کربلایی جواد هاشمی (تربت) 4_5765164863760373590.mp3
زمان:
حجم:
14.97M
کوفیان بیپروا، حلقه حلقه، صف در صف
با سرور و با شادی، میزدند کف بر کف
طبل و کوس و نای و نی، چنگ و زنگ و ساز و دف
زآن چه گشت در بازار، لایکاد ان یوصف
از اسیری زینب، انّما القلم قد جف...
دفتر دو عالم را سوخت خامهی یحیی
امسال شب عید غدیر، در هیأت #دوبانوی_دمشق شعری از میرزا یحیی مدرّس اصفهانی خواندم.
از روی کاغذی که شاید بیش از ۲۰ سال پیش نوشته بودم تا در #محبان_العباس_علیهالسلام بخوانم و خواندم.
مصراعی دارد که برای شعر و سخن در باب اسارت حضرت عقیله سلاماللهعلیها، حرفی تمام و کمال است:
از اسیری زینب، انّما القلم قد جف
😭😭😭
(یعنی: قلم، خشکید)
تسِّلای خاطر امام عصر عجّلاللهتعالیفرجه، این فایل صوتی که مدیحهی مولیالموحّدین علیهالسّلام رو در این روزها گذاشتم.
#غدیر
#غدیریه
#مسمط
#مسدس
#میرزا_یحیی_مدرس_اصفهانی
#یحیی
#صوت
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
#هفدهم_ذی_الحجه_۱۴۴۵
#دوشنبه_چهارم_تیر_ماه_۱۴۰۳
#غدیریه
#غافل_مازندرانی
🌼غافل مازندرانی از شعرای کمآشنا و قصیدهسرای شیعی در قرن ۱۳ و ۱۴ است. نامش محمّد صادق و شهرتش آقاجان و لقبش حضورعلی و تخلّصش «غافل» است.
▫️اصلش طبرستانی و اصالتش مازندرانی ولی در تهران متولّد شد. تاریخ ولادتش تخمینی حدود سال ۱۲۴۷ ه ق است. نه از سال دقیق فوتش باخبریم و نه از محلّ دفنش؛ فقط میتوانیم بگوییم تا سال ۱۳۱۰ ه ق را درک کرده و یا احتمال بدهیم که در نجف اشرف مدفون باشد.
▫️دیوان اشعار او چند بار چاپ شده است: یک بار در هند و باقی در تهران امّا گفتنی است که کاملترین چاپ دیوانش به تصحیح مهدی آصفی و جواد هاشمی «تربت» در سال ۱۳۹۱ منتشر و در سال ۱۳۹۵ نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد.
▫️یکی از مزایای این تصحیح نسبت به چاپهای قبلی، افزوده داشتن قصیدهی ۸۸ بیتی در ولادت باسعادت حضرت امام زمان۷ با مطلع ذیل است (مأخذ نقل این قصیده، تذکرهی انجمن قدس، اثرِ عبرت نایینی است):
دلا! تن را رها کن، فکر جان کن
علاج درد جان ناتوان کن
▫️در این مجال و مقال، بنا داریم تا قصیدهی ذیل که از اشعار علوی اوست و کمتر دیده شده را تقدیم کنیم؛ اگر همهی شعر را نمیخوانید، فرصت خواندن این دو بیت را از دست ندهید:
چه حاجت وصف تیغش؟ زآنکه از اوّل نمودستی
ز لای «لا فتی»، نفیِ وجودِ مردِ میدانش
«سَلُونی» گفتنش فضلی نبود، ار گفت در منبر
غرض میخواست آموزد «سَلُونی» را به سلمانش
#غدیر
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
#غدیریه #غافل_مازندرانی 🌼غافل مازندرانی از شعرای کمآشنا و قصیدهسرای شیعی در قرن ۱۳ و ۱۴ است. نامش
🍃🍃🍃
دو بیت نخست قصیده:
دلم، سرگشتهی عشق است و حیرانی، بیابانش
طلب در پیش و مرگ اندر قفا، امّید پایانش
ز هر بیغوله نتْوان یافت ره، بر جانب مقصد
دلیلی باید از «لاحَول» جُستن، بهر غولانش
متن کامل قصیده:
http://thaqalain.ir/?p=85595
#غدیر
#جواد_هاشمی_تربت
#غدیریه
#عنقای_یزدی
🌻در پیشینهی ادب فارسی بعضاً شعرایی یافت میشوند که هیچ اطّلاعی از زندگی آنان در دست نیست. فقط شعری از آن شاعر باقی مانده و بس. نه سال تولّد و نه سال درگذشت و نه مدفن و نه دیوان.
یکی از این شاعران، «عنقای یزدی» است که قصیدهای غدیریه از او سراغ داریم و بس.
▫️برای این نوشته طبیعتاً به دو اثر گرانسنگ سری زدیم تا بلکه ردّ و نشانی از او بیابیم که بی حاصل بود:
تذکرهی شعرای یزد: عبّاس فتوحی یزدی؛ قطع وزیری.
دانشنامهی مشاهیر یزد (۳ جلد): میرزا محمّد کاظمینی، قطع رحلی.
پس مأخذ و منبع این شعر از کجاست؟
▫️حاج مهدی آصفی که از ذاکران و مدّاحان معاصر ماست؛ در دو تألیف خود این شعر را آوردهاند و در صحبت حضوری با ایشان، معلوم شد که مأخذ قصیده، بیاض یکی از مدّاحان دهههای قبل به نام مرحوم حاج حسن محمّدی دولابی بوده؛ مدّاحی زحمتکش با محفوظاتی بسیار بالا و با صدایی خاص که ضمناً کتاب «گلستان سخن» را به یادگار از خود گذاشت.
و امّا آن دو کتاب که این قصیده امروزه در آن چاپ شده است:
نوادر یا سفینهی شمشیری: تهران، انتشارات جمهوری، سال ۱۳۷۳، ص ۵۲ ـ ۵۴٫
غدیر در آیینهی شعر فارسی: تهران، انتشارات منیر، سال ۱۳۹۳، ص ۵۸ ـ ۶۰٫
▫️همکاری چند سال پیش این بنده با سایت ثقلین، پای این قصیده را به فضای مجازی باز کرد:
ز جابلقا سحر، خُور کرد چون آهنگ جابلسا
ز یُمنش این تل خاکستری شد غیرت سینا
قدم زد نخوت فرعون شب در قعر نیل یم
عیان شد ز آستین کسوت مشرق، کف موسی
#غدیر
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
#غدیریه
#احمدی_افغانی
🌼صفرعلی احمدی افغانی از چهرههای ارزنده و گمنام افغانستان و از شاعران شیعی معاصر است.
▫️او هم شاعر است و هم مناقبخوان. مناقبخوانی یک نوع مدّاحی و ذاکری در آستان حضرات آل الله (علیهم السّلام) است که شعر به صورت دکلمه اجرا میشود.
▫️احمدی به برکت همین مناقبخوانی محفوظات فراوانی از شاعران فارسی زبان در ذهن و دل دارد و همین امر، سالهایی است که توفیق سرودن شعر را نیز برای او به ارمغان داشته است. هنوز مجموعهای از او چاپ نشده است.
▫️ایشان دو نسخه از مجموعه اشعارشان را با خطّ خودشان نوشته و در اختیار این جانب قرار دادهاند. در سفر اخیرشان نیز همان اشعار را به صورت حروفچینی شده از کابل آوردند که اینک در دست مقابله و بازخوانی است و امید میرود به زودی و ان شاءالله توسّط انتشارت محمل چاپ شود.
▫️قصیدهی ذیل در موضوع غدیر و با ردیف «خرابات» در حدود هفتاد بیت، نمونهای از اشعار ایشان است که شاعر دو بار هم تجدید مطلع کرده است؛
ای تشنهلب بادهی عرفانِ خرابات!
خواهی که شوی همدم خاصان خرابات
همّت طلب از نعرهی مستان سحرخیز
تا ره دهدت در صف رندان خرابات
#غدیر
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
😊
تقدیم به همهی کسانی که مرا
سیّد جواد هاشمی
میدانند و میخوانند:
😊
این رباعی علوی از شاعری گمنام و اهل یزد، عیدی تربت.
جز دیوانش بعید است در جمعآوریها چاپ شده باشد.
قضایی یزدی میگوید:
ای شیر خدا! سگ تو هر شیر دلیر
ای شیر دلیر، نزد تو روبه پیر!
در باب خلافت تو کافی است دلیل
گفت آن چه مخالف تو در روز غدیر
*لعنة الله علی عدوّ علی*
#غدیر
#تبری
#قضایی_یزدی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
👌یک غزل و دو نکته: مقابل حرم کعبه ايستاده زنی به تن ز شرم و حيا و وقار، پيرهنی گشود دست دعا سوی
✍️
#یادداشت_ادبی
#مهم
امروز با یادداشتی که ۲۲ فروردین سال ۱۴۰۰ در حاشیهی کتاب "یک قطره از دریا" با مداد نوشته بودم، مواجه شدم.
همان مطلب که پیرامونش در اسفند ۱۳۹۸ (۴ مارس ۲۰۲۰) در کانال تلگرام به اشتباه اطّلاعرسانی کردهام و در پیام قبلی در ایتا آوردهام. 👆
برای استادان #پروانه و #شفق هم با ادای احترام و سلام و تبریک #غدیر، پيغام گذاشتم.
خلاصه که کامل این شعر (چنان چه در سه عکس میبینید)، ۲۱ بیت است و از شاعر مشهور، دکتر #قاسم_رسا است.
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
✍️