصت بهره ها میبردم جای تعجب هست که در چاپ جدید کتاب های متوسطه دوم سخن امام خمینی برای همه پایه ها و همه کتاب ها یکی است. اوایل فکر میکردم که فقط کتابهای پایه های مختلف درس خودم سخنان تکراری است. اما با بررسی بیشتر متوجه شدم برای همه پایه ها و همه کتابهای متوسطه دوم اینگونه است. واقعا برایم جای سوال دارد چرا؟؟؟ وقتی این همه سخنان گهربار از امام خمینی( ره) هست که میتواند روشنگر راه نوجوان های ما باشد و باعث آشنایی بیشتر آن ها با سیره ایشان شود چرا تکرار یک سخن؟ کسی پاسخگو هست؟
دوازده سالش بیشتر نیست. همش می‌گفت منم می‌خوام تو انتخابات کمک کنم، به منم یه کاری بگین. ولی واقعا وسط مشغله‌هام یادم میرفت که برادرزاده‌ام صدبار همچین درخواستی از من داشته. اونم کوتاه نمی‌اومد و روزی نبود که پیام نده و بهم یادآوری نکنه که می خواد کمک‌دستمون باشه برای کارهای انتخاباتی. چند تا فایل صوتی بهش دادم که پیاده کنه ولی براش سخت بود حقیقتاً. بار دوم بهش عکس‌نوشته‌ای دادم که متنش رو برامون تایپ کنه. این بار راضی بود و می‌گفت من این کار رو میتونم انجام بدم. هر چی از این کارها داشتین، به من بگین تا انجام بدم. الان هر متنی که نیاز به تایپ داره رو میسپارم به ایشون. داشتم فکر می‌کردم «میدان انتخابات» چقدر برای همه رشددهنده است! و چقدر بستر خوبیه برای انجام کار تشکیلاتی و جمع شدن حول یک «عمل ارزشمند». «میدان انتخابات» برای بچه‌ها هم میتونه «عرصه رشد و شکوفایی» و دغدغه‌مندی باشه. اگر دریابیمش..... @madaranemeidan
می‌خواستیم بریم روشنگری. بچه‌ها رو گذاشتم پیش یکی از مادرایی که تقبل کرده بود بچه‌ها رو نگه داره تا بقیه با خیال راحت برن روشنگری. خیلی به بچه‌ها خوش گذشته بود. دخترم میگفت: مامان! اولش هی می‌خواستم گریه کنم، چون تو نبودی ولی گریه نکردم تا شجاع💪🏻 باشم. امروز میگفت: مامان! نمیشه هر روز که میری تبلیغ ما رو ببری خونه دوستاتت پیش بقیه بچه‌ها؟ آخه خیلی خوش می‌گذره.😁😁 دنیا و حال و هوای بچه‌هامون هم توی ایام انتخابات عوض شده. اونا هم دارن دغدغه‌مندی مادرهاشون رو می‌بینن و یاد می‌گیرن که آدمهای بی‌تفاوتی نباشن. بدون هیچ آموزش مستقیمی. @madaranemeidan
دیروز اولین جلسه ای بود که برای روشنگری چهره به چهره همراه دوستان شدم. از اول خیلی دوست داشتم شرکت کنم اما یکسری عوامل مانع میشد. این سری وقتی دوست عزیزمان نگهداری از بچه ها را قبول کردند و همبازی دخترم هم جور شد دیگه گفتم وقتشه. بقیه موانع را کنار زدم و راهی شدم. البته ترجیح دادم شنونده و تایید کننده باشم و روال کار را بررسی کنم. وقتی در جمع ۱۰_۱۲ نفره خانم ها نشستیم و دوستم با آیه قرآن شروع کرد من به چهره تک تک خانم ها نگاه میکردم و در حین گفتگو بیشتر نگاهشان کردم . وقتی از مشکلاتشان می گفتند و از بی تدبیری هایی که باعث شده بود جوان های دسته گل تحصیل کرده شان بیکار در خانه باشند و با این هزینه های کمرشکن ازدواج توانایی تشکیل زندگی مشترک نداشته باشند، قلب من هم با نگاه غمگینشان فشرده میشد. شایداندک مشارکتی که کردم این بود که بعد از انتقادهای یکی از مادران پرسیدم حالا ما باید چه کنیم؟ و خودشان به این نتیجه رسیدند باز هم رای دادن و انتخاب درست فعلا تنها کاری هست که میتوانیم انجام دهیم. فقط اینکه دوست داشتم دست تک تک این ولی نعمتان انقلاب را ببوسم و بگویم من از طرف همه مسئولینی که حق شما را و وظیفه خودشان را نشناختند و یا نخواستند که درست عمل کنند معذرت میخواهم . @madaranemeidan
چهار نفر بودند که جلوی یک مغازه نشسته بودند خانمی که فروشنده مغازه بود میگفت: ما همیشه رای میدیم، وظیفه مون هست به خاطر اسلام و خون شهدا باید شرکت کنیم. دو نفر دیگه اما،ناامید بودن از اصلاح وضع موجود، میگفتن: می‌دیدیم شب انتخابات که با یه قوطی روغن یا رب چطور تو همین محل برای آقای روحانی رای می‌خریدند😔 چرا باید مردم رو انقدر گرسنه نگه دارن که رای شون رو به یک قوطی روغن بفروشن؟ _: برای اینکه کسی رو فرستادیم بالا که مرفه بود درد قشر محروم رو اصلا نمی فهمید. _: همشون مثل همن😏 _: همه؟؟🤔 _: خب ۹۹ درصد. _: خوب شما بگرد و اون یک درصد رو پیدا کن😉 _: چطوری؟ اونم که تو تهرانه، چطوری بشناسمش؟ _: برای شناخت لازم نیست به کسی نزدیک باشیم، شما تلاشت رو بکن، بر اساس دیدگاهها و کارنامه و برنامه های نامزدها و با وجدان و عقل و رضایت خدا انتخاب کن، بقیش با خداست؛ خدا هم بیشتر از این از ما انتظار نداره که😉 وسط صحبت دختر جوونی با یه تیپ امروزی اومد _: اگه برای تبلیغ کاندیدای شورای شهر اومدین پاشین برین😡😡 _: نه! ما برای شخص خاصی تبلیغ نمی‌کنیم. از کاندیدای شورای شهر خیلی شاکی بود، از وضعیت محله شون که محل اجتماع معتادها بود😔 برا آینده بچه هاش خیلی نگران بود😱 می گفت خدا لعنت کنه مسئولایی که با عملکردشون دین و ایمان مردم رو گرفتند.😭 من همیشه انتخابات شرکت کردم و می کنم☺️ از عملکرد یکی از نامزدهای فعلی ریاست جمهوری خیلی راضی بود و اینکه چطور با دستور دادستان مشکل بزرگ محله شون حل شده بود😍 آخر صحبت ها ،خانمی که از اول مخالف بود گفت ببخشید من فقط دلم پر بود ،خیلی ممنون که آگاهمون کردین، ما که بلد نیستیم ولی شما برین و مردم رو آگاه کنید. تازه به صرف چای هم دعوتمون کرد😘 دم دمای اذون بود که ازشون جدا شدیم. @madaranemeidan
اطلاع میدهند در روستایی جلسه ای برای شهدا برگزار میشه😍 با همراهی یکی از دوستان راهی روستا میشویم مسافت طولانی است اما با مشغله فکری که برای چگونگی صحبت در جلسه را دارم 🤔متوجه طی مسافت نمیشوم وقتی به منزل مورد نظر میرسیم یک حیاط ساده ویلایی اما بزرگ را مشاهده میکنیم که خانم هایی در جنب وجوش نهار برای جلسه هستند از کنار باغچه زیبای حیاط عبور میکنیم وبا خوش آمد گویی میزبان وارد ساختمان میشویم دور تا دور پذیرایی خانمها نشستند مشغول تلاوت قرآن هستند متوجه میشوم که درون کاسه ای جزء قرآن وجود دارد وهر کس یکی را برمیدارد و شروع به خواندن میکنند من هم بر میدارم و برایم جزء ۱۰ قرآن می آید شروع میکنم به تلاوت وبعد از مدت زمانی تمام میکنم و نگاه میکنم میبینم خانم هایی هنوز مشغول خواندن هستند از میزبان اجازه میگیرم شروع به صحبت میکنم سوال میکنم که ثواب ذکر زیاد است یا فکر? بعضی با قیافه سوالی منو نگاه میکنن شاید به این خاطر که این سوال چه ربطی به این جلسه دارد ولی بعضی که آگاه تر هستند جواب میدهند: فکر در جواب میگویم آفرین و روایتی ضمیمه میکنم برای اثبات این حرف و میگویم پس امروز خوب گوش کنید و سپس فکر کنید مطمئن هستم ثواب هزاران برابر از خواندن قرآن بدست خواهید آورد کنجکاو میشوند ومن سوال دوم را میپرسم چرا باید رای داد وبه چه کسی باید رای داد? گلایه ها شروع میشود از مسئولین تا مردم, سعی میکنم با صبر و حوصله به حرف هایشان گوش کنم مبحث را با همراهی جمع پیش میبریم وسعی میکنیم به سوالاتی که در ذهن آنهاست تا حدودی پاسخ بدهیم با پایان بحث سفره پهن میشود وما مهمان سفره شهدا میشویم ولی این سوال در ذهنم شکل میگیرد که این جلسه در این زمان به چه مناسبتی برای شهدا گرفته شده🤔میزبان که می آید تعریف میکند که سال ۸۶ سفری به مناطق جنگی داشته و آنجا نذر کرده که هر سال برای شهدای دفاع مقدس سفره بیندازد و او در کرونا هم با رعایت پروتکل ها این نذر را ادا کرده بود و برای من جالب بود چون کمتر دیده بودم که مردم عامی برای شهدا جلسه این چنین برگزار کنند ودر دلم از شهدای دفاع مقدس مدد خواستم همانگونه که منو توفیق دادند در مجلسشون حضور داشته باشم توفیق یاری وامداد در این راه رو هم به بنده عنایت کنند. @madaranemeidan
‏ با ۵ نفر از خانم ها راهی منطقه‌ای از شهر ما نشدیم... تصمیم گرفتیم با گروه های دونفره سراغ مردم بریم و باهاشون صحبت کنیم. دوتا از خانمها که به تازگی به جمع ما پیوسته بودند, گفتند اولین گروه را چهار نفری برویم. سراغ تعدادی از خانم ها بعد از احوالپرسی ازشون اجازه گرفتیم که کنارشان بنشینی درباره انتخابات نظرشان را پرسیدم یکی گفت رای نمیدهم دیگری گفت ما همیشه پشت کشورمان هستیم. مثل همیشه رای میدم بحث گرم شده و مشغول صحبت شدیم درباره چگونگی انتخاب و سایر مسائل پیرامون انتخابات، دختر جوانی که آنجا بود، نظرم را جلب کرد. می‌گفت از کجا تشخیص بدیم این آدم خوبی را که شما می گویید؟!؟! رفتم کنارش بهش گفتم فرد مهم نیست! آدم ها تغییر می کنند هر آدمی ممکنه روزی تغییر کنه و اون آدم قبلی نباشه.پس ما باید به تفکر آدم‌ها توجه کنیم. کسی رو که انتخاب میکنیم تا وقتی که تفکر درستی داره میتونیم ازش حمایت کنیم. و باید ازش حمایت کنیم. ولی هر فردی ممکن منحرف بشه! بس دیگه قابل حمایت کردن نیست. بهترین افکار و برنامه های افراد توجه کنیم. مثلاً چطوری گفتم فکر و خط دولت قبلی چطور بود تمام نگاهشون به غربی ها بود به خاطر رضایت خاطر اونها کار خانه هامون را بستند. انرژی هسته‌ای مون را متوقف کردن. اشرافی بودن برای هر سفری یا برنامه‌ای کلی هزینه به بیت المال تحمیل کردن. ما نیاز به تفکر ی داریم که چشمش به مردمش باشه دنبال کار برای جوانان باشه به کارخانه هامون رونق بده باید کسی با تفکری رئیس‌جمهور ما بشه که نخواد با هر قیمتی با غرب توافق کنه. کسی که مردمی باشه و درد ما رو بفهمه در آخر شمارمو بهش دادم و گفتم بهم پیام بده اگر سوالی داشتی بهم بگو. بعدم مسئولیت کوچه را به او سپردیم و گفتیم که همسایه ها رو روشن کن و بهشون بگو خوب رای بدن تا ان شاءالله شاهد اتفافات خوبی برای کشورمون و مردممون باشیم. @madaranemeidan
عصر بود ساعت حدود ۱۵/۳۰ دوستم اومد خونمون با دو دختر گل گلاب 😍😍 تا با هم برا تهیه یه بروشور با موضوع حضور حداکثری در انتخابات همفکری کنیم. تا موقعی که دیگر دوستان میرن روشنگری بدن به مردم تا هم شور انتخاباتی در اجتماع بیشتر بشه و هم این بروشور افراد بیشتری رو اگاه کنه. بچه ها با هم شروع کردن به خاله بازی و نقاشی کشیدن ، ما هم سرگرم مطلب نوشتن کاری که میشد تو نیم ساعت بدون بچه انجام بشه ، حدود ۲ ساعت طول کشید. ☺️☺️ بچه ها گاه و بیگاه سر تاب بازی ، اسباب بازی با هم دعوا میکردن که نیاز به وساطت بود ، گاهی تشنه میشدن و گاهی گرسنه 🍉🍪🍬🥤 اینها رو گفتم که بدونید ما قبول داریم کار با بچه سخت ، ولی نشد نداره و خداوند به اندازه وسع ما از ما انتطار داره 🙂 خلاصه ما تونستیم با حضور بچه ها حدود ۲ تا از مطالب رو اماده کنیم. ساعت حدود ۶ شد که دوستم اماده شد جهت رفتن برا روشنگری در محلات شهر ، و قرار شد دوتا دخترشون خونه ما بمونن و با بچه های من و دختر همسایه همبازی بشن 😍😍 کمی که خودشون با هم بازی کردن و خسته شدن خوراکی خوردیم، بعد رفتیم با هم قایم موشک و آسیا بچرخ بازی کردیم ، واقعا من هم شاد شدم از بودن در کنار بچه ها و هیجانی که داشتند😃😃😍 @madaranemeidan
بعد از روشنگری‌ در یکی از محله‌های حاشیه‌ی شهر و دیدن اوج ناآگاهی مردم در مورد امام و رهبری و نظام و اسلام و انقلابِ مستضعفین و دستاوردهایش و در عین حال اطلاع‌شان از کوچکترین شبهات و خزعبلات دست چندم رسانه‌های معاند!!! 😳 با خودم فکر می‌کنم که سزاست مثل امام علی(ع) صورتمان رو داخل تنور کنیم و بسوزیم از این کم‌کاری در انتقال مفهوم و مسیر انقلاب پابرهنه‌ها. بعد از روشنگری دیروز قلبم درد گرفته بود از این که چرا حرفهای اصلی انقلاب به نرسیده؟! آن‌هم ۴۲ سال بعد از انقلاب!!! از خودمان هم گلایه داشتم. ما مسلماً یک قطعه از این پازل ناصواب رو گذاشته‌ایم. و کجا هستند کسانی که قطعات دیگر این پازل دردناک را گذاشته‌اند؟! حلقه‌های واسطی که باید بین فرمانده و مردم پُل می‌زدند، کجا هستند؟! بگذارید با چشمانی اشکبار و بغضی در گلو و صدایی رسا، از جملات طوفانی امام خمینی (ره) بهره ببرم برای شرح وضع و حالم بعد از دیدارهای امروز با مردم:😭😭😭👇 «قلب من در فشار است.»‏ ‏ من کاره‌ای نیستم. من یک مادرم ولی در همان نقش مادری و از همان جایگاه مادری میگویم: «ای طلاب و حوزویان! من اعلام خطر می کنم.» «ای معلمان و مبلغان! من احساس خطر می‌کنم.» ای خواص و نخبگان! من احساس خطر می‌کنم. ای مادران و زنان! من احساس خطر می‌کنم. «والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند» ‏ ‏‏«ای سران اسلام! به داد اسلام برسید.» ای علمای عظام! به داد اسلام برسید... ای مسئولین نظام! به داد اسلام برسید... ای اصلاح‌طلب و اصولگرا! به داد اسلام برسید.... ای خواص و نخبگان! به داد اسلام برسید.... ای فعالین فرهنگی و مذهبی! به داد اسلام برسید.... ای بچه‌های انقلابی شهر! به داد اسلام برسید..... انتخابات بهترین فرصت برای توبه و جبران است. انتخابات بهترین فرصت برای روشنگری و تبلیغ صحیح است. انتخابات بهترین فرصت برای نشان دادن اسلام ناب و اسلام پابرهنگان است. این فرصت طلایی را صرف دعواهای کذایی و جناحی نکنید. ✅ حرف اصلی انقلاب را به گوش صاحبان اصلی انقلاب برسانید. @madaranemeidan
💠 مادر، بچه‌ها، انتخابات.... از روشنگری برگشته بودم و مشغول مکتوب کردن روایت اون روز، با «تایپ صوتی» بودم. هر چه من میگفتم که تایپ بشه، بچه‌ها سه‌تایی باهم، پشت سر من تکرار می‌کردند و کلللی می‌خندیدند. براشون شده بود یه بازی و سرگرمی. یه بازی با طعم انتخابات، با طعم روشنگری.....😁😁 یه جا می‌گفتم؛ «... این با حکمت خدا جور درنمی‌آید....» تایپ متوقف شد و باید چندبار تکرار میکردم. این شد که، همین یه جمله توی ذهنشون مونده بود و توی خونه مدام تکرار میکردن: «...جور در نمی‌آید....» «...جور در نمی‌آید....» «...جور در نمی‌آید....» بعد هم قاه‌قاه‌می‌خندیدن....😅😅😅😅 @madaranemeidan
سه تا خانم گوشه‌ی پارک نشسته بودن. سر صحبت رو باز کردیم و کنارشون نشستیم. گلایه‌ها و درددل‌ها شروع شد... دختر خانم ۱۵ ساله‌ای که همراهشون بود، گفت؛ مشکلات ما در صورتی حل میشه که یکی مثل امام خمینی بیاد. دلم می‌خواست بغلش کنم و بگم آخه تو نسل چندم انقلابی بازم مرید امامی؟!😍 بعدم گفت رهبرمون همیشه درست میگه ولی مسئولامون گوش نمیدن. براش از مسئولیت‌های رئیس جمهور گفتم تا اگر کسی در جواب این حرفش گفت پس چرا رهبر کاری نمیکنه، دستش پر باشه. بهش گفتم فضای مجازی داری گفت نه. بعد از شکر و حمد خدای متعال که یکی از جوونامون ازین فضا در امانه 😅 بهش گروهی رو معرفی کردم که کتاب امانت میدن و گفتم کلی کتاب خوب میتونی امانت بگیری و بخونی. دوستم هم اون طرف با مامان این دختر خانوم و همسایه شون صحبت کرد و جواب سوالاشون رو داد. @madaranemeidan
جمعشون جمع بود. اجازه گرفتیم و کنارشون نشستیم. گفتم نظرتون راجع به انتخابات امسال چیه؟ خانم عزیزی که اونجا بود، خیلی عصبانی شدن و گفتن: هر کسی رای بده احمقه!!😳 یه خانم دیگه گفت: با این همه سختی رای بدیم آخه؟ اون یکی گفت برنج کیسه‌ای ۳۰۰ تومنه برای چی رأی بدیم مثلا؟! ولی یکی اون وسط گفت: «چرا رای ندیم؟ حقمونه.» اون یکی گفت؛ ما مستأجریم بچه‌ی کوچک داریم، کلی پول پوشکشه. من صاحب خونم آدم خوبیه اجاره رو زیاد نکرده همه که اینطوری نیستن و...... کلی صحبت کردند دلشون پُر بود، از گرونی از بی حجابی از بی در و پیکری فضای مجازی از اینکه خانواده ها سست شدن و میگفتن زمان شاه همه چی بهتر بوده🤯 مثل همیشه گوش کردیم و گوش کردیم و..... در نهایت گفتیم با رأی ندادن شما چه دردی ازتون دوا میشه؟ گفتن دلمون خنک میشه! 😳 گفتم دلتون باید خنک بشه یا معیشتتون درست بشه؟!! پس رأی بدیم و درست رأی بدیم. سوالات و شبهه‌هاشون رو جواب دادیم. از زمان شاه براشون گفتیم. از ظلمی که به مردم ضعیف میشده. از نونی که سر سفره ها نبوده چه برسه برنج! البته کم و کاستی‌ها رو هم پذیرفتیم ولی گفتیم که برای حل این مشکلات باید تلاش کنیم. با قهر کردن چیزی درست نمیشه. صحبتمون خیلی طولانی شد. دل همشهریامون پر درد بود😔 ولی در آخر امید رو تو چشماشون دیدم..... @madaranemeidan