eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
260 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✤ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ✤ ❣حضرت رقیه(س)³¹⁵❣ ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ 🎧 ❤️ ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ 🎤 ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ 🤲🏻اَللّٰهُمَ عَجِّل لِوَلیڪَ الْفَرَج🤲🏻 ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ لینک عضویت 👇🔰🔰🔰 @Ya_Roghayyeh @Ya_Roghayyeh @Ya_Roghayyeh کــانـال۞یارقیه بنت الحسین۞👆
باز چون شور اربعین آمد باورم را چنین یقین آمد خواهی ار جاودانه هست شوی باید از مِی، هماره مست شوی خواهی ار مست جام و باده شوی باید از اسب دل، پیاده شوی سوی دلدار مست باید رفت بی سرو پا و دست باید رفت بهر او باید ای دلا کوشید مست شد باده ی ولا نوشید گر به میخانه ی نجف رفتم نزد ساقی به این هدف رفتم رفته ام تا برات کرب وبلا گیرم از دست ساقی دلها آه من نیستم تو هستم کن جامی از می بده و مستم کن مست گردان ز میِّ جام ولا و سپس راهی ام به کرب وبلا بی ولای تو کربلائی نیست کربلا رفته‌ کربلائی نیست بی ولای تو حج کیست قبول یا طواف که می‌شود مقبول ساقیا می بریز در جامم کربلائی نما سرانجامم @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالانشین نیزه ها چله دگر سرآمده چله نشین ماتمت جانب پیکر آمده خیز ز جا برادرم سید و میر و سرورم جلوه نما تو در برم خواهر مضطر آمده گر چه خمیده قامتم، همچو علیست صولتم فاتح کوفه و دمشق دختر حیدر آمده طائر پر شکسته ام اسیر دست بسته ام ببین چقدر خسته ام که طاقتم سرآمده رنج بسی کشیده ام زخم زبان شنیده ام ز داغ ها که دیده ام آه جگر بر آمده سرم به چوب محمل وراس تو روی نیزه ها اشارتی ز دل بُوَد که سوی دلبر آمده ترا به جان مادرت مپرس حال دخترت کزین عزا به قلب من داغ مکرر آمده شد اربعین ماتمت در این عزای اعظمت به پای روضه ی غمت دوباره مادر آمده @javadkarimzadeh
شب تیره رفت و سحر آمده پرستوی بی بال و پر آمده چه دل خسته با چشم تر آمده خمیده قد و خونجگر آمده بپا خیز جانا که زینب رسید و جانش ز هجر تو بر لب رسید از آن ظهر عاشور بیداد و داد که از صدر زین شاه عالم فتاد بر آرم دگر باره آه از نهاد چو خواهم که آن صحنه آرم به یاد بدیدم به مقتل به صد شور و شین چه کردند از روی کین با حسین به خون پیکرت را کشیدند و بعد تنت را چو گرگان دریدند و بعد سرت را ز پیکر بريدند و بعد چهل نعل تازه خريدند و بعد به سم ستوران بپرداختند و بر پیکر اطهرت تاختند پس از کشتنت لشگر اشقیا فرو مایگان بسی بی‌حیا نمودند چون غارت خیمه‌ها بیفروختندی بسی شعله ها چو بودیم در معرکه بیقرار بفرمود سجاد قُل الفرار سپس کاروان را به اندوه و آه روانه نمودند بر قتلگاه چو بر جسم بی سر نمودم نگاه بخندید شمر لعین قاه قاه سرت بود آنگه به روی سِنان سِنان بود در دستهای سَنان سپس عترت پادشاه حجاز نشستند بر ناقه ی بی جهاز همه با دلی پُر ز سوز و گداز نشد هیچ کس بهر ما چاره ساز ز یک سوی بر خارها کودکان ز سوی دگر پا برهنه زنان چو از کربلا شد روان قافله شدند اهل بیت تو در سلسه به همراه ما خولی و حرمله شدند همسفر با کف و هلهله نگاه پلیدان بسی داد زجر مرا همره روی منحوس زجر چه گويم ز کوفه ز شهر فساد که نفرین بر آن شهر نيرنگ باد برادر از آن لحظه بیداد و داد که ، دَخَلَت زینب عَلَی بنِ زیاد اگر چه به یک خطبه ترساندمش وز آن خطبه ام آبرو بردمش چه گویم ز سختیِ در شهر شام ز خاکستر و سنگِ از روی بام چه کردند با آل خیر الانام که فرمود سجاد الشام شام به بازارِ شام و ز قوم یهود فقط رقص و آزار و دشنام بود سه روز و سه شب پشت دروازه اش به تاب و تعب پشت دروازه اش گهی تشنه لب پشت دروازه اش ز کین و غضب پشت دروازه اش معطل همه جمع سادات بود که دروازه ی نحس ساعات‌ بود چو دروازه بر روی ما باز شد غم و درد با غصه دمساز شد مصائب ز نو جمله آغاز شد فقط کارشان رقص و آواز شد نگاهِ بد و ناسزا یک طرف ز سویی دگر گشت سرها هدف به یکباره دیدم که آن قوم پست زن و مرد دارند سنگی به دست ز پرتاب زالی یهودیِ مست به ناگاه سنگی به رویت نشست سر افتاد از روی نی بر زمین چنانی که زد ناله روح الامین روانه نمودند چون کاروان به بازار برده فروشان روان یکایک بدادند ما را نشان بفرمود سجاد امان الامان به یکباره دیدیم اعجاز شد ز سویی دگر راهمان باز شد چو گشتیم وارد به کاخ یزید چه گویم برادر که چشمم چه دید ز سرهای بر نی که خون میچکید و راس تو در تشت ِمردی پلید مرا از بدن کاش میرفت جان که میزد به لبهای تو خیزران به دستان ما بود آندم طناب به دلهایمان بس غم بی حساب چو دیدم که ریزد به حال خراب به روی تو ته مانده های شراب بجوشید خون در رگ حیدری خروشید زینب پی یاوری بدو گفتم ای پَستِ دونِ دَنی که بدتر ز شیطان و اهریمنی نباشی تو در این جهان ماندنی لبان که را خیزران میزنی زنی بر لب سبط پاک رسول که بوسیده آنرا رسول و بتول مپندار با توست فتح و ظفر که مائیم ناموس خیرالبشر ز ظلم و ستم باش تو بر حذر که هر کار تو گشت ختم به شر بُوَد جای تو اسفل السافلین که ما ئیم اهل بهشت برین کنون خسته از سوی شام بلا ز عشقت رسیدم به کرب وبلا به داغت بسی گشته ام مبتلا ولی داده ام من به دین اعتلا توئی شاه کرب وبلا،شاه عشق منم فاتح کوفه شاه دمشق حسین جان قسم بر غم مادرت سراغی مگیر از غم دخترت که بیچاره زین غم شده خواهرت چه گویم ز دیدار او با سرت به غسل و کفن با تنی دردناک به کنج خرابه سپردم به خاک شدم از غم هجر روی تو پیر و از زندگانی ز داغ تو سیر شدم تا قیامت به دامت اسیر امیری حسینُ و نعم الامیر حلالم کن ای سرور عالمین حسین جان حسین جان حسین جان حسین جگر گوشه ی مرتضی و بتول ز داغت ملولم ملولم،ملول دگر عازمم سوی شهر رسول دعا کن شود حج زینب قبول سپر تحفه ام شد بر ام البنین و پیراهنت بر رسول امین @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاریخ این مصاحبه را هرگز فراموش نخواهد کرد . . . امان از دل زینب💔 چه خون شد دل زینب💔