رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل
تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل
کسی که اربعین تا کربلا رفته ست میداند
تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل
چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم
گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل
کُمیت زندگی اش لَنگ میماند هر آنکس که
نمی بندد دخیلش را به دامان ابوفاضل
پس از حیدر نوشتم لافتی اِلا اباالفضل و
سپس لا سیف اِلا تیغ بُران ابوفاضل
امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است
که باید گفت آنها را مسلمان ابوفاضل
گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون
که میبارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل
برای وصف ایثار و وفای او همین بس که
شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل
گره بر کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد
گره وا میشود تنها به دندان ابوفاضل
فقط داغِ برادر را برادر مُرده میداند
که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل
شاعر : #سجاد_روانمرد
#حضرت_اباالفضل
#شعرخوانی
🆔 @javadieh
🌐 Javadieh.blog.ir
روی ضریحت میگذارم تا سرم را
انگار در آغوشِ خود دارم حرم را
با گریه آمد هر کسی با خنده برگشت
فهمیدم اینجا معنیِ جود و کرم را
با دست خالی آمدم چیزی ندارم
آورده ام با خود فقط چشم ترم را
من روبروی گنبدِ تو نذر کردم
تنها النگوهای دست مادرم را
مثل کبوترهای صحنت پهن کردم
در زیر پای زائران بال و پرم را
حالا که دقت میکنم صحنی نداری
هرچند میگردم همه دور و برم را
با این خیالات دلم جای ضریحت
باید به روی خاک بگذارم سرم را
شاعر : #سجاد_روانمرد
#امام_حسن
#شعرخوانی
🆔 @javadieh
🌐 Javadieh.blog.ir