#هجوم_به_بیت_ولایت_
#حضرت_زهرا_مدح_شهادت
رخسارش آنچنان شده و پیکر این چنین
از ضرب سیلی و در و قوم شر این چنین
زهراست آنکه لطمه ی بسیار خورده است
در راه حفظ دین و خط داور این چنین
این لطمه ها چه کس زده بر دختر نبی ؟
نامرد بی حیای جنایتگر این چنین
اینها تمام کینه ی نامردی کسی است
کس نه که ناکس است و یا بدتر این چنین
گبر این ستم کند ؟ نه، مجوس و یهود؟ نه
هندو؟ نه، بت پرست؟ نه یا کافر این چنین
فرقی نمیکند چه کسی مانده پشت در
بیگانه یا که دختر پیغمبر این چنین
آنقدر که بی حیاست که رحمی نمیکند
نه بر وجود طفل، نه بر مادر این چنین
یک روز بین کوچه زند سیلی از ستم
برروی ماه حضرت مه پیکر این چنین
یک روز چون ابولهب هیزم می آورد
سوزانده درب از صدف گوهر این چنین
سیلی و ضرب سینه و پهلو و بازویش
یا رب روا مباد شود کوثر این چنین
سوگند میخورم که چو ثانی کسی نبود
مصداق انّ شانئک الابتر این چنین
روی از علی بپوشد و با درد سر کند
صدیقه ی فتاده ی در بستر اینچنین
زهرا همان کسی است که نور خدایی اش
از نور عالمیست منور تر این چنین
تابید نور فاطمه در عرش و بی گمان
برگشت نام عرش به الازهر این چنین
زهرا همان کسی است که چون حیدر و نبي
همواره بوده از همه عالم سر این چنین
قصد خدا ز خلقت زهرا چه بوده است
میخواست تا شود که خدا مظهر این چنین
پیغمبر از خدا طلب دخت اگر نمود
دختر نه، بلکه مادر غم پروراین چنین
حتی علی به گردن زهراست طوق زر
با آن مقام تا که شود زیور این چنین
میخواست کسب فیض ز قُربش کند علی
با وصلتش نه اینکه فقط همسر این چنین
در خانه ای که داشت علی عرش بین آن
باید شود به عرش مقرب تر این چنین
در خانه ای که روح الامین بود خادمش
فرشش ز جبرئیل بُوَد شهپر این چنین
دیگر علیست یکه و تنها و بی قرار
دیگر شده ست بی کس و بی یاور این چنین
امشب شویم ما همه هم ناله ی علی
در سوگ آنکه شد به کسا محور این چنین
یا رب به حق فاطمه مارا به روز حشر
بخشا به لطف خویش تو در محشر این چنین
از حُبّ مرتضی علی و حُبّ فاطمه
پر کن تو سینه و دل این مضطر این چنین
این افتخار ماست که زهرای اطهر است
از بهر ما به حشر شفاعتگر این چنین
کوری چشم دشمن آل عبا 'جواد'
همراه یاوران یل خیبر این چنین
روز جزا ز مادر سادات خیز و گیر
یک رشته ای ز چادر آن سرور این چنین
ما دوستدار حضرت زهرا و حیدریم
نازیم ما به فاطمه و حیدر این چنین
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_زهرا_س_شهادت
ز چه بی من می روی ای جان جان بی من مرو
با من از رفتن مگو پیشم بمان بی من مرو
نیمه ای از جان من مانده ست ای جان گر روی
می رود از تن مرا این نیمه جان بی من مرو
سرو بستان ولایت حامی شاه ولا
ای کمان قامت بمان از بوستان بی من مرو
دائما آیینه ی روی علی بودی که او
بیند الطاف الهی را در آن بی من مرو
راه تو راه علی بود و کلامت یا علی
همسر و همراه و همدل، همزبان بی من مرو
با پر و بال شکسته گو چه سان باور کنم
مرغ جانم می پرد زین آشیان بی من مرو
ای نشان آفرینش علت خلق جهان
بی نشان ماند مزارت زین جهان بی من مرو
نازنینا، مهربانا بهر فرزندان بمان
یا بمان جان علی یا مهربان بی من مرو
سوز اشعار جواد از غم روایت می کند
از غمت سوزد دلم ای جان جان بی من مرو
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#ترکیب_بند_سقیفه_پایگاه_فتنه_گران
بند اول
باز این چه رخنه ای ست که دونان به دین کنند
باز این چه فتنه ای ست لئیمان ز کین کنند
باز این چه آتشی ست که بر پا نموده اند
تا کی جفا به حق امام مبین کنند
باز این چه قیل و قال و چه غوغای کاذب است
زیر سقیفه از چه تجمع چنین کنند
بویی نبرده اند ز عهد و وفا مگر
که اینسان جفا به عهد رسول امین کنند
آن خلعتی که بر تن مولا نبی نمود
بیرون چسان ز پیکر سلطان دین کنند
تاج خلافتی که به فرقش نبی نهاد
گو از چه رو ز کینه چنان و چنین کنند
دست یدالهی که خدا باز کرده بود
بستند تا که عرش به زیر زمین کنند
از بس که بی حیا و شقی و دنی شدند
خجلت مگر ز حضرت روح الامین کنند
با وحی او ز سوی خدا شد علی ولی
ترسم ز کینه بهر مَلَک هم کمین کنند
شادان شوند آن دمی آن روبهان پست
کز روی کینه فاطمه را دل غمین کنند
از بس حسود و کوردل و سنگدل شدند
خونین جگر امیر و شه مومنین کنند
دست سقیفه چون که برون شد ز آستین
تیغ از نیام کرد برون زد به فرق دین
بند دوم
سوی سقیفه از ره کین چون قدم زدنند
بر بام آن ز فتنه لئیمان عَلَم زدند
شیرخدا چه کرده بدین روبهان پست
کز روی بغض و کینه ستم را رقم زدند
خود هر چه خواستند بریدند و دوختند
بر قامت خبیث ردای ظَلَم زدند
پر خُدعه ،لیقه مَکر و مرکب فریب شد
بر لوح معصیت چه ستم ها قلم زدند
از کینه بود یا ز حسادت که غاصبان
این گونه تیغ بر سر شاه کرم زدند
بازوی پاک فاطمه بازوی دین نبود؟
که اینسان ز بغض ضربه به آن محترم زدند
قرآن و اهل بیت امانت مگر نبود ؟
سیلی چرا به مصحف پاک حرم زدند
آنان که در غدیر به احمد زدند سنگ
بر اهل بیت گوی مگر ضربه کم زدند
سر تا به پا دروغ و فریب و ریا شدند
تا تکیه ها به مسند آن محتشم زدند
مُلک فدک که ما تَرَک خاندان اوست
غصبش نموده اند و ورق راه به هم زدند
یا صاحب الزمان به ظهورت شتاب کن
بنیان فتنه را ز سقیفه خراب کن
بند سوم
آیا غدیر شاهد آن ماجرا نبود ؟
عهدی که بسته اند به غیر از وفا نبود؟
آیا به چشم خویش ندیدند آنجه کرد
گفتار مصطفی ز وحی خدا نبود؟
پای نبی به منبر و دست علی به دست
برآسمان بلند و لبش بر دعا نبود؟
من کُنت مولا فهذا علی مولا
آیا به خلق این سخن مصطفی نبود
آیا علی، ساقی کوثر ، شفیع حشر
مولای مردمان ز پی انبیا نبود؟
آیا ابو تراب به همراه ذوالفقار
خصم سپاه خیره سر اشقیا نبود؟
آیا علی وزیر شهنشاه عالمین
شوی شریف فاطمه خیرالنسا نبود ؟
آیا علی که کشته ی عدل و عدالت است
عدلش لوای صلح ید مجتبی نبود
فرق علی اگرچه به محراب شد دوتا
معنای آن لوای شه سر جدا نبود؟
دست سقیفه روز نخستین چو می شکست
دیگر حسین کشته ی کرب و بلا نبود
بیمار دشت کرب و بلا غُل به پا نداشت
زینب دگر به داغ حسین مبتلا نبود
نوری که از حجاز بتابد چو آفتاب
بنیان ظلم و جور ملاعین کند خراب
بند چهارم
آه از سقیفه و ستم و جور اشقیا
لعنت به بانیان و ملاعین بی حیا
آنان که دَم ز سُنت پیغمبری زدند
پیغمبر صفا و وفا ختم الانبیا
جرم علی چه بود؟ عدالت، علی که بود ؟
شیر خدا و سید بر حقِِّ اوصیا
آه از دمی که اهل ستم شعله ور شدند
آتش شدند بر در و بر حلقه ی ولا
در پشت در که بود چسان پهلویش شکست ؟
بُد فاطمه عزیز دل و دخت مصطفی
از میخ و در مپرس چنان ضربتی زدند
بشکست پهلویش که شدی محسنش فدا
آن کس که بود ضربتی از کینه زد به در ؟
ثانی بی حیا و همان زاده ی زنا
جرمش چه بود فاطمه ؟ بُد یاری علی
در کوچه ها چه بوده ؟ حسن داند و خدا
اهل سقیفه فتنه چه کردند بعد از آن
کردند فتنه خانه نشین گشت مرتضی
آری علی که باعث قتلش عدالت است
شد کشته ی نماز ،کجا ؟خانه ی خدا
بعد از علی حسن به چسان شد شهید حق
خونین جگر ز اخگر الماس ریزه ها
بعد از حسن حسین شهید سقیفه گشت
اندر کجا ؟ به ماریه و دشت کربلا
این فتنه ی سقیفه چه ها کرد با حسین
در دشت کربلا تن او پاره، سر جدا
سیراب بود ؟نی، بچسان شد شهید حق
لب تشنه شمر سر ببریدش چو از قفا
آری اگر سقیفه نبُد جور و کین نبود
غصب خلافت از شه و سلطان دین نبود
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
الهی نامش از عالم شود گم
مثال بو لهب آورد هیزم
بزد آتش در بیت الولا را
چرا ساکت نشستید آی مردم
بسوی در چو زهرا رهسپر بود
گمان ميکرد سائل پشت در بود
به مانند همیشه داشت در دست
طعامی، گرچه بر حیدر سپر بود
در و دیوار چون گشتند همدست
به در زد ضربتی آن کافر مست
میان درب نیمه سوز و دیوار
به ناگه سینه و پهلوش بشکست
ز سوی دیگری مسمار لج کرد
سر خود را بسوی سینه کج کرد
ز یکسو طفل شد سقط و ز یک سوی
تن مجروح مادر را فلج کرد
چرا گیری ز حیدر دائما رو
بگیری دست بر دیوار و پهلو
فدایت ابن عمت گردد ای جان
تکلم کن تو با من ماه بانو
به دست بسته از جور زمانه
به چشم خویش دیدم درب خانه
تو را زد با غلاف تیغ قنفذ
تو را میزد مغیره تازیانه
ز بسکه قوم شر منفور و پستند
یدالله را ز کینه دست بستند
به پیش چشم آن فتاح خیبر
ز زهرا سینه و پهلو شکستند
اگرچه پادشاه عالمینم
و مرد خیبر و بدر و حنینم
مرا تیغ و سپر بودی و جوشن
که تا پایان عمرم زیر دینم
تو که این خانه را جارو کشیدی
به زینب شانه بر گیسو کشیدی
و نان تازه پختی روز آخر
بمیرم درد از بازو کشيدی
بفرما از چه ای در تاب و در تب
دم آخر چه فرمایی تو بر لب
چرا باید که غسل و کفن و دفنت
نمایم مخفیانه نیمه ی شب
گلی که کعبه آید در طوافش
غلاف تیغ آمد در مصافش
کسی که بازوی او را شکسته
یقینا تیغ بوده در غلافش
مرو ای جان و ای جانان حیدر
ز پیشم ای سرو سامان حیدر
بمان ای نازنین ای جان شیرین
که بی تو نیست در تن جان حیدر
مرو ای یاس و ای آلاله ی من
ز بستان سرو هجده ساله ی من
ز هجرانت بسوزانی دلم را
رود تا عرش آه و ناله ی من
نمیدانم به درمانت چه سازم
و یا با درد هجرانت چه سازم
بهارم را خزان کردند ای وای
بدون تو به طفلانت چه سازم
حسن در گوشه ای افتاده بی حال
و زینب فکر و ذکرش گشته گودال
تو گفتی بی کفن باشد حسینم
سرش بر نی تنش گردیده پامال
سفارش کرده ای در وقت خوابش
کنارش من گذارم ظرف آبش
به دشت کربلا با کام عطشان
چه سازد با لب طفل ربابش
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_زهرا_س_فاطمیه
_
باز عالم به سوز و سوگ و عزاست
زین عزا شورشی به ارض و سماست
دخت پیغمبر عظیم الشأن
رخت بر بسته زین جهان فناست
فاطمیه عزای آل الله ست
ماتم دختر رسول الله ست
چشم های علی پر از خون است
پر ز خون بهر ماتم زهراست
فاطمیه ضمیر قران است
همچو کوثر که در کتاب خداست
گشته ایام محنت و اندوه
آه این روزها چه محنتزاست
شرح این ماجرا چگونه دهم
در و دیوار شاهد است و گوا ست
بین دیوار و در قیامت شد
چه قیامت که محشر کبرا ست
در و دیوار و میخ و آتش و دود
پهلو و سینه را چه شاهد هاست
جن و انس و فرشته حور و ملک
همه در ماتم اند بی کم و کاست
بهر ظلمی که ناکسان کردند
رویشان تا ابد سیاه سیاه ست
ای خدا بهر دخت پیغمبر
این همه ظلم و جور و کینه رواست؟
ای خدا جرم دخت ختم رسل
یک علی گفتن از لب زهراست
دوش از هاتفی شنیدم گفت
فاطمه افتخار شیر خداست
بر رخش مهر و مه کنند سجود
از چه نیلی رخ مه طاهاست؟
خشمگین گر شود خدا داند
خشم زهرا به عینه خشم خداست
خشم زهرا نه اینکه از فدک است
بهر غصب خلافت مولاست
فاطمه یار و یاور مولاست
آه مولا بدون او تنهاست
کنج بستر مثال شمس و قمر
چشم در چشم آن شه والاست
آن طرفتر چو سر بگرداند
خیره در چشم زینب کبری ست
گوئیا با اشاره میگوید
بر دلم داغ طهر عاشوراست
گرچه فارغ از این جهان گردم
این دلم باز هم به حول و ولاست
چون به محراب غرق خون گردد
فرق حیدر ز تیغ کینه دوتاست
یا حسن سم خورد ز همسر خویش
همسری کو ز دسته ی اعداست
چشم هایش به سوی چشم حسین
یا به لب های سید الشهداست
یادش آید ز سینه خون میربخت
حال گربان ز بهر ثار الله ست
غم جانسوز او ز بعد حسین
بر اسیران دشت کرب و بلاست
رهسپار ست سوی حضرت دوست
میزبان در جنان حبیب خدا ست
هم شهادت بود غریبانه
هم که غسل و کفن بدون صداست
راز بگشا علی به شیعه بگو
قبر مام عزیز شیعه کجاست؟
هر که مست ولای تو گردد
با تو و با ولایت زهراست
دست مارا بگیر از سر مهر
ای غریبی که غربتت پیداست
چاه از اشک چشم تو دلخون
هم نوایت به نیمه شبها چاه ست
نه فقط ای "جواد" در دل تو
مهر زهراست ، در همه دلهاست
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_زهرا_شهادت
آوای خداست ، روضه ی مادر
آهنگ عزاست ، روضه ی مادر
شد مرثیه خوان فاطمه جبریل
در عرش بپاست، روضه ی مادر
با حی علی العزا ی او غوغاست
در ارض و سماست، روضه ی مادر
زین روضه تمام انبیا نالان
پر شور و نواست ، روضه ی مادر
ام النجبا و دخت پیغمبر
در اصل دو تاست ، روضه ی مادر
طفلان شده اند سینه زن ، زین پس
با شیرخداست ، روضه ی مادر
در موسم ماتمش کسی با اشک
پرسید کجاست روضه ی مادر
گفتند که یکصدا به او عشاق
در سینه ی ماست ، روضه ی مادر
شد فاطمیه، غمین و دلتنگم
دل باز چه خواست ؟ روضه ی مادر
والله قسم دوای هر درد ست
والله شفاست روضه ی مادر
صد بار اگر رثای او خوانی
هر بار رواست ، روضه ی مادر
آن کیست که روضه خوان او زهراست؟
جایی که بجاست روضه ی مادر
در کرب و بلا، به گوشه ی گودال
بر راس جداست ، روضه ی مادر
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh