#مقام_والای_مادر
بپرسیدم ز دل در خلوت خویش
که باشد ؟ به از آن بیچاره مادر
به گوشم گفت دل گو همچو مادر
که باشد مهربان؟ بیچاره مادر
و هرگز در جهان خلقی نظیرش
نباشد بی گمان ، بیچاره مادر
الا فرزند رو تا آخر عمر
تو قدرش را بدان،بیچاره مادر
غلط گفتم ندانی قدر او را
مگر اهدای جان، بیچاره مادر
بهار عمر او از بهر فرزند
شود آخر خزان ،بیچاره مادر
چه فرزندی که از بهرش خریده است
غم او را به جان بیچاره مادر
قدِ سروَش ز بهر زحمت او
شود همچون کمان بیچاره مادر
جوانی اش زکف داده است زان رو
شود طفلش جوان بیچاره مادر
توانش داده از بهر جوانش
بگشته ناتوان بیچاره مادر
همان مادر که در وصفش بفرمود
خداوند جهان ،بیچاره مادر
بهشتم را نهادم زیر پایش
که باشد شان آن ، بیچاره مادر
به وقت مردن او خون ببارد
ز چشم آسمان ،بیچاره مادر
درون قبر هم از داغِ فرزند
شود اشکش روان بیچاره مادر
منم بیچاره ی رسم و مرامت
مرو پیشم بمان، بیچاره مادر
جواد از سوز دل در وصف او گفت
امان و الامان بیچاره مادر
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_رقیه_س_مدح_اسارت_شهادت
نیست به عالم مهی مثال رقیه
ماه بُوَد غرق در خیال رقیه
مهر ز شوق رُخش به سجده گه آمد
گفت که صلو علی جمال رقیه
سیده ی کائنات و جمله ملائک
اندکی از رُ تبه و کمال رقیه
مظهر استادگی ست سرو ولیکن
خم شده در مقدم نهال رقیه
دارو ندار حسین و دختر یاس ست
ام ابیهاست این سه ساله رقیه
مسند اِجلال اوست دوش ابالفضل
چشم جهان خیره بر جلال رقیه
در علی اکبر بُوَد خصال محمد
چون علی اکبر بُوَد خصال رقیه
مهر و مه و اختران ز شوق شب و روز
بوسه زنان گشته بر نعال رقیه
آه از آندم که دید کنج خرابه
عمه قد و قامت هلال رقیه
ارض و سما تیره گشت و عرش بهم ریخت
زجر بهم زد چو اعتدال رقیه
گیسوی او را کشید و چنگ پر از موی
آه چه گویم دگر ز حال رقیه
جای پدر دختری ست کنج خرابه؟
یا که فقط سر شده ست مال رقیه؟
بر سر دوش عمو نشستن او بود
آرزوی دیگر محال رقیه
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#پایان_ماه_شعبان_ورود_به_ماه_رمضان
بنده ای سرگشته در بحر گناه افتاده ام
همچو کور بی عصا در بین چاه افتاده ام
کشتی بی بادبان در موج و طوفانها شکست
غرقِ در موج تباهی بی پناه افتاده ام
ناخدا را با خدا عمری گرفتم اشتباه
مانده ام عمری چرا در اشتباه افتاده ام
موج عصیان و گنه میرفت تا غرقم کند
در میان موج غم یاد اِله افتاده ام
کای خدایا بار دیگر رحم کن دستم بگیر
پای کوه لطف تو مانند کاه افتاده ام
داشتم امّید عفو و گفتم آندم یا علی
تا به ساحل باز زیر نور ماه افتاده ام
توبه کردم در مه شعبان و در ماه صیام
در پی نورم اگر چه رو سیاه افتاده ام
هم گدایم هم چو ریگی بی بها با لطف حق
چون بها گیرم به زیر پا ی شاه افتاده ام
دست افشان پای کوبان سوی ایوان نجف
بار دیگر از خوش اقبالی به راه افتاده ام
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_زهرا_س
#شب_جمعه_زیارت_اباعبدالله_ع
آب زنید راه را حضرت ماه میرسد
سجده کنید ماه را به سجده گاه میرسد
بال فرشته هر طرف، کرده غبار برطرف
چو همسر شه نجف به بارگاه میرسد
حوریه ی مبارکه، ملیکه ی ملائکه
مادر شاهزاده و همسر شاه ميرسد
خیل فرشته و ملک همره صاحب فدک
به هودجی ز عرش با عزت و جاه میرسد
بر غم و رنج مبتلا،ز عرش سوی کربلا
هر شب جمعه با دو صد ناله و آه میرسد
قصد غم پسر کند شال عزا به سر کند
دیده ز اشک تر کند چونکه ز راه ميرسد
مادر زار بی حرم با دل پر ز داغ و غم
گوید حسین دم به دم، به خیمه گاه میرسد
گوهر ناب میرسد مادر آب میرسد
زائر تشنگان طف به قتلگاه میرسد
سوز و گداز فاطمه راز و نیاز فاطمه
هر شب جمعه کربلا تا به پگاه ميرسد
لب چو به روضه وا کند، ذکر خدا خدا کند
که دلخوشم ظهور را ، پشت و پناه میرسد
دست ز تن جدا شده، سر بریده از قفا
به روز محشر و جزا ، مرا گواه میرسد
#جواد_کریم_زاده