جنت خاکیه دلم ، سرشته با خاکت گِلم
برات میباره این چِشَم ، آتیش زدی به حاصلم
قبله ی شیعه ها تویی ، فکر و خیال ما تویی
زخمی از اون همه جفا به دست اشقیاء تویی
آخر یه روز میسازیمت شبیه مشهد الرضا
چهارتا گنبد میاریم برات ما از جنس طلا
رها میشی یه روز تو از حصر یه قوم نانجیب
اَلیسَ صبحُ بقریب ، اَلیسَ صبحُ بقریب
... اَلیسَ صبحُ بقریب ، اَلیسَ صبحُ بقریب ...
هوات هوای غربته ، دور و برت چه خلوته
آرزو مونده تو دلم یه روز بگن قیامته
نابودی آل سعود ، ان شاءالله حاصل میشه زود
پس میگیریم بقیع رو از اون آدمای بی وجود
تا ظهور ولی عصر حضرت صاحب الزمان
یه روز واسه امام حسن ضریح میسازه فرشچیان
رها میشی یه روز تو از حصر سعودی لعین
با مدد شاه کرم حسن مُعز المؤمنین
... اَلیس صبحُ بقریب ، اَلیس صبحُ بقریب ...
نگار دل فریب ما ، رو لب أمن یُجیب ما
امام غایب از نظر اِی آقای غریب ما
دوای درد عالمی ، به زخم سینه مرهمی
بیا عزیز فاطمه تویی که صاحب پرچمی
ای نوح کشتی بلا ، موسای صاحب عصا
قائم آل احمد اِی یوسف فاطمه بیا
رها میشی یه روز از این در به دری و غصه ها
تو میرسی با ذوالفقار منتقم خون خدا
یه روز میشه دیدار تو به چشم منتظر نصیب
اَلیسَ صبحُ بقریب ، اَلیسَ صبحُ بقریب
... اَلیسَ صبحُ بقریب ، اَلیسَ صبحُ بقریب ...
شاعر : #امیرحسین_سلطانی
#امام_حسن
#قبرستان_بقیع
#حضرت_مهدی
#جلسه_هفتگی
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
غریبم من غریب مادرم
غریبم از حسین غریب ترم
میسوزم تو آتیش همسرم
غریبم من حرم ندارمو
ندارم من زائر کنارمو
یه شمع حتی روی مزارمو
غریبم من مزارمو ببینید
کریمم من به کرمم بنازید
غریبم من در میام از غریبی
زمانی که برام حرم بسازید
یه روز میشی صاحب یه حرم زیبا آقا
حرمی که گلدسته و گنبدشه از طلا
... غریب آقام یا حسن ...
غریبم من غریب خونه ام
یه عمره که سیر از زمونه ام
غم کوچه شده بهونه ام
غریبم من غریب کوچه هام
هنوز داره میلرزه دست و پام
نمیدید کاش اون صحنه رو چشام
نشد باشم سپر برای مادر
که میسوزم یه عمر به پای مادر
تو هم باشی به جای من میسوزی
میسوزی تا بشی فدای مادر
حالا به زهر کینه حاجت روا شدم
خدارو شکر برای مادر فدا شدم
... غریب آقام یا حسن ...
غریبم من با غربت آشنام
غریبم من مثل علی بابام
فقط زهره حالا دیگه دوام
غریبم من غریب تر از غریب
ندارم من دیگه صبر و شکیب
خوشه حالم میرسم به حبیب
بیا مادر آتیش گرفته جونم
داره تو تشت میریزه لخت خونم
نبین زینب سخته برات ببینی
یه روز میشه سرِ جدا میبینی
میشه نبینی خواهر من نگران تواَم
میبینی شمر و خنجر من نگران تواَم
... غریب آقام یا حسین ...
شاعر : #امیرحسین_سلطانی
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
خزون شده بهارم ، در حال احتضارم
آرزومه داداش بیای این لحظه ها کنارم
خسته و نیمه جونم ، رفته تاب و توونم
به زیر لب رضا رضا ، رضا رضا میخونم
کاشکی بشه داداش بیای سر بذارم رو زانوهات
کاشکی بشه ببینمت خیلی دلم تنگه برات
... رضا غریب الغربا ، غریب خواهرت بیا ...
ای نور عینم ای یار ، میرم خدانگهدار
از هجر تو ببین شده معصومه ی تو بیمار
افتاده بین بستر بر روی خاک غربت
بیا که داره جون میده با یه دل پُر حسرت
کاشکی میشد میومدی زمین نَمونه این سرم
آخه برای تو داداش تنها منم که خواهرم
... رضا غریب الغربا ، غریب خواهرت بیا ...
خسته ام از زمونه ، اشک چشام روونه
اگر که خوب نگاه کنی قد منم کمونه
شبیه عمه زینب پیکر پاره دیدم
تو راه ساوه از غم برادرام خمیدم
ولی نرفت جلو چشام سری به روی نیزه ها
برام نشد قم شام غم ، سیلی نخوردم از جفا
از کعب نِی حرفی نبود ، نبود محله ی یهود
برا رقیه بمیرم صورتمون نشد کبود
... آه و واویلا حسین ، آه و واویلا حسین ...
شاعر : #امیرحسین_سلطانی
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
سیده ی شهر قم و سر تا به پا منزلتی
خواهر شاه مشهد و مظهر نور رحمتی
مثال بانوی دمشق تو عاشق برادری
چشم به راه برادرت توی لحظه های آخری
دلت گرفت از غصه ها ، از این دنیای بی وفا
میگفتی زیر لب چنین رضا بیا رضا بیا
بیا مهتابم کنار من
بیا ماه شام تار من
بیا ببین حال زار من
... رضای من ، ای رضای من ...
نم نم اشکتون بی بی چکیده رو صورتتون
واسه ملاقات رضا اجل نداد مهلتتون
گریز روضه ی شما روضه ای از اسارته
گریه ی صاحب الزمون واسه همین عبارته
اسیری قسمتت نشد ، شکسته حُرمتت نشد
مثه قد زینب بی بی خمیده قامتت نشد
ندیدی بر روی نیزه ها
چهل منزل در بر اعداء
سر خونین برادر را
... حسین جانم ، ای حسین جانم ...
روزی که اومدی به قم به اونجا بخشیدی حیات
تموم مردم اومدن با سلام و با صلوات
کسی بهت طعنه نزد از دوریِ برادرت
بهت نزد زخم زبون کسی نکرد مکدرت
از بالای مناره ها ، کسی نزد سنگ جفا
خدارو شکر نبردنت تو مجلس نامَحرما
خرابه ها منزلت نشد
غم معجر مشکل نشد
و کعب نِی قاتلت نشد
... امان امان از دل زینب ...
شاعر : #امیرحسین_سلطانی
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
قسم به آیات الهی
به معجزات مصطفایی
دلاوری مرتضایی
فاطمه تو مادر مایی
به حال من توجهت تسکینه
قیامت من با شما تضمینه
چشام فقط از تو کرم میبینه
رزق من از سفره ی تو تأمینه
بعد خدا به تو امیدوارم
خودم رو به کرمت میسپارم
همیشه در قلب من میمونی
مادرمی خیلی دوسِت دارم
... مادرمی خیلی دوسِت دارم ...
قسم به رتبه ی پیمبر
به هل اَتا سوره ی حیدر
به آیه های قدر و کوثر
برای شیعه تویی مادر
حُب شما برام اصول دینه
تو قبر من اسم شما تلقینه
همسرتون امیر مؤمنینه
با پسرت رفاقتم دیرینه
نوکریتون شده کار و بارم
تو روضتون ابری اَم میبارم
همیشه در قلب من میمونی
مادرمی خیلی دوسِت دارم
... مادرمی خیلی دوسِت دارم ...
قسم به غوغای قیامت
به روز واپسین امت
تا که تویی مادر شیعه
خیال شیعه میشه راحت
میای و قلب تو پُر از احساسه
نگات به عده ای یه جور خاصه
یه بوی خاص میپیچه بوی یاسه
دست تو دست قلم عباسه
بعد خدا به تو امیدوارم
بی بی تویی اسوه ی ایثارم
اگه خدا بده دختری به من
من اسمشو فاطمه میذارم
... مادرمی خیلی دوسِت دارم ...
شاعر : #امیرحسین_سلطانی
#حضرت_زهرا
#ایام_فاطمیه_1398
#شور
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir