Moghadam-13950506[04].mp3
4.89M
▪️دوباره بوی دود از شهر مدینه اومد▪️
🎤 سبـک : سـنـگـیـن
🗓مراسم : جلسه هفتگی 1395/05/06
🆔 @javadieh
دوباره بوی دود از شهر مدینه اومد
دوباره رنگ غصه و شرر به سینه اومد
یه عده به شیخ الأئمه بی احترامی میکنن
با ناسزا دور و برش شیرین زبونی میکنن
کوچکترا دارن فرار میکنن از هر طرفی
نامردا با بچه ها هم نامهربونی میکنن
آه دل من دوباره غصه داره
آه دل من هوای گریه داره
... آه دل من ، امون از این غریبی ...
کشون کشون پیاده آقامونو میبُردن
رمق تو زانوهاش نبود همش زمین میخوردن
الهی اون کسی که آقارو آورد خیر نبینه
حداقل نذاشت برا یه لحظه آقا بشینه
بی خود نبود با دست بسته کارِت آقا گریه بود
اینجای روضه اشکای چشات برا رقیه بود
آه دل من رقیه و اسیری
آه دل من چته دوباره گیری
... آه دل من ، امون از این غریبی ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#جلسه_هفتگی_1395
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
Moghadam-13950506[06].mp3
3.81M
▪️پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود▪️
🎤 سبـک : شعرخوانی
🗓مراسم : جلسه هفتگی 1395/05/06
🆔 @javadieh
پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود
در اعتلای نهضت جدش سهیم بود
مسند نشین کُرسی تدریس علم ها
شایسته ی صفات حکیم و علیم بود
نوح و خلیل جمله مریدان مکتبش
استاد درس حکمت و پند کلیم بود
بر مردمان تب زده ی شهر شرجی اش
عطر مبارک نفسش چون نسیم بود
زحمت کشید و باغ تشیع شکوفه داد
مسئول باغبانی باغی عظیم بود
قلبش شبیه شیشه ی تُنگ بلور بود
عمری به فکر نان شب هر یتیم بود
از ابتدای کودکی اش تا دم وفات
نزدیکی محله ی زهرا مقیم بود
منت نهاد و آمد و ما پیروش شدیم
امروز اگر نبود شرایط وخیم بود
تازه سروده ام غزل مدحتش ولی
یادش میان قافیه از قدیم بود
شاعر : #وحید_قاسمی
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#جلسه_هفتگی_1395
#شعرخوانی
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
Moghadam-13950506[07].mp3
6.16M
▪️ناجی پل صراطم ، من عاشق کربلاتم▪️
🎤 سبـک : شــور
🗓مراسم : جلسه هفتگی 1395/05/06
🆔 @javadieh
ناجی پل صراطم ، من عاشق کربلاتم
میکُشی منو اینجوری آقا آخر از غمت
جونم رو بگیر یا تو روضه ها یا تو حرمت
حرفم اینه خوش به حال هر کی حرمت رفت
هر کسی که یک بار آقا زیر علمت رفت
خوش به حال اونی که آقا گنبدتو دید
از دنیا آقاجون با دلی پُر از غمت رفت
اگه بی تابم ، اگه بیچارم
خدایا شکرت حسینو دارم
آقای منی من عبد و گدات
من نوکرتم خاک کف پات
از خدا میخوام کربلا برم با سینه زنات
... یا حسین ، حسین حسین حسین جان ...
من جزو فدائیاتم ، آقا یکی از صفاتم
گریه کردن و سینه زدنه با اسم شماست
شالی که روی دوشمه آقا مال کربلاست
کربلا میخواستم همیشه زیر علم ها
سینه بزنیم با رفیقام بین حرم ها
هر قدم تو راه کربلا حکم بهشته
روزیم بشه کاش با مادرم از اون قدم ها
میخوام مشمول عنایت باشم
زمان مرگم تو روضت باشم
دل تنگم آقا قرار ما چی بود
سینم رو ببین سُرخه و کبود
آقا رفیقام کربلا میان رسمش این نبود
... یا حسین ، حسین حسین حسین جان ...
من کلب مخدراتم ، دست زینبه براتم
کربلای تو بین الحرمین دنیای منه
گوشه ی ضریح پایین پای تو جای منه
خوبی همه جوره آقاجون اما بَدیم ما
وا کن درو که از راه دوری اومدیم ما
مارو تا نجف هم ببری حله آقاجون
تا کرب و بلا باقی راهو بلدیم ما
من آقا روی شما حساسم
غلام زینب ، سگ عباسم
با اسم شما در شورم و شِین
حضرت قمر ، سقای حسین
صاحب علم و صاحب هیئت بین الحرمین
... یا حسین ، حسین حسین حسین جان ...
شاعر : #محمد_ابراهیمی_اصل
#امام_حسین
#جلسه_هفتگی_1395
#شور
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
Moghadam-13950513[02].mp3
8.34M
▪️هوای تو دارد هوای دلم▪️
🎤 سبـک : سـنـگـیـن
🗓مراسم : جلسه هفتگی 1395/05/13
🆔 @javadieh
هوای تو دارد هوای دلم
پُر از عطر یاسه فضای دلم
مرا با خود امشب ببر تا خدا
بخوان هم نوا با نوای دلم
عنایت کن آقا بده حاجتم را
شکسته دلم را شکسته ترش کن
دلم را اسیر غم دلبرش کن
مرا مستفیض دعای سحر کن
مرا غرق فیض دعای سحر کن
عزیز من ، عزیز من ، عزیز من ، عزیز من
علاج دل بی قرارم تویی
دلیل همه انتظارم تویی
چه حاجت به باران اگر تشنه ام
که سیرابم و چشمه سارم تویی
... بیا یوسف فاطمه اَلعجل ...
ترانه ی باران ترانه ی من
ندیدن رویت بهانه ی من
به حال غمم حال تازه بده
بیا رونقی دِه به خانه ی من
عنایت کن آقا بده حاجتم را
همه حاجتم دیدن روی ماهت
به چشمان گریان نشتم به راهت
امید همه بینوایان تو هستی
نگاه دو عالم به سوی نگاهت
عزیز من ، عزیز من ، عزیز من ، عزیز من
به شاهی چه حاجت گدای تواَم
که دل خسته و بینوای تواَم
گرفتار عشق شما هستم و
دگر بعد از این مبتلای تواَم
... بیا یوسف فاطمه اَلعجل ...
سحر شد ببار ابر باران من
که دوری شده قاتل جان من
گرفته نگاهم غبار فراق
بشوی این غبار از دو چشمان من
عنایت کن آقا بده حاجتم را
مرا شور عشق تو کرده هوایی
بیا ای سفر کرده پس کِی میایی
کجا من به دنبالت آقا بگردم
نجف یا مدینه و یا کربلایی
عزیز من ، عزیز من ، عزیز من ، عزیز من
گل نرگس آقا تو تاج سری
یقین دارم آقا مرا میخری
مرا یک شب جمعه با اشک و آه
به همراه خود کربلا میبری
... بیا یوسف فاطمه اَلعجل ...
#حضرت_مهدی
#جلسه_هفتگی_1395
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir