امشب اومدم با مدد از حضرت زهرا
امشب اومدم واسطمه زینب کبری
اون زینبی که بسته به عشقت نفساشو
اون خواهری که نذر تو کرد دسته گلاشو
آرزوها داشت گرچه براشونو
خودش کشید سرمه به چشاشونو
بی بی خودش آورد شمشیراشونو
گفتش برید با ذکر ابوتراب
روی شما مادر میکنه حساب
برید بشید پیشمرگ گل رباب
... سیدتی یا زینب مدد مدد ...
امشب اومدم چون منم عبد و تو امیری
امشب اومدم چون میدونم توبه پذیری
فردا شبو باشم اینو جایی ننوشته
آقا کمکم کن واسه جبران گذشته
آقا خودم میدونم چقد بدم
به امیدی در خونتو زدم
پشیمونم با چشم تر اومدم
بارونی ام امشب تا خود سحر
مثه زهیر اسم من رو هم ببر
تورو خدا مثل حُر منم بخر
... آقام آقام ای ارباب مهربون ...
امشب اومده هر کسی بیتاب حسینه
تا اینکه بگه عاشق اصحاب حسینه
شور نفسم از نفس حُر و زهیره
تو وادیِ توبه کی مثه حُر و زهیره
یکیه عشق نیست راه یقین دوتا
دل میبَرن از عالم همین دوتا
دل حسین راضی شد از این دوتا
نمیدیدن حتی توی خوابشون
که بشه عشق روزی دُر نابشون
خودِ حسین کرده انتخابشون
... آقام آقام ای ارباب مهربون ...
#حضرت_زینب
#حضرت_عون_و_محمد
#حضرت_زهیر
#حضرت_حر
#شب_چهارم_محرم_1395
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir