🕯️امشب به صحرا بی کفن ...
🕯️ شام غریبان است شام غریبان...
وقتی که از سرها گل معجر جدا شد
هرچه طلا دیدند از دختر جدا شد
دریا می افتد با ستون خیمه گاهش
همراه آن امید یک لشکر جدا شد
می ترسم از آن لحظه خاموش صحرا
وقتی به روی تیغ ها کفتر جدا شد
عمه تمام سعی خود را کرد آن شب
هربار در آتش یکی دیگر جدا شد
او می شمارد بغض هایش را به تسبیح
یک دانه از آغوش نخ کمتر جدا شد
هفتاد و دوگلبرگ خونین برزمین ریخت
هفتاد و دو سر بود از پیکر جدا شد
شاعر تمام واژه هایش را نوشته ست
آن لحظه خون تازه از دفتر جدا شد
#امشب_به_صحرا_بی_کفن_شام_غریبان
#شعر_یک_رسانه_هنری
#جواد_مختاری_غزل_شام_غریبان
✳️✳️🕯️🕯️🕯️
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii