eitaa logo
جوادهاشمی"تربت"
339 دنبال‌کننده
337 عکس
34 ویدیو
3 فایل
مدیر کانال : @javadhashemi_torbat_69 تلگرام @javadhashemi_torbat اینستاگرام @javadhashemi69
مشاهده در ایتا
دانلود
جوادهاشمی"تربت"
✔این مصراع از کیست؟ [بعد از حسین خانه‌ی شادی شود خراب] ✍ان‌شاءالله به زودی تحت عنوان یک #یادداشت_
[بعد از حسین خانه‌ی شادی شود خراب] طبیعتا" اغلب دوستان ندانند که این مصراع از کجا و از کیست.👆 گویا مشهوری این مصراع، وام‌دار ذاکر اهل بیت علیه‌السّلام، آقا است که در پایان مدّاحی‌اش این مصراع را می‌خواند. دوست شاعر، هم در ترکیب‌بندی ‌این مصراع را کرد و شهرت، بیش از پیش شد. ◼شاعر معاصر، زنده‌یاد ، شعری دارد با قالب جدید که از انواع است. هر بند شش مصراع که ابتدا سه مصراع مقفّا و بعد، یک بیت با قافیه‌ی جداگانه و سپس تک‌مصراعی با قوافی همان سه بیت نخست. به این شکل: رررررررررر¥ رررررررررر¥ رررررررررر¥ دددددددد@ دددددددد@ رررررررررر¥ در بند آخر می‌گوید: دنیاست چون حباب، نه بر آب، بر سراب آن هم به چشم مست، نه بیدار بل به خواب خوابی که هست جمله پریشان و بی‌حساب ▪️ ای کاش بی‌حساب سرشک "حسان" شود! آن گاه جمع گردد و سیلی روان شود ▪️ بعد از حسین خانه شادی کند خراب 📘ای اشک‌ها بریزید!،ص۱۷۴. ▪️همان طور که دیدید، برای تک‌مصراع درخشان شدن، لازم بوده، کلمه‌ی "کند" به "شود"، تبدیل شود که این کار، انجام شده است.
(۱۲۷) جلسه‌ی ادبی_مهدوی الغوث ظهر جمعه پنجم مرداد ۱۴۰۳شمسی ساعت ۱۳ تا ۱۵ شهر قم.پل آهنچی.حرم‌نما.شماره۱۵
🔹نی‌نامه(۱)🔹 خوشا از دل، نم اشكی فشاندن! به آبی، آتش دل را نشاندن خوشا زآن عشق‌بازان یاد كردن! زبان را زخمه‌ی فریاد كردن خوشا از نی، خوشا از سر سرودن! خوشا نی‌نامه‌ای دیگر سرودن! نوای نی، نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دل‌نشین است نوای نی، نوای بی نوایی است هوای ناله‌هایش، نینوایی است نوای نی، دوای هر دل تنگ شفای خواب گل، بیماری سنگ قلم، تصویر جان‌كاهی است از نی علم، تمثیل كوتاهی است از نی خدا چون دست بر لوح و قلم زد سر او را به خطّ نی رقم زد دل نی، ناله‌ها دارد از آن روز از آن روز است نی را ناله پُرسوز چه رفت آن روز در اندیشه‌ی نی كه اینسان شد پریشان، بیشه‌ی نی؟ سری سرمست شور و بی‌قراری چو مجنون در هوای نی سواری پُر از عشق نیستان، سینه‌ی او غم غربت، غم دیرینه‌ی او غم نی، بند بند پیكر اوست هوای آن نیستان در سر اوست دلش را با غریبی، آشنایی است به هم اعضای او وصل از جدایی است سرش بر نی، تنش در قعر گودال ادب را گه الف گردید، گه دال ره نی، پیچ و خم بسیار دارد نوایش زیر و بم بسیار دارد سری بر نیزه‌ای منزل به منزل به همراهش هزاران كاروان دل چگونه پا ز گِل بردارد اشتر؟ كه با خود باری از سر دارد اشتر؟ گران‌باری به محمل بود بر نی نه از سر، باری از دل بود بر نی چو از جان، پیش پای عشق سر داد سرش بر نی، نوای عشق سرداد به روی نیزه و شیرین زبانی! عجب نبْوَد ز نی، شكّرفشانی اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می‌‌كشاند سزد گر چشم‌ها در خون نشیند چو دریا را به روی نیزه بیند شگفتا! بی سر و سامانی عشق به روی نیزه، سرگردانی عشق ز دست عشق در عالم هیاهوست تمام فتنه‌ها زیر سر اوست @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
🔹نی‌نامه(۱)🔹 خوشا از دل، نم اشكی فشاندن! به آبی، آتش دل را نشاندن خوشا زآن عشق‌بازان یاد كردن! زبا
◼جالب است بدانید که نی‌نامه‌ی مرحوم را استاد ادامه داده است. ▪️مثنوی امین‌پور نسبتاً در بین اهالی شعر عاشورایی مشهور است امّا مثنوی انسانی هنوز چندان دیده و شنیده نشده است. ▪️مبسوط این بحث، تحت عنوان یک یادداشت ادبی به قلم این جانب با نام «یک کلمه‌ی دو حرفی» نوشته شده و در سایت موجود است. 🔹نی‌نامه(۲)🔹 (خطاب به است) قمار عشق را خوش برده بودی سرت آن جا كه باده خورده بودی تو بودی زخمه‌ی زخمیّ بیداد كه عمری بی صدا بودیّ و فریاد همه از خامه و از چامه گویند ولی اهل دل از «نی‌نامه» گویند تو با نی‌نامه‌ات هم‌زاد بودی به یك نی، صد گلو فریاد بودی اگر چه شعر را حُسن ختام است ولی نی‌نامه‌ی تو ناتمام است چرا از بغض دیرینه نگفتی؟ چرا از سنگ و آیینه نگفتی؟ نگفتی شام هم دارد سپیده شده نی‌زار؛ از بس نی دمیده نگفتی مه به شام آورده خورشید ز چوب خشك نی، گل كرده خورشید زنی در سینه‌اش انبوهِ اندوه به پیش سیل غم چون كوه، نستوه جهاز اشتران در حمل طفلان شده رحل و برد اوراق قرآن نپرسیدی چرا از نیزه‌داران چرا شام و شب و خورشید و باران؟! نگفتی همره چنگ و دف و نی چرا هفده سر است و هیجده نی؟ اگر پای تو گامی پیش بودی چو نی از بند بندت می‌سرودی قلم، نی كرده؛ خسته می‌نوشتی خط كوفی شكسته می‌نوشتی كه غایت در جنایت نیست آیا؟ سر شش ماهه و نیزه؟ خدایا! گلِ نادیده شبنم را كه چیده است؟ گلو نازك‌تر از نیزه كه دیده است؟ بگو از عشق، بعد از سرسپاری سر طفلی است گرم نی سواری @javadhashemi_torbat
۲۴۴ [نقد ] دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳ شمسی حسینیه‌ی سادات ساعت ۱۷ تا ادان مغرب http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
بُرشی از یک قصیده و نشر به یاد و به نیّت ، ◼ [آقای روضه‌خوان به] کجا شد؟ که سقف چرخ سازد سیه ز آه محبّانِ نوحه‌دار [آقای روضه‌خوان به] کجا شد؟ که پر کند گوش فلک ز ناله‌ی دل‌های بی‌قرار [آقای روضه‌خوان به] کجا شد؟ که سر دهد سیلاب‌های اشک به این نیلگون حصار افسوس! از آن کلام مؤثّر که می‌فکند هم لرزه در زمین و هم آشوب در جدار ▪️ ای حاضران! کسی که در این سال، غایب است هست از شما به یاری و ذکری، امیدوار ای دوستان! کنید به یک قطره، مردمی با چشم تر کنید چو بر خاک او گذار ▪️ گویی گذشته است به خاکش شه شهید با والد ممجّد و جدّ بزرگوار خیرالنّسا ز غرفه‌ی جنّت نهاده گوش بر طرز روضه‌خوانی او زار و سوگوار شاه شهید، خود به عزای خود آمده وز نقل وی گریسته بر خویش، زار زار ▪️ یارب! به حقّ خون حسین! آن شه قتیل کاو راست جبرئیل امین، زار بر مزار کاین شوربخشِ مجلسِ عاشور را به حشر ساز از شفاعت نبی و آل، کام‌کار ✔به نیابت شاعر قطعه‌ی بالا و حسین آقا، برای امر فرج صلوات ✍کشف و اجرا: جواد هاشمی‌ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
دوست دارم اگر هیأت و جلسه‌ای داشتم، نامش را #مجانین_العقیلة سلام‌الله‌علیها بگذارم که #تضاد جالبی را
◼▪️◼▪️◼▪️◼ پیرو متن بالا👆 به این نتیجه رسیده‌ام که به هر حال، یک لوگوی زیبا برای نام زیبای سلام‌الله‌علیها طرّاحی شود. از اعضای کانال، کمک می‌خواهم؛ اگر خودتان طرّاحید یا کسی را با این تخصّص می‌شناسید، هم‌دلی بفرمایید. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
🖤آجرک الله یا صاحب الزّمان🖤 در عصر شهادت حضرت امام سجّاد علیه‌السّلام پنجاه و سومین محفل ادبی_مهدوی چهارشنبه‌ ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ شمسی ساعت ۱۸تا۲۰ دفتر انتشارات محمل http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
✍با موضوع ، سه شعر داریم که با یک وزن، یک قافیه و یک ردیفند. اینک دو بیت از هر شعر: 🥀 بیمار کربلا به تن از تب، توان نداشت تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت گر تشنگی ز پا نفکندش عجیب نیست آب آن قدر که دست بشوید ز جان نداشت 🥀 در کربلا شد آن چه شد و کس گمان نداشت هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت او شمع راه قافله در شام تار بود حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت 🥀 بیمار، غیر شربت اشک روان نداشت بودش هزار درد و توان بیان نداشت دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟ تا کوفه زنده ماندن او را گمان نداشت 📘کتاب "از سنگ ناله خیزد" اثر جناب این سه شعر را در کنار هم آورده است. این کتاب، دو نوبت چاپ شده  و به پایان رسیده. دفتر محمل تعداد محدودی از چاپ دوم با طرح جلد بالا👆 را آماده‌ی دارد با و ۱۰۰ هزار تومانی  ارائه می‌دهد. @javadhashemi_torbat
◇مشق عشق◇ امشب، شب جمعه‌ی آخر محرّم (۱۱ مرداد ۱۴۰۳شمسی) در شهر اراک به اتّفاق شاعر گرامی، آقا متخلّص به محفل روضه و شعرخوانی داریم. [پیشاپیش سپاس از نهاد کتاب‌خانه‌های استان مرکزی] http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
قبل از جلسه‌ی امشب از دوست شاعرم آقا خواستم که به مزار دکتر سری بزنیم. ذاکر و شاعر، اهل اراک که مرداد پارسال در تهران درگذشت. یک بار مهمان دفتر بود. مجموعه اشعار او هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. شب جمعه‌ای خدایش بیامرزاد! http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
چهار سال پیش، مرداد ۱۳۹۹، نخستین جلسه‌ی ادبی_مهدوی الغوث در شهر قم شروع به فعّالیّت کرد. با افت و خیزهای یک جلسه‌ی هفتگی، آن هم در ظرف چهار سال و با وجود تعطیلات خواسته و ناخواسته (مثل ماه مبارک و نوروز و ...)، حالا صدو بیست و هشتمین جلسه در محرّم افتاده است و ۱۲۸، ابجدِ نام مبارک امام حسین علیه‌السّلام است. برای خودم که جالبه. (۱۲۸) جلسه‌ی ادبی_مهدوی الغوث ظهر جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳شمسی ساعت ۱۳ تا ۱۵ شهر قم.پل آهنچی.حرم‌نما.شماره۱۵ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟ «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق «کآشوب در تمامی ذرّات عالم است» صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن «کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است» سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» آن محشری که کرد به پا چوب خیزران «بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است» رشک مَلَک خرابه‌نشین شد که «محتشم» گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است» ▫️▫️▫️ ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری؛ بساط عشق به‌خوبی فراهم است فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود بر گِرد شمع دید که پروانه‌ای کم است 🏴آجرک الله یا بقیّة الله🏴 http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
آجرک الله یا صاحب الزّمان 🏴🏴🏴 پنجاه و چهارمین محفل ادبی_مهدوی چهارشنبه‌ ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ شمسی ساعت ۱۸تا۲۰ دفتر انتشارات محمل http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
دوباره بوی خوش مُشک ناب می‌آید شمیم توست که با آب و تاب می‌آید به صبح دولت من آسمان خورد غبطه که نیمه‌شب به برم آفتاب می‌آید نسیم شام نگشته اگر به دور سرت چرا به سوی خرابه، خراب می‌آید؟ هنوز در غم بی‌آبی لب تو ببین که چشمه چشمه ز چشمانم آب می‌آید قرار بود که در خواب بینمت ورنه «شب وصال به چشم که خواب می‌آید؟» جز این که شویمت از اشک خویش، ای گل من! دگر چه کار ز دست گلاب می‌آید؟ هر آن که دید سرت را میان دستم گفت: چقدر عکس تو امشب به قاب می‌آید! رسید اگر به اجابت، تعجّبی نکنم دعای خسته‌دلان، مستجاب می‌آید (سروده‌ی سال ۱۳۹۰؛ مصراعی که در گيومه آمده از است) http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
دوباره بوی خوش مُشک ناب می‌آید شمیم توست که با آب و تاب می‌آید به صبح دولت من آسمان خورد غبطه که نی
▪️ تا جایی که یادمه، پارسال بود؛ شک دارم دهه‌ی اوّل یا دوم ماه صفر. حسین در حسینیه‌ی اکبری، صبح‌ها مراسم روضه داشت. اون روز، توسّل به نازدانه‌ی سیّدالشّهدا علیه‌السلام بود. مجلس تموم شد و رفتیم زیرزمین برای صبحانه. آتش دلش خاموش نشد بود. کسی سر سفره نمی‌رفت. گریه امونش نمی‌داد. گفت که من چند بیت بخونم. همین غزل رو شروع کردم تا این که به این بیتش رسیدم: قرار بود که در خواب بینمت ورنه «شب وصال به چشم که خواب می‌آید؟» خیلی سر ذوق اومد. هی تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد: شب وصال به چشم........... شب وصال به چشم........... شب وصال به چشم........... شب جمعه‌ای روحش قرین رحمت واسعه!!! http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
به جای "آب بابا"، "آه بابا" می‌نویسم من تفاوت‌هاست در مشق الفبایی که من دارم از غزلی نیمه‌کاره http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
لب‌هات شده کبود؛ بابای گلم! جُرم تو مگر چه بود؟ بابای گلم! هم‌رنگ دلم عقیق در دست تو بود آن را چه کسی ربود؟ بابای گلم! ۱۳۹۶و۱۳۹۷ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
۲۴۵ _ فردا نه؛ پس‌فردا [نقد ] سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ شمسی حسینیه‌ی سادات ساعت ۱۷ تا اذان مغرب http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جلسات بعدی سه محفل ادبی ، و به امید حضرت صاحب (عجّل‌الله‌فرجه) بعد از اربعین. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای زنده عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کُرُبات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات رباعی از و  خوش‌نویسی از استاد نام اثر: مصباح هدی سال: ۱۳۹۰ ابعاد: ۳۰ × ۴۴.۵ سانتی‌متر تکنیک: مرکب روی کاغذ تذهیب: قاسم غلامی 🆔 @hozehonari_ir با تشکّر از دوست شاعر آقا http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
بیا از حال مهدی با خبر باش مقیم موکبش با چشم تر باش نجف تا کربلا، پای پیاده دعاگوی امام منتظَر باش یک از دوست ذاکر و شاعر، محمّدخرّم‌فر به تناسب ایّام و لیالی. ایشان هم صاحب مجموعه‌های متعدّد جمع‌آوری هستند و هم از یاران ثابت جلسه‌ی ادبی_مهدوی الغوث در شهر قم. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
با من که تاب هجر تو، یک دم نداشتم یک دم ببین که چلّه‌ی هجران چه می‌کند... چوب یزید و لعل تو...، لب وا نمی‌کنم کافر، مسلّم است به قرآن چه می‌کند... ابیاتی از غزلی اربعینی ۱۴۰۰ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat