eitaa logo
جوادهاشمی"تربت"
334 دنبال‌کننده
324 عکس
34 ویدیو
3 فایل
مدیر کانال : @javadhashemi_torbat_69 تلگرام @javadhashemi_torbat اینستاگرام @javadhashemi69
مشاهده در ایتا
دانلود
عیدتون مبارک رباعی علوی از اکبر شاه هندی: ای آن که تو را خدا غضنفر کرده! با دست تو فتح باب خیبر کرده "اکبر" نتواند که تو را مدح کند چون مدح تو را خدای اکبر کرده دیشب (شب ) در هیأت ، صدیق ارجمند، امیر آقای‌ کرمی، رباعی زیبای فوق را از اکبر شاه هندی را خواند. پایان جلسه، کتاب گنجینه‌ی عرفان را که الحق گنجینه‌ای است آوردند و متن رباعی را دیدیم. گویا در کتاب یک قطره از دریا هم چاپ شده است. ✔رفقای شاعر، دقّت دارند که شاعر چه استفاده‌ی زیبایی از تخلّص خودش یعنی "اکبر" کرده است. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
پدر و مادر من خوب ولایت دارند به خدا! غیر علی از همه کس بیزارند عهد کردند که دست از همه کس بردارند در عوض دست مرا دست علی بسپارند یاد دادند به من، هر نفس آن پاک‌دلان لعنت آل پیمبر به فلان و به فلان!😈👿 🌹🌹[ضمن تبریک غدیر]🌹🌹 از دو سال پیش (خرداد ۱۴۰۱ شمسی)، بازنگری اشعار حاج به عهده‌ام گذاشته شده. الآن این بند از یک مخمّس ایشان به چشمم خورد. ان‌شاءالله که در سال جاری، دیوان اشعارشان چاپ شود. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
✔✔✔ ✍چگونه دهم تیر روز نامیده شده؟ ⏳خوش‌حالم که برای این شاعر بلندآوازه‌ی شیعی قدمی برداشتم⌛️ 📝چند سال پیش، وقتی وزارت ارشاد و اهالی شعر و ادب به دنبال روزی بودند که به نام او ثبت کنند، از من هم سؤال شد. 📌این در حالی بود که می‌دانستند نه روز تولّد او و نه روز درگذشت وی در تذکره‌ها ثبت است. 🤔به ذهنم آمد، کلمه‌ی را به حساب کنیم که ۱۰۳ می‌شود. سپس از اوّل سال، صد و سه روز بشمریم که بدین ترتیب به ۱۰ تیر می‌رسیم. 📖جالب وقتی بود که متوجّه شدم استاد روز تولّد استاد را پیشنهاد داده بودند. چرا که وی مصحّح کامل‌ترین بود (۶مجلّد) و زادروز وی نیز دهم تیر بوده. 🔗و نتیجه چنین شد که می‌دانید🔗 http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
کتابی که برای نمایشگاه کتاب امسال، تجدید چاپ شد. مجموعه اشعار ولایی و آیینی فروش به مناسبت روز صائب: ۳۱۳ هزار تومان این کتاب، توسّط محمل در حدود ۱۰۰ نسخه تجدید چاپ شد. سال ۹۵، نشر بین الملل آن را در ۲۰۰۰ نسخه چاپ کرده بود. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
صدوبیست‌وششمین جلسه‌ی ادبی_مهدوی الغوث در شب مباهله ۱۰ تیر (روز صائب تبریزی) ۱۴۰۳ شمسی ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰ قم.پل آهنچی.حرم‌نما.شماره۱۵ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
▫️در میان شعرای شیعی، دو برادر، و در حوزه‌ی شعر ولایی صاحب اشعاری فاخرند. دیوان هر دو چاپ شده البتّه امروزه كم‌تر پیدا می‌شود. ▫️غمگین متولّد ۱۲۸۰ق و متوفّی ۱۳۵۵ق است و در تخت فولاد به خاک سپرده شد. ▫️در حوزه‌ی ادبیّات شیعی، شعر با موضوع كم است ولی این توفیق، رفیق «غمگین» شده كه در دیوانش چاپ شده است. ختم رسل ز فرط عنایات کامله بر پاپ‌های نجران بنْوشت مرسله کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین! تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟ آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله مأمورم از خدای احد تا که با شما یک کار از سه کار نمایم معامله یا دین حق قبول و یا جزیه‌ام دهید یا آن که با شما بنمایم مقابله چون شد وصول نامه بر آن قوم ناصواب از آن رسیله سخت افتاد ولوله آراستند مجلس شوری كه اندر او بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله کردند یک دو روزی با هم مکابره افتاد در میانه‌ی آن‌ها مجادله در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود کاو بود با رسول و خداوند یک‌دله گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟ تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟ در امر هو کنید چرا این مسامحه؟ در دین حق کنید چرا این مساهله؟ باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او معدوم می‌شود همه ادیان باطله هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا هان! بنگرید جمله بر آیات منزله این است آن که موسی گفته است در حقش باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه بودند شیخ و راهبر و میر قافله زآن پس سوی مدینه چو حاجی سوی حرم کردند طیّ مرحله با زاد و راحله کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون کردند با رسول گرامی مقابله بس نکته‌ها شنیده و گفتند و عاقبت کردند ابلهانه قبول مباهله آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر گشتند حلقه‌وار به یک جایْ سلسله قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا گردید جمع یک‌جا چون بای بسمله باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند افراخت بیم در دلشان چون که مشعله در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله شاهنشهی که خصم خود اندر گه جدال پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله آن کس که کم ز مزرعه‌ی قدرتش بُوَد از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوش خویش مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله از بعد این چکامه، «غمگین»! کجا رواست کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟ در مدح آل احمد و احباب او مدام می‌کوش بهر کسب شرف نز پی صله http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
کتابی که برای نمایشگاه کتاب امسال، تجدید چاپ شد. مجموعه اشعار ولایی و آیینی #صائب_تبريزی فروش به م
. ✍فقط دو ماه وقت گذاشتم که دقیقا" سال فوت را مطمئن شوم و بیابم. سال ۱۰۸۷ که منقوش بر سنگ قبر اوست، همان سال درگذشت وی است. اقوال دیگر مثل ۱۰۸۰، ۱۰۸۱ و ۱۰۸۶ صحیح نیست. ⬅️در مقدّمه‌ی کتاب بالا مبسوط شرح داده‌ام👆
۲۴۳ نقد دوشنبه روز ، ۱۱ تیر ۱۴۰۳ شمسی حسینیه‌ی سادات ساعت ۱۷ تا ۱۹:۳۰ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
خداى عزّوجل آفريد دنيا را براى آن كه كند امتحان برايا را بسى سخن به زبان آورد به هر نفسى كه هر دمى دمد از شكر آدمى نا را (؟) دهد به مردمک ديده روشنى كه كند نظاره، صنع بديع صنيع اشيا را نمايد او شنوا گوش را که تا شنود حديث نعت پيمبر، خداى يكتا را پيمبرى كه خدا را به خلق ظاهر كرد ز جلوه‌اى كه نشان داد روى زيبا را به آن جمال جميل محمّدى روشن نمود چشم جهان و دل احبّا را پس از وقايع بعثت چنان چه شد مبعوث نخست بار منظّم نمود بطحا را نهاد رسم سلام و مراسم اسلام كه در طريق سلامت برد برايا را به هر كجا كه فرستاد نامه‌اى كردند قبول از در تعظيم، حكم والا را به جز جماعت نصرانيان نجرانى كه امتثال نپذرفته شاه لولا را خداى داد نزول، آيه‌ى را كه تا پيمبر او خوار سازد اعدا را به امر بار خدا بهر احتجاج رسول طلب نمود كشيشان كيش عيسى را به محضر نبوى آمدند عيسويان گشود از در نرمى، زبان گويا را كه اى گروه نصارى! ز راه باطل خود نمى‌نهيد اگر در طريق حق، پا را، در اين ميانه مرا با شما مجادله نيست مگر كاو حل كند معمّا را شما ابا زن و فرزند و نفس خويش كنيد برابرى، زن و ابنا و انفس ما را براى كردن نفرين به جان هم‌ديگر پى نياز بخوانيم حق تعالى را كه در هلاک رَود هر كه بر دروغ بُوَد چشد به زحمت دنيا عذاب عقبى را چو اين شنيد قسيس نصارى نجران پس از معاهده مهلت گرفت فردا را سحر كه مهر چو چهر پيمبر آرايش ز جلوه داد رخ دشت و كوه و دريا را، همان جماعت ترسا برون شدند از شهر به دوش هشته صليب و به بر چليپا را در آن مقام مقرّر، پيمبر آن ساعت رسيد و داشت به همراه، آل طه را وجود احمد و زهرا و حيدر و حسنين پى مباهله شد روبه‌رو نصارى را فتاد تا كه به آن خمسه، چشم ترسايان ز شش جهت نگرستند قرص بيضا را قسيس ترسا پرسيد كآن چهار قمر مگر كه‌اند همين آفتاب رخشا را چو يافت بنت رسول و دو سبط و صهر وی‌اند فرو به فكر شد و گفت قوم ترسا را: چنان وجود محمّد به خود بُوَد واثق كه در مباهله آورده است اين‌ها را به او دمى نتوانيم ما مباهله كرد چرا كنيم چنين كارهاى بی‌جا را خدا گواست من اين كه مى‌بينم به يک اشاره به هم می‌زنند دنيا را به گاه معجزه، انفاس هر يكى زيشان به نيم لحظه کند زنده صد مسيحا را ز جاى خود اگر الله اكبرى گويند فنا كنند چه ناقوس و چه كليسا را پس از مذاكره با قوم خود كشيش گشود زبان عجز و بگفتا رسول دانا را مكن با ما بيا مصالحه كن ز ما مضايقه منما ره مدارا را به امتنان مسيحا، نبى مصالحه كرد چنان كه جزيه دهند آن شه توانا را قبول جزيه نمودند فرقه‌ی ترسا گرفته باز ره معبد سكویا را سخن بجاى دگر می‌كشد مرا شنيد بايد از اين جا، بيان آن جا را اگر به نزد پيمبر، كسى ز كيش مسيح نزد به دامن شرعش كف تولّا را حضور سبط پيمبر بسى ز عيسويان گذاشت در ره اسلام، دين آبا را گهى بريده سرش، گاه پاره پاره تنش ربود از دل نصرانيان، شكيبا را چه ، چه ره ، چه به بزم يزيد به راه راست كشانيد قوم عيسى را @javadhashemi_torbat
با اهل جدل، مجادله باید کرد با تیغ زبان، مقابله باید کرد بر منطق وحی، سر اگر نسپردند بی چون و چرا باید کرد 💐💐💐💐 شعر از مه و مهر شب‌شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطره‌ی گُم نشود پیوسته سخن، سخن، سخن باید گفت ❤️آ خدا!❤️ عیدی روز مباهله‌ی ما رو امر فرج آقاجانمان قرار بده @javadhashemi_torbat
فرمود نبی: ز من جدا نیست علی در هر نفسی به عشق من زیست علی در نصّ صریح 《قل تعالوا ندعو》 مقصود حق از 《انفسنا》 کیست؟ علی 📙از کعبه تا محراب، ص۳۱ @javadhashemi_torbat
در آستانه‌ی ماه عزای جدّ مظلوم شما در جلسه‌ی شما به حضرت شما التجا داریم و بس. پنجاه و یکمین محفل ادبی_مهدوی چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شمسی ساعت ۱۸تا۲۰ دفتر انتشارات محمل http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
839261955_203917073.pdf
138K
بررسی خطایی در یک بیت از ترکیب‌بند محتشم کاشانی انتشار به مناسبت روز قلم (۱۴ تیر) و در آستانه‌ی روز اوّل محرّم، بزرگ‌داشت محتشم کاشانی فایل pdf http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
✍بررسی خطایی در یک بیت از ترکیب‌بند محتشم کاشانی انتشار به مناسبت روز قلم (۱۴ تیر) و در آستانه‌ی ر
✔✔ بررسی خطایی در یک بیت از ترکیب‌بند محتشم کاشانی شاید از این عنوان کوتاه، دل‌نگران ترکیب‌بندِ پرشورِ عاشورایی جنابِ محتشم شده باشید ولی شعر مشهور «باز این شورش است»، مدّ نظرمان نیست؛ پس می‌توانید با خیال راحت به مطالعه‌ی این یادداشت ادبی ادامه دهید. ضمناً بسیار محتمل است اشتباهی که از آن سخن به میان می‌آید، متوجّه نسخه‌نویسان باشد، نه خود او. سال 1395 و 1396 بود و مشغول گردآوری «مجموعه اشعار ولایی و آیینی محتشم کاشانی» بودم که دریافتم بیتِ ماقبلِ آخر از بندِ چهاردهمِ ترکیب‌بند مدح و منقبت حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه‌السّلام)، خطای آشکاری دارد؛ ملاحظه کنید: صد دعا و صد درود خوش‌ورود خوش‌ادا کآردش رحمت فرود از بارگاه کبریا هر یکی از عرش، آمین‌گو رئوس قدسیان هر یکی در فرش، تحسین‌خوان نفوس انبیا خاصه سلطان الرّسل با اولیای خاص خویش سیما شاه اسد سیما، علی المرتضی بعد از آن، از اهل بیت آن شه ایوان دین زهره‌ی زهرا لقب، بنت النّبی، خیرالنّسا پس حسن، پرورده‌ی کلفت، قتیل زهر قهر پس حسین، آزرده‌ی کربت، شهید کربلا باز با سجّاد و باقر، صادق و کاظم که هست مقتدایان را ز چار ارکان بر این چار اقتدا پس تقی و عسکری بین آن مهی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا قصّه کوته آن درود و آن دعا بادا تمام! بر تو با تسلیم مستثنای مهدی، والسّلام دیوان محتشم کاشانی به تصحیح و ، ج ۱، ص ۳۲۷ ⬅️ادامه دارد👇 http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
و امّا اشتباه: مشاهده کردید که شاعر در بند فوق، با ضمیر «تو»، خطاب به حضرت امام رضا (علیه‌السّلام)، اسامی چهارده معصوم (علیهم‌السّلام) را از نظر گذرانده  ولی غیر از اسم ممدوح یعنی نام مبارک امام رضا (علیه‌السّلام) که نیازی به ذکر نبوده، نام یکی از ائمّه (علیهم‌السّلام) را نمی‌بینیم؛ یعنی به تناسب این که کلمه را «تقی» یا «نقی» بخوانیم و مصحّحان هم دو گونه خوانده‌اند، اسم یکی از دو امام جواد (علیه‌السّلام) یا امام هادی (علیه‌السّلام) در شعر نیست. این که شاعر، «کمال‌الدّین محتشم کاشانی» باشد و جا افتادن نام یکی از حضرات معصومین (علیه‌السّلام) اشکال شعر، مطلبی نیست که به سادگی از آن بگذریم. حال ببینیم این بیت یا دقیق‌تر بگوییم، این مصراع در چاپ‌های گوناگون «دیوان محتشم کاشانی» چگونه است. *** ⬅️ادامه دارد👇
بیت مورد بحث در سه چاپ از سه مصحّح یعنی «اکبر بهداروند» (ص ۵۶۲)، «سعید قانعی» (ص ۶۱۸) و «مهرعلی گرکانی» (ص ۳۱۰) به صورت زیر است و جالب این که هیچ یک به کمبود محتوایی اشاره‌ای ندارند و تنها تفاوت، این است که لفظ «تقی» را «نقی» ضبط کرده‌اند: پس نقی و عسکری بین آن مهی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا در تصحیح «مصطفی فیضی کاشانی» (ج ۱، ص ۴۲۳)، مصراع نخست، طور دیگری است و در پاورقی، فقط جمله‌ی «این مصراع، ظاهراً تحریف شده» را می‌بینیم: پس تقی و عسکری، آن سرمه‌ای کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا هنوز معنی و مفهومی برای مصراع، با حضور واژه‌ی «سرمه‌ای» نیافته‌ام و سیاق کلام، نشان می‌دهد که جای چنین کلمه‌ای در این جا نیست؛ پس درمی‌گذریم. در تصحیح «عبدالحسین نوایی» و «مهدی صدری» (ج ۱، ص ۳۲۷)، چنان چه در اوّل متن دیدید، نام مبارک «نقی»، «تقی» ثبت است ولی مصحّحان هیچ سخنی راجع به خطا و خلأ مضمون نمی‌آورند: پس تقی و عسکری بین، آن مهی کاز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا *گامی برای خوانش صحیح* برای پرهیز از آشفتگی و شلختگی بحث، مبحثم را با شمارش نظرات و بررسی هر یک پی می‌گیرم: 1. شاید اوّلین مطلبی که به ذهن برسد، قوی نبودن این بند باشد و بعضی به سبب همین ضعف شعری، حاضر به وقت‌گذاری برای رفع مشکل نباشند یا با حکم دادن که اصلاً شاعر، حواسش به از قلم افتادن یکی از اسامی نبوده و غفلت ورزیده، به حلّ معضل اهتمام نورزند یا اصلاً تشکیک کنند که با کمّ و کیف مضامین، چه بسا شعر از محتشم نباشد؛ خصوصاً که تخلّص را هم در بند ماقبل آورده است. چه بسا همان بند، بند آخر بوده و شاعری دیگر، این بند را به آن افزوده است. به استناد تمام تصحیح‌هایی که از دیوان محتشم ارائه شده و بر خواهیم شمرد و با وجود نُسخ متعدّدی که مصحّحان دیده‌اند و برشمرده‌اند، در انتساب این شعر به محتشم کاشانی، کوچک‌ترین تشکیکی نیست و به نظر می‌رسد اگر به سبب ضعف ادبی یا نگاه ذوقی یا با احتمال غفلت شاعر، قید تصحیح را بزنیم و شانه خالی کنیم، به قول معروف، صورت مسأله را پاک کرده‌ایم. متوجّهیم که در گستره‌ی ادبیات، محتشم را جز شعرای دسته اوّل نمی‌دانند ولی متعجّیم که چرا این بند، لااقل در سطح دیگر بندهای هیمن شعر یا دیگر اشعار او نیست. ضمناً آوردن تخلّص در بند ماقبل، در شعر او سابقه دارد؛ چنان چه در ترکیب‌بند مشهور عاشورایی او نیز چنین است یعنی «خاموش محتشم که دل سنگ آب شد»، بند یازدهم از دوازده بند است. 2. شاید برخی بگویند، یک بیت از این بند مفقود شده است. تمام بندهای این ترکیب‌بند که در مدح امام هشتم است، هشت بیت دارد و حتّی نام چهار امام در یک بیت گنجانده شده و نیز با توجّه به سیاق شعر، نمی‌شود گفت بنا داشته برای امام نهم یا امام دهم، یک بیت مجزّا بسراید که از نُسَخ افتاده باشد؛ پس این نظر هم مردود است. 3. اگر از این که لفظ «پس» را دو سه بار تکرار کرده و مصراع زیر را با حالت فرم، حدس بزنیم یا بهتر بگویم، بسازیم و جاگزین کنیم، به سراغ تعمیر و تغییر متن رفته‌ایم نه تصحیح اصطلاحی: پس تقی و پس نقی و عسکری کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا و البتّه که این کار علمی نیست. 4. همان هشت سال پیش بود که گمان کردم، «عسکری»، «عسکریین» بوده و به نوع خود کشف خوبی بود ولی تعبیر «آن مهی» که مفرد است، جواب‌گوی مفهوم بیت با فعل «می‌کنند» که جمع است، نیست: پس تقی و عسکریین، آن مهی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا اخیراً این احتمال را هم می‌دهم که به سبب نگارش و خوانش غلط، «آن مهی»، «آگهی» بوده؛ یعنی به ممدوح بگوید آگاه هستی که چنین و چنان: پس تقی و عسکریین، آگهی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا 5. آخرین رمزگشایی که تا اینک به آن دست یافته‌ام، آن است که «بین» را مخفّف «ببین» نخوانیم بلکه به معنی «میان» بدانیم و بخوانیم. از طرفی هم، محتمل بدانیم که «مهی»، در اصل «نقی» بوده که از نظر املایی، امری شدنی است؛ چرا که در خط و خطّاطی، شبیه یکدیگرند: پس تقی و عسکری؛ بین، آن نقی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا مفهوم بیت چنین خواهد شد که «سپس امام محمّدتقی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السّلام) که بینشان امام علی نقی (علیه‌السّلام) است که خلق جهان از شش جهت، از نورشان کسب ضیا میکنند. *جواب نهایی* ظاهراً به سبب سهل‌انگاری نسخه‌نویسان یا نسخه‌خوانان، بیتی نامفهوم از محتشم داریم و معترفم که نمی‌توان هیچ یک از موارد برشمرده‌ی این یادداشت را جواب نهایی دانست؛ بنابراین از محقّقان، ادیبان، شاعران، مرثیه‌سرایان و خلاصه دغدغه‌مندان و علاقمندان، درخواست دارم چنان چه کلید مسأله را دریافتند، با بنده هم در میان بگذارد. جواد هاشمی «تربت» اواخر ذی‌حجّه ۱۴۴۵قمری ۱۴ تیر ۱۴۰۳شمسی (در آستانه‌ی روز اوّل محرّم، روز بزرگ‌داشت محتشم کاشانی)
جوادهاشمی"تربت"
بیت مورد بحث در سه چاپ از سه مصحّح یعنی «اکبر بهداروند» (ص ۵۶۲)، «سعید قانعی» (ص ۶۱۸) و «مهرعلی گرکا
منابع: 1. ديوان محتشم کاشانی: با تصحيح و مقدّمه‌ی اکبر بهداروند، مؤوسّسه‌ی انتشارات نگاه، چاپ اوّل، ۱۳۷۹. 2. ديوان محتشم کاشاني: به کوشش سعيد قانعی، تهران، نشر پيمان، چاپ اوّل، ۱۳۹۳. 3. دیوان محتشم کاشانی: به کوشش مهرعلی گرکانی و مقدّمه‌ي سيّد حسن سادات‌ناصری، تهران، مرکز نشر انتشارات سعدي، چاپ اوّل، ۱۳۷۳. 4. كلّيّات محتشم كاشانی (۲ ج): به تصحيح و حواشی مصطفی فيضی كاشانی، تهران، شركت انتشارات سوره‌ی مهر، چاپ اوّل، ۱۳۸۹. 5. هفت ديوان محتشم کاشانی (۲ ج): با مقدّمه و تصحيح و تعليقات عبدالحسين نوایی و مهدی صدری، انتشارات ميراث مکتوب، چاپ اوّل، ۱۳۸۰. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
منابع: 1. ديوان محتشم کاشانی: با تصحيح و مقدّمه‌ی اکبر بهداروند، مؤوسّسه‌ی انتشارات نگاه، چاپ اوّل
پیشنهاد واژه‌ای دیگر برای همین بیت: با ادای احترام به "" این شاعر شهیر شیعی، واقعاً در شگفتم که چرا او در كنار تركيب «شش جهت»، به جاى «خلق جهان» از تركيب «هفت آسمان» استفاده نکرده تا تناسب خوبى ايجاد کند؛ در حالی که خود او، ابیاتی با رعايت همين مراعات نظیر ساده سروده كه به چهار مورد از آن‌ها اكتفا می‌شود و نخستینش از ترکیب‌بند مشهور عاشورایی اوست: هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکنْد هم گريه بر ملایک هفت آسمان فتاد *** باز آتشی فتاده به عالم که دود آن از شش جهت گذشت و به هفت آسمان رسید *** قَدَر امری كه گر در قطره، عظم او دمد بادی کند در شش جهت، هفت آسمان را از تخَلخُل، تر *** ناگهان در شش جهت شد وحشتی کز هیبتش طایران قدسی افتادند از اين هفت آسمان *** مثلا" پس تقی و عسکری؛ بین، آن نقی کز شش جهت می‌کنند از نورشان هفت آسمان، کسب ضیا @javadhashemi_torbat
از کعبه کاروانی رود به میهمانی امّا چرا مهیّاست برای جان‌فشانی؟ ◇آواره شد به صحرا   حسین عزیز زهرا◇ این کاروان به هم‌ره ماه و ستاره دارد هم پیر و هم جوان و هم شیرخواره دارد ●●● این کاروان به هم‌ره آورده بلبل و گل امّا عطش رباید از غنچه‌ها تحمّل ●●● این کاروان به هم‌ره آورده باغ لاله کنار عمّه دارد یک دختر سه‌ساله ●●● این کاروان به هم‌ره عطر بهار دارد چون از سفیر کوفه یک یادگار دارد ●●● این کاروان که سوی قبله‌گه دل آید از چه اجل پی او منزل به منزل آید؟ ●●● ✔این اثر  و آثاری با این وزن شعری یعنی "مستفعلن فعولن" قابلیّت دارد که به سبک‌های مختلفی خوانده شوند و طبیعتا" با توجّه به سبکش ، ، و نام گیرند. ✔اثر فوق، سروده‌ی سال ۱۳۷۶ (۲۷ سال قبل) است و گمان دارم هنوز می‌تواند ارتباط با مستمع برقرار کند. (یکی دو واژه را عوض کرده‌ام) ✔نوشتن با روان‌نویس قرمز و دست‌خطّ و دفترچه داشتن ، مربوط به همان سال است. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat