eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
262 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طی شد همه ی عمر و به کس کار نداریم عمریست شب و روز به نوعی سرکاریم رندان همه مستند ز انگور ضریحت ما در شب یلدا پی سرخی اناریم
چادرت سفره ی زمین بودو رحمت آسمانیت معجر ای وجود عظیم تو پُرفیض، فیض عامت بسی جهان گستر ای که همواره برکت ازرویت، همچویک آبشارجاری بود ای که باران رحمتت دائم، گشته نازل زآسمان یکسر نامت آغاز راز هستی بود، کوثرو میِ جام مستی بود انبیاء اولیا زسرمستی، صف به صف درکف همه ساغر ای که انفاس قدسی ات یک دم،جان دهد خضرو نوح وعیسی را بادمِ قدسی ات تمام رُسُل، هریک ازدیگری مسیحاتر نه فقط انبیاءکه مدیون ، نفسَت جبرئیل وخیل ملک نفس خیرتو مدد کار سیدالاوصیا یل خیبر توخودت عرش هستی وازلطف بین بیت علی مکان داری همچو دریا که درسبو گُنجد، خاصه باامرحضرت داور، موجب کسب فیض وقرب علی، بوده ای ای همه وجودعلی این بهانه است میخورم سوگند، که فقط با علی شوی همسر تو علی هستی و علی زهراست،جلوه ی حق عیان ز روی شماست نقش سربند اوست یا زهرا، ذکر لب های توست یا حیدر تو گل یاس کبریا هستی، موجب خلق ماسوی هستی باغ جنت ز بوی تو خوشبوست، ماسوی با تو گشته خوش منظر حسنینت دو گوشواره ی عرش، می درخشند بر فرازه ی عرش هر دو عالم فدای زینب تو، و فدای سر شبیر و شُبر چون ز هر شبنم گل رویت، صد هزاران فرشته می روید از غبار رهت سرشته شود،گِل سلمان و بوذر و قنبر "کوثر استی که تاج اعطیناک، زده بر فرق سید لولاک" خصم بد منظر تو مصداق، اِنّ شانئک هو الابتر محور پنج تن سلام علیک، ای گل یاسمن سلام علیک مهر منظومه ی سپهر ولا،ا لسلام ای شفیعه ی محشر به زمین پا نهادی و دیدند،مردمان جلوه ی هو الرزاق چادرت سفره ی زمین بود و ، رحمت آسمانی ات معجر جواد کریم زاده @Rozatol_Hossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرشیان زین عزا بپا خیزند عرش را با سیاهی آویزند ناله ها را بهم در آمیزند خاک ماتم ز نو به سر ریزند چون شب جمعه ای دگر آید مادری روضه ی پسر خواند هودج آماده بهر سوگ و عزا پا گذارد به روی آن زهرا سوی کرب وبلا رود ز سما تا عزایی دگر کند بر پا چونکه زهرا به سینه و سر زد همه ارکان عرش میلرزد قتلگاه ست و مادری مضطر قتلگاه ست و پیکری بی‌سر قتلگاه ست و حنجر و خنجر قتلگاه ست و روضه ای دیگر روضه ی قتلگاه و روز دهم وای از ضربه‌ی دوازدهم شمر ملعون چه پُر شتاب شد و جانب پور بوتراب شد و مادری که در اضطراب‌ شد و آهِ زهرا چه بی حساب شد و این گلو را نبری ای خنجر چون بُوَد بوسه گاه پیغمبر مشق خنجر چو با گلو می‌کرد گاه در سینه هم فرو می‌کرد عضو دیگر چو جستجو می کرد با نوک چکمه پشت و رو می‌کرد راس او از قفا جدا کردند پیکرش بی کفن رها کردند روضه خوان گشته مادری محزون مادری غرق ناله و دلخون روضه خواند به پیکر ی گلگون کی رود او ز قتلگه بیرون مادری که به گوشه ی گودال گاه و بیگاه میرود از حال روضه خواند چو از پریشانی گوید ای وای از چه عریانی؟ از چه عریان و بی کفن مانی؟ آب مهر من و تو عطشانی؟ پدر توست صاحب خاک ات روی خاک ست نعش صد چاک ات؟ تا سحرگه به عرش همهمه است صحبت از ناله های فاطمه است پس از آن هم به سوی علقمه است دو دمه را به حال زمزمه است میر و ساقی باوفا عباس کاشف الکرب خیمه ها عباس @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی گل یاس کبریا آمد وز پیک خدا چنین ندا آمد طاها به تو کوثرت مبارک باد کاین غنچه ی پاک با صفا آمد در حیرتم این مه جمادی یا شاید رمضان مه خدا آمد گویا شب قدر بوده و قرآن بر سینه ی پاک مصطفی آمد در حیرتم اینکه دخت پیغمبر یا مادر ختم الانبیا آمد این شاخ گل خدیجه ی کبری ست تقدیم محمد است این زهراست امشب که خدیجه دختر آورده بر نخل رسالت او بَر آورده یاسی ست سپید و میوه ی طوبی کز صلب خوش پیمبر آورده دانسته که نیست در جهان کفو اَش از بهر علی اش همسر آورده هم بر حسنین و زینبین امشب از لطف خدای مادر آورده بر شیعه ی مرتضی علی گویید خاتون شفیع محشر آورده میخواسته جلوه ی خدا بیند زهرای خدای منظر آورده او جلوه ی نور سرمدی باشد او دسته گل محمدی باشد از مشرق عالم آفتاب آمد ؟ یا پرتو نور ماهتاب آمد؟ بر سرور کائنات ابوالقاسم از جانب حق چنین خطاب آمد کن سجده ی شکر حق تعالی را کاین خیر کثیر بی حساب آمد یک زن نه که لشکری عظیم است او هم سنگر و یار بوتراب آمد تطهیر وَ نور و هل اتی ،کوثر مستوره ی عصمت و حجاب آمد برقی زد و چشم آسمان خندید گیسوی فلک به پیچ و تاب آمد دریا شد و موج آن تلاطم کرد وز کان صدف چو دُرّ ناب آمد بین زهره ی تابناک زهرا را این کوثر بی مثال طاها را هم جان جهان و جوهر جان اوست هم لطف خدا و لطف جانان اوست هم پاره ی پیکر رسول الله ست هم زیور و زیب عرش رحمان اوست هم پیرو راه مرتضی باشد هم راهبر بلال و سلمان اوست هم عالمه ی جهان و در عقبی ست هم عارفه ی به زُهد و عرفان اوست هم سیدهُ النسا و هم زهرا ست هم فخر فرشتگان و انسان اوست هم دختر خاتم رسولان است هم مادر اولیای یزدان اوست طاهاست و هل اَتی و یاسین است در باور ما تمام قرآن اوست هرگز نشوی جدا ز حق با او سوگند به لااله الا هو خلاق جهان ستوده زهرا را توصیف بسی نموده زهرا را آورده وجود آفریننده روزی که جهان نبوده زهرا را درهای بهشت باشکوهش را از روز ازل گشوده زهرا را از جاه و جلال کبریایی اش وز عزت خود فزوده زهرا را در حمد و ستایش خداوندی سنجیده و آزموده زهرا را دادار پدیده ای پدید آورد چون گوهر نابسوده زهرا را از بهر سرور و شادی احمد جبریل چنین سروده زهرا را آندم که ز وحی کوثر آوردم توصیف رُخَش به باور آوردم خلّاق جهان به فاطمه نازد ختم رُسُلان به فاطمه نازد حیدر که امیر و شاه مردان است جانانه چنان به فاطمه نازد گویی که تمام هستی اش زهراست شاه دو جهان به فاطمه نازد مولا حسن و حسین تا مهدی صاحب الزمان به فاطمه نازد زینب که فداش جان عالم باد الگوی زنان به فاطمه نازد عباس علی مه بنی هاشم شمشاد قدان به فاطمه نازد در کرب و بلا علیِ اکبر هم شمشیر زنان به فاطمه نازد هم بحر یازده دُر زیباست هم گوهر بحر مصطفی زهراست دوشینه شدم به سوی میخانه وز باده ی هو زدم چو پیمانه دیدم همه عاشقان و مستان را بر شمع وجود یار پروانه یک سو همه مست باده ی کوثر یک سو همه عاقلان دیوانه گفتم که ز چیست شور و سرمستی وز چیست غریو و بانگ مستانه پیری گفتا که پند من بشنو کاویزه ی گوش کرده فرزانه عمریست که باده ی ولا نوشم ساقی شده ام به کُنج میخانه اکنون قدحی ز باده بر لب زن عهدی تو ببند مرد و مردانه شو مست ولای حیدر و زهرا عالم به فدای حیدر و زهرا @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا