eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
264 دنبال‌کننده
206 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابتدا گفت السلام علیک بنده اذن ورود می خواهم به کنیزی زینب آمده ام اگر از لطف خود دهد راهم السلام علیکما حسنین پرتو نور ذات لم یزلی آمدم تا شوم کنیز شما گر گذارم قدم به بیت علی جان عالم فدایت ای زینب بشنو از این کنیز زمزمه ای نام من فاطمه است اما تو بعد زهرا فقط تو فاطمه ای من شنیدم که مادرت زهرا بین دیوار و در فدا گردید آن قَدَر حامی ولایت بود که فدایی مرتضی گردید کاش در بین کوچه ها زده بود جای زهرا به روی من سیلی کاش ام البنین زمین می خورد کاش می گشت روی من نیلی بود آن کوچه خلوت و پنداشت می رسد زور او به زور حسن کاش می زد به روی من سیلی تا دگر نشکند غرور حسن کاش در پشت در سپر بودم همچو زهرا به یاری مولا کاش در سینه ام فرو می رفت میخ در جای سینه ی زهرا کاش من جای فاطمه آنروز میشدم سوی دشمنان به مصاف کاش بازوی من سیه می‌گشت جای زهرا ز ضربه های غلاف روضه می خواند وقت آمدنش نوعروسی که جای فاطمه بود آن عروس سیاه پوش علی فاطمه در عزای فاطمه بود پا به بیت علی نهاد و سپس به کنیزیش مفتخر گردید سال ها بعد هم به لطف خدا مادر حضرت قمر گردید گشت از نور آفتاب علی جلوه ی ماه هاشمی حاصل به جهان پا نهاد از این پیوند یل ام البنین ابوفاضل از ادب طفل خود به دور سر شاه بی سر ز مهر می گرداند گفت عباس من فدایی توست یاور تو همیشه خواهد ماند داد قنداقه اش به دست علی مرتضی دست های او بوسید دید اشک علی چو ام بنین سبب گریه ی علی پرسید گفت این دست های زیبا را می دهد در ره شه بی سر روزی آید به دشت کرب و بلا می شود از بدن جدا، مادر آسمان بود و داشت چار قمر همه زیبا و پاک و تابنده تا بریزد به پای خورشیدی که بود تا ابد درخشنده چون که آن کاروان به راه افتاد گفت عباس من ضیاء دوعین پسرم جان من،عزیزدلم هرچه شدجان تو و جان حسین همه ی عمر افتخارم بود ڪه توئی اُسوه ی جوانمردی جان فدای حسین زهرا باش نکند بی حسین برگردی خبر آمد بشیر آمده است با دل زار و خسته، با افغان گفت مادر همه پسرهایت کشته گشتند با لب عطشان گفت ام البنین که ای قاصد فقط از شاه عالمین بگو همه ابناء من فدای حسین فقط از سرورم حسین بگو گفت مادر کنار نهر فرات تشنه لب، راس اوجدا کردند سر او را به نیزه ها بردند دربیابان تنش رها کردند بدنش قطعه قطعه از کین شد آنچنان که به بوریا بردند بی کفن دفن گشت بعد سه روز بی سر او را به خاک بسپردند دید نتواند این غمِ عظما مادری خسته دل کشد بردوش ازغم داغ سیدالشهدا ناله ای برکشید و رفت ازهوش اولین روضه را بپا کرد و روضه خوانی مدام کارش بود گریه برداغ سیدالشهدا مرهمی بهر قلب زارش بود روضه می خواند و بافغان می گفت اُم عباس با دلی غمگین من ندارم دگر پسر مَردم و دگرنیستم من امِِّ بنین آری آن پاکدامن از سرِمهر بهر احیای دین حق کوشید همچو زهرا به یاری مولا بود و جام ولای اونوشید السلام علیک ای خورشید مهرِ منظومه ی چهارقمر السلام علیک مادر عشق هم نفس هم قدم تو باحیدر @javadkarimzadeh
آنگونه که دشمن از نگاهت ترسید تشییع تو با شکوه بر پا گردید یاد آور هیبت سلیمانی بود تا کور شود هر آنکه نتواند دید
آنگونه که دشمن از نگاهت ترسید تشییع تو با شکوه بر پا گردید یاد آور هیبت سلیمانی بود تا کور شود هر آنکه نتواند دید
شبهای جمعه فاطمه آید به کربلا شوید به آب دیده مزار تو یا حسین جواد کریم زاده
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 💠 *«صلوات خاصّه حضرت بقیّه الله عجل‌الله‌تعالی‌فرجه»* 🕊️ صلوات خاصّه حضرت بقیّه الله 🌿 عجل‌الله‌تعالی‌فرجه که حضرت آقای حاج شیخ جعفر مجتهدی در زمان حیات به افراد خاصی تعلیم داده بودند. 🔆 *«اَللّهُمّ صَلِّ عَلَی الْکَهْفِ الْحَصِینْ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکین، حُجَّتِکَ وَ کَلِمَتِکَ النّامُوسِ الْاَکْبَر اَلْاِمامِ الْمَهْدیِّ الْمُنْتَظَر اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه، وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَالْفائِزینَ بِلِقائِهِ.»* (کتاب «لاله‌ای از ملکوت»، ج ۱ ) (هیئت شهدای قهی ) 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی گل یاس کبریا آمد وز پیک خدا چنین ندا آمد طاها به تو کوثرت مبارک باد کاین غنچه ی پاک با صفا آمد در حیرتم این مه جمادی یا شاید رمضان مه خدا آمد گویا شب قدر بوده و قرآن بر سینه ی پاک مصطفی آمد در حیرتم اینکه دخت پیغمبر یا مادر ختم الانبیا آمد این شاخ گل خدیجه ی کبری ست تقدیم محمد است این زهراست امشب که خدیجه دختر آورده بر نخل رسالت او بَر آورده یاسی ست سپید و میوه ی طوبی کز صلب خوش پیمبر آورده دانسته که نیست در جهان کفو اَش از بهر علی اش همسر آورده هم بر حسنین و زینبین امشب از لطف خدای مادر آورده بر شیعه ی مرتضی علی گویید خاتون شفیع محشر آورده میخواسته جلوه ی خدا بیند زهرای خدای منظر آورده او جلوه ی نور سرمدی باشد او دسته گل محمدی باشد از مشرق عالم آفتاب آمد ؟ یا پرتو نور ماهتاب آمد؟ بر سرور کائنات ابوالقاسم از جانب حق چنین خطاب آمد کن سجده ی شکر حق تعالی را کاین خیر کثیر بی حساب آمد یک زن نه که لشکری عظیم است او هم سنگر و یار بوتراب آمد تطهیر وَ نور و هل اتی ،کوثر مستوره ی عصمت و حجاب آمد برقی زد و چشم آسمان خندید گیسوی فلک به پیچ و تاب آمد دریا شد و موج آن تلاطم کرد وز کان صدف چو دُرّ ناب آمد بین زهره ی تابناک زهرا را این کوثر بی مثال طاها را هم جان جهان و جوهر جان اوست هم لطف خدا و لطف جانان اوست هم پاره ی پیکر رسول الله ست هم زیور و زیب عرش رحمان اوست هم پیرو راه مرتضی باشد هم راهبر بلال و سلمان اوست هم عالمه ی جهان و در عقبی ست هم عارفه ی به زُهد و عرفان اوست هم سیدهُ النسا و هم زهرا ست هم فخر فرشتگان و انسان اوست هم دختر خاتم رسولان است هم مادر اولیای یزدان اوست طاهاست و هل اَتی و یاسین است در باور ما تمام قرآن اوست هرگز نشوی جدا ز حق با او سوگند به لااله الا هو خلاق جهان ستوده زهرا را توصیف بسی نموده زهرا را آورده وجود آفریننده روزی که جهان نبوده زهرا را درهای بهشت باشکوهش را از روز ازل گشوده زهرا را از جاه و جلال کبریایی اش وز عزت خود فزوده زهرا را در حمد و ستایش خداوندی سنجیده و آزموده زهرا را دادار پدیده ای پدید آورد چون گوهر نابسوده زهرا را از بهر سرور و شادی احمد جبریل چنین سروده زهرا را آندم که ز وحی کوثر آوردم توصیف رُخَش به باور آوردم خلّاق جهان به فاطمه نازد ختم رُسُلان به فاطمه نازد حیدر که امیر و شاه مردان است جانانه چنان به فاطمه نازد گویی که تمام هستی اش زهراست شاه دو جهان به فاطمه نازد مولا حسن و حسین تا مهدی صاحب الزمان به فاطمه نازد زینب که فداش جان عالم باد الگوی زنان به فاطمه نازد عباس علی مه بنی هاشم شمشاد قدان به فاطمه نازد در کرب و بلا علیِ اکبر هم شمشیر زنان به فاطمه نازد هم بحر یازده دُر زیباست هم گوهر بحر مصطفی زهراست دوشینه شدم به سوی میخانه وز باده ی هو زدم چو پیمانه دیدم همه عاشقان و مستان را بر شمع وجود یار پروانه یک سو همه مست باده ی کوثر یک سو همه عاقلان دیوانه گفتم که ز چیست شور و سرمستی وز چیست غریو و بانگ مستانه پیری گفتا که پند من بشنو کاویزه ی گوش کرده فرزانه عمریست که باده ی ولا نوشم ساقی شده ام به کُنج میخانه اکنون قدحی ز باده بر لب زن عهدی تو ببند مرد و مردانه شو مست ولای حیدر و زهرا عالم به فدای حیدر و زهرا @javadkarimzadeh