eitaa logo
جشنواره {راز}
96 دنبال‌کننده
56 عکس
0 ویدیو
10 فایل
واحد تخصصی جشنواره‌ها و من الله توفیق
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از زهرا
ما برای مسابقه فازخیلی اشتیاق داشتیم. گروه ما از اولین گروه‌هایی بود که مسابقه را شروع کرد و اولش نمی‌دانستیم که امام حسن مجتبی علیه السلام برای ما چه خواسته اند. وقت زیادی سر محتوا گذاشتیم.قرار شد سیر مطالعاتی داشته باشیم.از منتهی الامال شروع کردیم.اما در باب امام حسن چیز زیادی دستگیرمان نشد. ناامید نشیدبم و به مطالعه ادامه دادیم تا یک روز با یک روایت موضوع را یافتیم. یک مسافرت برای من پیش آمد.  رفتم شمال شهر نکا و روستای زوروم. این سفر خیلی به من کمک کرد که بتوانم قلم بزنم و بنویسم اما از آنجایی که هم منتظر و هم خانم فلاح را از خودم لایق تر برای سرگروهی می‌دانستم تصمیم گرفتم که متن را به آنها واگذار کنم و اعتماد صد در صدبه آنها داشتم و قلم آنها را خیلی دوست داشتم. ما تصمیم گرفتیم در مورد کنیزی که امام حسن مجتبی آزادشان کردند با اهدای شاخه گل بنویسیم.  به این فکر کردم که یک گل در مقابل آزادی یک انسان چگونه  محاسبه می شود و تصمیم گرفتیم که به همین موضوع بپردازیم تا وسط های کار نوشته بودیم که ویس استاد واقفی آب سردی شد بر پیکره ی ما، که غیر مستقیم بنویسید غیرمستقیم ؟! . بسیار لجمان گرفته بود. سرنوشت نویسندگی خود را در گرو این مسابقه می دانستیم.  یکی از اعضا که منتظر عزیز بود با کمک احد بانو این مسئله را باز کردند که یعنی چی غیرمستقیم گویی .تصمیم گرفتیم موضوع را کلا عوض کنیم و از نوشته اولیه مان دست بکشیم و یک موضوع جدیدی را انتخاب کنیم که خواسته استاد واقفی و استادانی که مسابقه را طرح کردند در آن گنجانده شده باشد. اما برایمان سخت بود‌ خیلی برای آن زحمت کشیده بودیم و دوستش داشتیم شاید هوی نفس بود  و یه جورایی نمی‌شد بیخیالش شویم و بزاریمش کنار به همین دلیل نمی توانستم تصمیم بگیریم که چه کار باید بکنیم تا اینکه مطلع شدیم هم مهلت مسابقه تمدید شده  و همچنین دو  داستان برای مسابقه می شود فرستاد  واین ما را خیلی خوشحال کرد داستان اولی را ویرایش کردیم توسط منتظر. همه متن  و ویرایش را منتظر زحمت کشیدند و داستان دوم را خانم فلاح نوشتند که آن هم بسیار دلنشین و زیبا بود از نظر ما .من خودم خیلی این داستان را دوست داشتم و افتخار می کنم که با همچنین عزیزانی هم گروه بودم بسیار باعث خرسندی خوشحالی من بود. الان هم خیلی از نتیجه مسابقه راضی هستم پنجم شدن در بین این همه نویسنده خوب که از دوستان ماهستند به نظرم نتیجه بدی نیست و نتیجه تلاش ماست اما اگر بیشتر تلاش می‌کردیم شاید رتبه بهتری می‌گرفتیم اما برای رتبه و نتیجه کار نکرده بودیم ما فقط به عشق امام حسن و نگاه خاص امام حسن قلم  زدیم و مطمئنیم که نگاه آقا شامل حال همه گروه ها شد الحمدلله از همه استادان گرامی خیلی تشکر می کنم  سفری که رفتم  به نشانه هایی  از امام حسن می‌رسیدم که الهام‌بخش بود مثل امامزاده امام حسن  مزار شهید سید مجتبی علمدار در ساری و آرامشی که دریا به من داد و به این نتیجه رسیدم مسابقه فاز شاید همکاری و همفکری بین چند نفر که فکرهای متفاوتی دارند و قلم متفاوتی خیلی زیبا بود که این هم فکری را بین شان ایجاد کرد و خیلی مسابقه خوبی بود امیدوارم ادامه داشته باشد و بتوانیم دوباره ما قلم بزنیم و رشد کنیم و کتاب هایمان را به چاپ برسانیم و به همه اعلام کنیم که از شاگردان باغ انار هستیم ممنون از همه.
سلام و نور‌. وسط این خوشحالی ها یک نکته در مورد معیار و محاوره در داستان نویسی بگم. این حجم از پرداختن به این موضوع و سوال و جواب در باغ انار نشان دهنده این نیست که این موضوع مهمترین موضوع در داستان نویسیه بلکه نشان دهنده اینه که در نوشتن داستان خیلی از قلم ها باید آماده شوند برای نوشتن...یعنی حداقل حفظ ظاهر کنند در تولید داستان. حفظ ظاهر یک بخشی اش همین فهمیدن معیار و محاوره و گونه و لحن و سبک است. با سوال و دریافت جواب یک بخشی از گره های ذهنی باز میشه. ولی تا شما رمان و داستان نخوانید متوجه نمی شوید گیر ذهنی تان دقیقا کجاست. مثلا همین متنی که دارید می‌خونید اصلا داستان نیست که و ما محاوره ننوشتن باشه...میشه هرجوری بخواید این نوع متن ها رو بنویسین. ولی معیار نوشتن باعث میشه کم کم معیار نویسی رو به دست بیارید. و توی داستان نویسی اذیت نشوید. یکی از مهمترین کارها هم حذف کردن محتواهایی هست که روی لحن و سبک تون تأثیر دارن... چون همانطور که خوانش کتاب خوب قلم را خوب می‌کند. خواندن متن های هرزه و هرجایی قلم را نابود می‌کند. پس از این مرحله و مراحل مقدماتی دیگر (مثلا وایراست فنی و دستور زبانی و غلط املایی...) هرچه سریعتر عبور کنید. اصلا قابل قبول نیست که یک نفر غلطهای املایی رو با اینکه قبلا بهش توضیح داده شده تکرار کنه... اگر از این مراحل عبور نکنید وجدی نگیرید هیچ وقت جدی گرفته نخواهید شد. سراسر زندگی پر از سوژه است. تند تند سوژه هایتان را یادداشت کنید. مرتباً در ذهنتان پالایش‌شان کنید. خوب‌هایش را همیشه در گوشه ذهنتان داشته باشید و تا فرصت و فراغتی می‌یابید بنویسیدش. تا به خود بیایید زیر تابوتتان دارند لااله الا‌الله می‌گویند و کودک ده ساله ای گوشه مراسمتان به جای فاتحه دارد پیس‌پیس می‌گوید و کیک یزدی می‌خورد و دست شما برای همیشه خالی است. فرصت ها گذشته و هیچ ردی از اندیشه شما و هنر شما برای نسل بعدی و بشریت باقی نمانده. این هشت سال گذشته هم پر غصه بود و هم پر قصه. قصه های تلخ و شیرین...حکومت عده‌ای از نخبگان بر مردم که بعضی هاشان ذره ای اعتقاد به انقلاب و شاید اسلام نداشتند... پس از این سوژه های فراوان چندتاییش را رمان کنید تا نسل بعد منبع و رفرنس اش سخنرانی های مقامات دولتی نباشد. اگر رمان تولید کنید می‌توانید درد و رنج مردم در این هشت سال را به نسل بعد منتقل کنید. صراحتا بگویم قالب دیگری این پتانسیل را ندارد. پس توسل کنید و بنوسید. توکل کنید و جهاد قلم را فراموش نکنید. و من الله توفیق. یا علی. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
جشنواره {راز}
درختان محترم جایزه هشت میلیونی رو از دست ندهید. داستان کوتاهتان را به این جشنواره بفرستید..‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا کریمُ یا رب‌ّ ‌ گروه تو سخت‌ترین شرایط زندگیم، قرار شد برای امام‌حسن‌ علیه‌السلام بنویسم. موضوع خیلی کلی بود و هیچ ذهنیتی نداشتیم. از یه طرف دکتر بهم گفته بود باید عمل کنم، از طرفی باید تا نیمه ماه رمضون آماده می‌شد. ولی باید می‌نوشتیم کار برای امام حسن بود. بالاخره، با هم‌فکری دوستان، چند نمونه داستان از کرامات و بخشش‌های امام‌حسن در گروه گذاشته شد. هرکسی درباره داستان تاریخی یا معاصر نظری داد. تااینکه، رسیدیم به داستان آزاد شدن یه برده، توسط امام حسن بخاطر نیکی که به یه سگ کرده بود. یه لحظه خودم رو اون‌جا دیدم، کنار یه باغ خوش آب و هوا که بادخنکش دلم رو برا نوشتن آماده کرد. ناگهان سرنوشت اون سگ، جلوی چشام رژه رفت. شروع کردم به نوشتن، بااینکه خیلی حالم بد بود، تمام تلاشم رو کردم. بالاخره عمل بود و بیهوشی و... معلوم نبود چی پیش میاد. می‌خواستم حالا که مسئولیتش رو قبول کردم، مدیون بچه‌ها نشم. نوشتم و نوشتم. تا اینکه یه روز قبل عمل، داستان تموم شد و اون رو برای یکی از اعضای گروه فرستادم. خداروشکر عمل بخیر گذشت و بعد ازون متوجه شدیم که مهلت تمدید شده. احد جان و استاد صداقت عزیز هم اشکالات داستانمون رو گفتن و تونستیم اون‌هارو برطرف کنیم. در نهایت با هم‌فکری دوستان و نظر دادن‌های تاثیرگذارشون روی طرح اصلی، داستان ما شد "س. ا. ر. ا." از برگزارکننده های این مسابقه و بنیانگذار این باغ انار باصفا که همه ما رو دور هم جمع کرد،سپاسگزاریم. 🙏 ‌‌گروه
خانم یزدانی، خانم امیدیان، خانم شکور و z.sadat.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه‌ی 🔰 یاس🔰 یارِ احمد سیده نسوان در باغ انار برگزار می‌شود. ✅ جشنواره‌ هنری ( ادبی، گرافیکی ) 🔻🔻قالب آثار 🔸بخش ادبی(داستانی): ◀️ داستان کوتاه 🎁 جوایز: گروه اول: مبلغ ۴۰۰ هزار تومان وجه نقد گروه دوم: کتاب برای همه اعضا گروه سوم: کتاب برای همه اعضا گروه چهارم: کتاب برای همه اعضا 🔸 بخش گرافیکی: ◀️ تایپوگرافی و پوستر 🎁 جوایز: گروه اول: مبلغ ۲۰۰ هزارتومان وجه نقد گروه دوم: جایزه گرافیکی 📅 مهلت ارسال آثار : ۱۰ شهریور تا ۳۱شهریور 📝🔰ارسال آثار: در قالب گروه‌های چهار نفره ♦️در نهایت آثار نهایی باید برای ادمین ارسال شود. @anarstory_admin 🗳 شیوه داوری: تمامی آثار توسط شرکت کنندگان در مسابقه داوری خواهد شد. کانال اطلاع رسانی مسابقه یاس https://eitaa.com/joinchat/4009361527Cba4db5f8ef همه شرکت‌کنندگان مسابقه، الزاما باید در این کانال حضور داشته باشند و مدام پیام‌ها رو چک کنند. در نظر داشته باشید این تنها پل ارتباطی بین برگزارکنندگان مسابقه و شرکت‌کننده‌هاست. ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 💫سلام و 😍🤩 و دوباره باغ انار بستری را فراهم کرده‌ست برای علاقه‌مندان، تا در یک فضای رقابتی و دوستانه سطح نویسندگی و هنر گرافیک خود را بالا ببرند.✨😌 📢📌معرفی دومین داستان نویسی در 🔰 یاس 🔰 یار احمد، سیده نسوان 🔸هدف جشنواره بالا بردن سطح داستان‌نویسی و هنر گرافیکی و آشنایی هرچه بیشتر درختان باغ انار با فعالیت های گروهی است.⚡️ 🔸دومین دوره مسابقات باغ انار با محوریت بزرگداشت مقام ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها) 🔸 موضوع: حول محور سیره، اخلاق و جایگاه ایشان. ریز موضوعات و پیرنگ‌طور🤔👇 ▫️چتر حمایتی ایشان نسبت به رسول الله ▫️ نگاه تحول خواه ◽️مقاومت دائمی و مدام در طول زندگی با رسول الله ▫️باورمندی به رسول خدا و یار ایشان در همه مراحل بودن ◽️زندگی جهادی و هزینه کردن برای دین خدا(هزینه مالی، جانی، آبروی) و ... در دو حوزه داستان کوتاه و تایپو گرافی کلید می‌خورد‌. 🔻 برای شرکت در : ⭕️تشکیل گروه چهار نفره الزامیست. ⭕️پر کردن فرم برای هر یک از اعضای گروه ضروری‌ست. ⭕️شرکت کنندگان الزاماً از اعضای باغ باشند. ⭕️هر یک از اعضا باید نقش فعال داشته باشند و هم فکری کامل صورت بگیرد. ⚠️در نهایت قلم زن، یک نفر باشد⚠️ ⭕️ قالب آثار داستان کوتاه زیر پنج هزار کلمه می‌باشد. ⭕️ ضمنا با دو یا چند... داستان هم می‌تونید تو مسابقه شرکت کنید، البته بسته با صلاحدید هیئت اجرایی. ⭕️ یک شرکت کننده مجاز است در هر دو بخش شرکت کند به شرط فعال بودن در هر دو گروه. ♨️یک نکته مهم ♨️ دقت بفرمایید مسابقه یاس با مسابقه بانوی هزاره اسلام فرق دارد. ⁉️مهلت تحویل اثر تا ۳۱ شهریور ماه، به آیدی👇 @ANARSTORY_ADMIN 💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎 شرکت کننده‌گان محترم برای اطلاع از روند مسابقه و دریافت اطلاعات در این زمینه می‌تونید عضو کانال زیر بشید: @jashnvare_yas 💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎 نشانی باغ https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 نمایشگاه باغ https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741