🔹نینامه(۱)🔹
خوشا از دل، نم اشكی فشاندن!
به آبی، آتش دل را نشاندن
خوشا زآن عشقبازان یاد كردن!
زبان را زخمهی فریاد كردن
خوشا از نی، خوشا از سر سرودن!
خوشا نینامهای دیگر سرودن!
نوای نی، نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی، نوای بی نوایی است
هوای نالههایش، نینوایی است
نوای نی، دوای هر دل تنگ
شفای خواب گل، بیماری سنگ
قلم، تصویر جانكاهی است از نی
علم، تمثیل كوتاهی است از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خطّ نی رقم زد
دل نی، نالهها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پُرسوز
چه رفت آن روز در اندیشهی نی
كه اینسان شد پریشان، بیشهی نی؟
سری سرمست شور و بیقراری
چو مجنون در هوای نی سواری
پُر از عشق نیستان، سینهی او
غم غربت، غم دیرینهی او
غم نی، بند بند پیكر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی، آشنایی است
به هم اعضای او وصل از جدایی است
سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی، پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزهای منزل به منزل
به همراهش هزاران كاروان دل
چگونه پا ز گِل بردارد اشتر؟
كه با خود باری از سر دارد اشتر؟
گرانباری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان، پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سرداد
به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبْوَد ز نی، شكّرفشانی
اگر نی پردهای دیگر بخواند
نیستان را به آتش میكشاند
سزد گر چشمها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا! بی سر و سامانی عشق
به روی نیزه، سرگردانی عشق
ز دست عشق در عالم هیاهوست
تمام فتنهها زیر سر اوست
#شعر_عاشورایی
#قیصر_امین_پور
@javadhashemi_torbat