▪️شوق نظر حبیب دارم▪️ 🎤 سبـک : شـور 🗓مراسم : شب چهارم محرم الحرام 1395 🆔 @javadieh

شوق نظر حبیب دارم چون سینه ی بی شکیب دارم عبدالحسنم که روی زینب حساسیتی عجیب دارم قربون خونواده ی کرم بشم کاشکی فدای عمه زینبم بشم دعای مادرم الهی بگیره منم یه روز مدافع حرم بشم حال و روز منو ببین چجوریه عامل قتلم غم و درد و دوریه میخوام بیام جونمو قربونت کنم فرقی نداره تو عراق یا سوریه ... لبیک یا زینب ، لبیک یا زینب ... گر لطف و کرم کنی تو یا رب با ذکر رقیه جانِ بر لب عالم رو به هم میریزه نامِ لشکر فدائیان زینب به لطف و جود و کرم امام حسن نوکر تو تموم خونوادمن تموم عالم اینو خوب میدونه که زینبیون پادشه دو عالمن جون دادنِ برا شما سعادته فدایی تو صاحب لیاقته برای ما شهادت عین عزته اصلاً آقا من نمیگم روایته سینه زدن عبادته ، نشونه ی ارادته با تو خیالم راحته ، من نمیگم روایته کار شما سخاوته ، عادتت هم کرامته بهشت به زیر سایته ، من نمیگم روایته تا دنیا باشه حسین سلطانی و من رعیتم این روضه هفتگی رو مدیون رقیتم ... لبیک یا رقیه ، لبیک یا رقیه ... میرم حرم به حالتِ اونکه پُر از ندامته شب جمعش قیامته ، من نمیگم روایته دنیام همین عبارته ، حرم حسین زیارته کار چشات هدایته ، من نمیگم روایته خاکم از خاک توئه یعنی بهت مرتبطم این روضه هفتگی رو مدیون زینبتم ... لبیک یا زینب ، لبیک یا زینب ... شاعر : #محمد_ابراهیمی_اصل #امام_حسین #حضرت_زینب #شب_چهارم_محرم_1395 #شور 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir

▪️گر فضل تو را همه بدانند علے▪️ 🎤 سبـک : شعرخوانی 🗓مراسم : شب چهارم محرم الحرام 1395 🆔 @javadieh

گر فضل تو را همه بدانند علی حیران تو تا ابد بمانند علی میترسم اگر فضائلت را گویم یک عده تو را خدا بخوانند علی #حضرت_علی #شب_چهارم_محرم_1395 #شعرخوانی 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir

⚫️ اشعار شب پنجم محرم الحرام سال 1395 ⤵️ #اشعار_شب_پنجم_محرم_1395

▪️یه جورایی اینقدر مدیونتم▪️ 🎤 سبـک : روضه خوانی 🗓مراسم : شب پنجم محرم الحرام 1395 🆔 @javadieh

یه جورایی اینقدر مدیونتم که باید کنم زندگیمو فدات یه عمره برام بودی مثل پدر منو دوست داشتی مثل بچه هات یه جورایی رفتار کردی باهام که انگار بودم علی اکبرت برای خودم مردی هستم حالا به لطف وجود تو و خواهرت نذاشتی که یک لحظه باشه برام پدر داشتن مثل یک آرزو بذار در ازای همه خوبیات بیام دست هاتو ببوسم عمو (روضه خوانی توسط حام مهدی آینه) امون از این روزهای پُر از اضطراب که من داغدار بنی هاشمم علی اکبرم رفت میدون بسه نمیخواد به میدون بری قاسمم حالا که زره نیست قد تنت نکن گریه جون عمو اِنقده نذار تا بشم پیش بابات حسن تو روز قیامت خجالت زده چقدر آرزوها که داشتم برات میخواستم ببینم خودم شادیتو چقدر دوست داشتم خودم باشم و بگیرم برات رخت دامادیتو ... عمو جان ، عمو جان ، عمو جان حسین ... برا اذن میدون گرفتن عمو اگه کافی نیست اشکم و گریه هام بذار تا خیالت رو راحت کنم عمو جون اینم دست خط بابام اجازه بده جای تن پوش رزم به جای زره من بپوشم کفن بذار تا بگم با صدای بلند و اِن تنکرونی أنا بن الحسن برام مرگ شیرین تره از عسل تو نابودی کفر و ظلم و ستم یه جوری تو میدون بجنگم همه بفهمن که شاگرد عباستم ... عمو جان ، عمو جان ، عمو جان حسین ... #حضرت_قاسم #شب_پنجم_محرم_1395 #روضه 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir

▪️هم هستی عموی من و هم پیر مرادم▪️ 🎤 سبـک : زمـیـنـه 🗓مراسم : شب پنجم محرم الحرام 1395 🆔 @javadieh