eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
262 دنبال‌کننده
206 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
برگشت خیل قافله ، اما رباب ماند با اشک و آه و درد و غم بی‌حساب ماند در زیر سایبان نه ، که در زیر آفتاب با داغ طفل و با پسر بو تراب ماند تاراج شد عقیق سلیمان کربلا جای نگین خاتم او در رکاب ماند یک سال روضه خواند و ز چشمان اشکبار بر قبرِ لاله، ژاله و بوی گلاب ماند یک دشتِ تشنه مانده و یک شطِّ پُر ز آب او یک سوال داشت ولی بی جواب ماند یک جرعه آب کم شود از شط چه می شود؟ وجدان آب با گله اش در عذاب ماند @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب شبِ شهادت پیغمبر خداست امشب تمام عرش سیه پوش این عزاست جن و مَلک بر آدمیان نوحه میکنند گویا عزای اشرف سلطان انبیاست خیل رُسُل به ماتم و جبریل نوحه گر فریادشان به ارض و سما وا محمّدا ست زهرا و حیدر و حسنینند غرق غم زینب ز کودکی به غم و رنج مبتلاست در کُنج بستر است و نگاه مبارکش گاهی به سوی فاطمه گاهی به مرتضی ست گاهی به دیده ی نگران غرقِ در غم است دلشوره اش شروع نخستین فتنه هاست مزد رسالت نبوی را چه خوش دهند آندم که پاره ی تن او بین شعله هاست در بین آتش و در و دیوار مانده است زهرا که پاره ی تن و ناموس کبریاست گویا به چشم دیده که از کینه بسته اند دستان مرتضی که شه مُلک لافتی ست چشمش گهی به سوی حسین است و گاه بر رخسار پاک و دیده ی گریان مجتبی ست در تشت دیده لخته ی خونِ جگر بسی کان آتشش ز اخگر الماس ریزه هاست گریان تر آن دمی ست که بیند به گوشه ای در بر گرفته زانوی غم ، شاه کربلاست یاد آرد آن دمی که حسینش به دوش او بود و سرش به کرب و بلا از بدن جداست یاد آرد آن دَمی که شود تشنه لب شهید پیکر به روی خاک و سرش روی نیزه هاست ای مسلمین نبی ز جهان میرود ولی تازه شروع فتنه ی آن قوم بی حیاست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب تمام زمزمه ها گشته یا حسن دلهای عاشقان شده همراه با حسن امشب تمام نغمه ی پیغمبران شده همراه ذکر روی لب مصطفی حسن یک بار علی و فاطمه گویند یاحسین صدبار گفته اند که واویلتا حسن امشب تمام عرش سیه پوش این عزاست شد ناله ی ملائکه ی در سما حسن حور و ملک به روضه ی او غرق در عزا گوید به ناله حضرت خیرالنسا حسن حی علی العزا شنوید از مناره ها ذکر کبوترانِ ز گلدسته ها حسن آن کس که در تمامی عمرش غریبوار بوده غریب و با همه کس آشنا حسن یک عمر بوده همسر او بدتر از عدو جعده چو جغد شوم و چو مرغ هما حسن ای کاش بشکند دم افطار این سبو ای کاش نخورده بود ز زهر جفا حسن سم جفا نکشت حسن را که پیش از آن همواره بود کشته ی در کوچه ها حسن گرچه نبد به ماریه در یاری حسین صلحش که بود رایت کرب وبلا حسن نازم به آن که با علم صلح داده است بر این قیام کرب و بلا اعتلا حسن تابوت او اگرچه پر از تیر خصم شد اما نشد دگر سرش از تن جدا حسن جسمش کفن شد و سر پاکش به پیکرش دیگر نشد به جای کفن بوریا حسن گرچه حرم ندارد و گلدسته و ضریح اما بود مزارش در قلب ما حسن باشد کریم و چشم جهان سوی دست اوست روزی رسد ز او چو تکاند عبا حسن امشب برات هیئت ما را ز روی لطف گردان زیارت حرم اولیا حسن زائر به کربلا و نجف مشهد الرضا مکه مدینه کرب و بلا سامرا حسن بهر ظهور منجی عالم دعای ما گردیده بی اثر به خدا کن دعا حسن مدحت جواد گفت ز ظلمت رهانی اش چون نور ابتدایی و بی انتها حسن @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانم حسن مظهر داور حسن جانم حسن سبط پیمبر حسن آنکه بود پُردل و شیر و شجاع شیر خدا ثانی حیدر حسن نیست کسی همچو حسن مادری زاده ی زهرای مطهر حسن احمدی و حیدری و فاطمی سجده گر درگه داور حسن خادم درگاه حسن جبرئیل ذکر ملک بوده مکرر حسن آنکه به میخانه ی عشق از ازل بوده می و باده و ساغر حسن شاه کرم مظهر جود و عطا در یم احسان دُر و گوهر حسن بازوی حیدر به همه جنگ ها قوت قلب یل خیبر حسن در صف صفین و جمل بی هراس بهر علی یک تنه لشکر حسن آنکه کند پِی شتر سرخ موی شیر جمل شیر دلاور حسن غائله ی جنگ جمل کرده است داده به کفار چو کیفر حسن صلح حسن پرچم کرب و بلاست همچو علی بر همه رهبر حسن صبر به نزدش سپر انداخته صبر و رضا راست چو مظهر حسن اوست که استاد ابالفضل هاست جان حسین است به پیکر حسن هست حسین دلبر نزد خدا نزد خدا مونس و دلبر حسن هست حسین سرور آزادگان بهر حسین سید و سرور حسن داشته هفتاد و دو یاور حسین لیک بُوَد بی کس و یاور حسن داشت حسین همسری همچون رباب سم جفا خورده ز همسر حسن نیست حسن کشته ی زهر جفا دیده بسی داغ ، مکرر حسن گشته حسن کشته ی در کوچه ها کشته شده از غم مادر حسن آه که زینب چو خبر دار شد کرد طلب طشت ز خواهر حسن ریخت برون لخته و خون جگر در بر خواهر چو برادر حسن سوخت چو از اخگر الماس ها گشت بسان لاله ی پر پر حسن سر چو به زانوی حسینش نهاد گفت که ای کشته ی خنجر، حسن ناله ام از ماتم عاشور توست ناله کند ناله ی بی مر حسن شکر سرم بر روی دامان توست گرفتی از مهر تو در بر حسن شُکرِ خدا نیست به کرب و بلا نیست تو را بیند بی سر حسن قاسم و عبدالله یار تو اند گو چه کند بهر تو دیگر حسن من ز غم مادر جان بر لبم هرچه شدی جان تو و زینبم @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا از کسی رضا، به رضایت، رضا نشد هرگز از او رضا، به رضایت، خدا نشد خرم دلی که تا به ابد مبتلای اوست بیچاره آن دلی که بر او مبتلا نشد آنکه طبیب و بر همه ی درد ها دواست از چه به درد زهر جفا خود دوا نشد در کوچه بارها به زمین خورد و بعد از آن از سوز سم کین به تن او چه ها نشد بر سر عبا کشیده و از سوز تشنگی آمد میان حجره زمین خورد و پا نشد بر خاک حجره صورت خود را نهاده بود ای وای خاک حجره برایش شفا نشد درهای حجره وا شد و ناگه پسر رسید صد شکر پای غیر به آن حجره وا نشد اینجا پسر گرفته به دامان سر پدر صد شکر همچو حادثه ی کربلا نشد آنجا پدر سر پسرش بُد به دامنش داغی چو داغ اکبر فرّخ لقا نشد گرچه به خاک حجره سرش را رضا نهاد اما سرش به خاک ز پیکر جدا نشد بر دامن جواد سرش را نهاده بود بر روی نیزه ها سرش از کینه جا نشد گر سوخت سینه اش ز عطش استخوان آن در زیر نعل تازه دگر جابه جا نشد غسل و کفن شد آن تن پاک و مطهرش دیگر تنش به جای کفن بوریا نشد تشییع گشت پیکر پاکش به دوش خلق اما تنش به پهنه ی هامون رها نشد ناموس او اسیر نگشتند و خواهرش خیره به خیزران و به تشت طلا نشد @javadkarimzadeh