eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
262 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکر روز پنجشنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آب زنید راه را حضرت ماه میرسد سجده کنید ماه را به سجده گاه میرسد بال فرشته هر طرف، کرده غبار برطرف چو همسر شه نجف به بارگاه میرسد حوریه ی مبارکه، ملیکه ی ملائکه مادر شاهزاده و همسر شاه ميرسد خیل فرشته و ملک همره صاحب فدک به هودجی ز عرش با عزت و جاه میرسد بر غم و رنج مبتلا،ز عرش سوی کربلا هر شب جمعه‌ با دو صد ناله و آه میرسد قصد غم پسر کند شال عزا به سر کند دیده ز اشک تر کند چونکه ز راه ميرسد مادر زار بی حرم با دل پر ز داغ و غم گوید حسین دم به دم، به خیمه گاه میرسد گوهر ناب میرسد مادر آب میرسد زائر تشنگان طف به قتلگاه میرسد سوز و گداز فاطمه راز و نیاز فاطمه هر شب جمعه کربلا تا به‌ پگاه ميرسد لب چو به روضه وا کند، ذکر خدا خدا کند که دلخوشم ظهور را ، پشت و پناه میرسد دست ز تن جدا شده، سر بریده از قفا به روز محشر و جزا ، مرا گواه میرسد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای مسافر بیا ، سفر تا کی ؟ منتظِر پای منتظَر تا کی ؟ نظری سوی ما کنی بد نیست دور مانی تو از نظر تا کی ؟ بهر لیلا چقدر صبر کند دل مجنون در به در تا کی ؟ سیزده قرن منتظر بودن این دعاهای بی اثر تا کی ؟ به فدای تو مادر و پدرم گریه ی مادر و پدر تا کی ؟ غربتت را کسی نمیفهمد غربت شام بی سحر تا کی ؟ جمع باید شوند اصحابت سیصد و سیزده نفر تا کی ؟ باز هم فاطمیه ای دیگر صبر این داغ ، بر جگر تا کی ؟ منتقم بهر انتقام بیا صبر آن تیغه ی دو سر تا کی ؟ کاش می آمدی ز جاده ی نور کاش نزدیک بود صبح ظهور جواد کریم زاده
به ثنای فاطمه دَم زن از شرف و شرافت فاطمه ز مقام و جاه و جلال قدسی و از صلابت فاطمه چه شرافتی که فراتر از عظمت و رُتبت عرشیان چه قداستی که به قدسیان برسد قداست فاطمه چه ملیکه ای که ملائک و ملکوتیان همه دمبدم ز ولای او به ثنای او، شده در اطاعت فاطمه به کمال آیت سرمدی، به جمال نور محمدی به جلال شوکت احمدی، همه در وجاهت فاطمه "بلغ العلی به کمال او،کشف الدجی به جمال او" صلوات حق به جلال او، صلّو اصالت فاطمه چه نموده حق به نبی عطا، به مقام کوثر و هل اتی چه کسی بجز شه لا فتی برسد به ساحت فاطمه مهدخت خاتم الانبیا، هم کفو سیدالاوصیا به مقام حضرت ایلیا، برسد نجابت فاطمه و گلاب ناب بهار هم، هل و عود و مشک تتار هم به و سیب و یاس و انار هم بُود از طراوت فاطمه چه علیمه ای، چه حکیمه ای،چه فهیمه ای،چه رحیمه ای چه کریمه ای، که عطای حق بُوَد از کرامت فاطمه به نبی نگر و مقام او، به درود او، به سلام او و به لحظه های قیام او، به قدوم و قامت فاطمه چو علی به سائل بینوا،بکند نگین شهی عطا به گدا لباس عروسی اش دهد از سخاوت فاطمه به ره رسالت مصطفی چه کند شجاعت مرتضی به ره ولایت مرتضی چه کند شهامت فاطمه به خلیفه بازی روبهان ، بنموده خطبه ی خو د بیان که شود حقیقت حق عیان، و زهی فصاحت فاطمه همه بغض فاطمه دوزخ است همه حُبّ فاطمه جنت است که عذاب و رحمت حق بُود گرو شفاعت فاطمه به قضاوتش به صف جزا، چو کند به حکم خدا قضا و به کبریایی کبریا، چه کند قیامت فاطمه به صف جزا همه آهم و همه تن چو کوه گناهم و همه دلخوشم به شفاعت و نظر و عنايت فاطمه به صف جزا تو سواره ای ، زغمم رهان که تو چاره ای که نهاد ه ای به اشاره ای،به دلم محبت فاطمه چو زبان الکنِ من نمی، ز یم ثنای تو تر شده نظر تو بُد ، که خدا کند، همه دم مداحت فاطمه
با رفتنت در قلب من غم بی حسابست از داغ تو حیدر دمادم در عذابست حک بود عمری نام تو روی عقیقم حس می کنم بی تو عقیقم بی رکابست با خاک میگفتم چسان گیری تو در بر این جسم نه، این جان پاک بو ترابست با چاه می گویم پس از تو راز خود را با آه میگویم که داغت بی حسابست هر دم سر سجاده ات زینب نشیند با چادر خاکی تو در التهابست با من نمی گوید حسن راز دلش را اصلا نمیدانم چرا در اضطرابست گوید امان از کوچه و از راز کوچه هر بار میپرسم سوالم بی جوابست باشد خیالت تخت از بهر حسینت هر شب به بالای سرش یک ظرف آبست میخواند در سوگت برایم روضه جبریل اینجای روضه بیشتر حالم خرابست آید صدای مادری در بین گودال گوید بُنَیَّ ، زین نوا در پیچ و تابست عطری که پیچیده ست در گودال خونین تلفیق بوی خون‌ بهمراه گلابست @javadkarimzadeh
ای جهان آفرین بخشنده و جهان را نگاهدارنده روز و شب آفتاب و مهتابش نور باران شدند و تابنده کوه و صحرا و دشت و دامن را آفریدی برای جُنبنده آب و دریا و گوهر و دُرّ را کردی از نور خویش رخشنده آفریدی تمام مخلوقات جن و انسان و هر تنابنده شاهکارت شدند در خلقت چارده دُرّ پاک زیبنده بار اِلها به حق چارده ات گرچه هستیم زار و شرمنده تو بباران ز لطف و مرحمتت بر سر ما ز ابر بارنده تو ببخشا به لطف خود ما را از گنه گرچه ایم آکنده ما همه نیست و تو هستی بخش ما همه فانی و تو پاینده گرچه ما عاصی و گنهکاریم از تو امید مغفرت داریم @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا