eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
264 دنبال‌کننده
209 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت رفتم به عالمی دیگر پیرفرزانه ای بوقت سحر بود آن لحظه ذکر روی لبم یا هو الاول و هو الآخر گوئی آندم مرا مکاشفه ای آمد ازبخت خوش چنین به نظر باغ زیبا وبا صفائی بود پر ز اشجار سبز و خوش منظر می وزید عطر گل به جای نسیم که نبودی ز بوی آن خوشتر رودهایی روان و بس زیبا آبشاری بلند و زیباتر در میان کاخ با شکوهی بود سنگ هایش زمرد و دُر و زر دیدم آنجا شهی نشسته به تخت وز ملائک به گرد او مهتر داشت عِمامه ای بسر گفتم کیست این پادشاه تاج به سر هاتفی با ندای زیبا گفت این شهنشاه هست پیغمبر شال سبزی عیان بدور کمر بر سرِ دوش عبا، قبا در بر و جمالی که خواند در وصفش سعدی آن شاعر سخن گستر مه فرو ماند از جمال نکوش در برش سرو خم نموده کمر گفتمش کیستند در بر او گفت زهرا و دیگری حیدر گفتم آن نازنین تران گفتا او شُبیر است و دیگری شُبّر از سر لطف کردگار ودود دیدم انوار چارده سرور کز سر دست بوسی ایشان آمده خیل انبیا یکسر یکصد و بیست و چار هزار نبی صف به صف در کف همه ساغر گفتم این نهر پاک و زیبا چیست گفت اینجاست چشمه ی کوثر ساقی انبیا و خیل ملک گشته جبریل و می زند شهپر گفتم این شور و شادمانی چیست چیست این نور های بس انور راستی کیست او که شادتر است گفت علی بن موسی جعفر سِرِّ انوار پاک و نورانی گویمت آنچه دیده ای به بصر از سر لطف حق عطا گردد پسری بر رضا به شادی و فر حال همراه ما بیا بنشین بین طلوع ستاره ای دیگر از شعف شد وجود من مشعوف منتظر مانده ام شود چه خبر ناگهان حبرئیل داد ندا مژده آمد ز خالق اکبر آفریدم محمدی دیگر چون محمد شه همایونفر خلق گردید از رضای خدا بر رضا پر ثمر نموده شجر شد پدر ثامن الحجج آری کوری چشم دشمن ابتر گشت انوار قدسیان از شوق گرد یک نازنین مه پیکر همه انوار گرد او حائل همه سرمست باده و ساغر گوئیا گشته روز رستاخیز وه چه هنگامه ای بسان محشر کائنات از حضور او مسرور همه دلداده ی چنین دلبر لقبش شد جواد و گو چه لقب از جوادالائمه بُد بهتر پدری را که هست شمس شموس پسرش هم شود چو قرص قمر گل ریحانه چون شکفت شدند دایه اش ساره ، مریم و هاجر آمد آن دُرّ هشت بحر و سپس گشت بحر و یم سه دُرّ و گهر جود و احسان و بخشش و اکرام عادت آن شه عطا گستر مفتخر بر گدایی کویش صد چو حاتم گدای چشم به در زنده گردد مسیح از دم او وز کلامش کلیم گویا تر گشته مبهوت یوسف مصری محو خال رخش چو کرده نظر پور اَکثَم بُود به محضر او کمتر از طفلِ در بر مادر انبیا جز محمد اند همه در بر او ستاده در محضر سجده در سجده گاه بر رخ او کار مهر و مه ست و هم اختر پسر و کوثر امام رضاست شه و سلطان طوس و هر کشور نه خراسان که شاه عالم اوست آن امامی که هست فخر بشر چون سلیمان به مشهدش آید از برای خرید انگشتر خود ببیند که خیل طیر و وحوش جن و انس اند بر درش نوکر هر کسی کو گدای کویش شد تاج شاهی نهاده اش بر سر شاه و سلطان ماسوی آمد کوثر حضرت رضا آمد @javadkarimzadeh
_نور در نور مهر رخشانی در شب تیره ماه تابانی ای که از نور پاکتان شب و روز آسمان می شود چراغانی ای که نورت ز نور پاک خدا ست مصطفی را تو نور چشمانی در شهامت چو مادرت زهرا در شجاعت علی عمرانی شاه جود و سخا و مرحمتی در سخاوت حسن به دورانی در شجاعت حسینی و عباس تیغ بران و خصم عدوانی ای که بردی تو ارث از سجاد که کنی سجده های طولانی یا چو باقر علوم عالم را می شکافی به نور عرفانی دانشت صبح صادق است آقا علم صادق امام روحانی ای که باب الحوائجی هر دم و به هرگونه درد درمانی هم که ابن الرضای رابعی و پسر پادشاه ایرانی چون جواد الائمه ای یم جود وز عطا همچو ابر بارانی هم هدایتگری چو هادی النقی عسکری را تو جان جانانی جام ما را نما پر از می عشق ای که ساقی به جمع مستانی در شب لیله الرغائب من کرده ام آرزوی ایمانی که به حق چهارده معصوم روی از ما تو برنگردانی مهدی فاطمه ولای شماست فخر هر شیعه ی مسلمانی ای خدای بزرگ بی همتا که کریم و رحیم و رحمانی از سر لطف خود ظهورش را کن تو نزدیک جمعه ای ، آنی گرچه ما عاصی و گنهکاریم از تو امید مغفرت داریم @javadkarimzadeh
بر گرد شمع عشق به آتش نشان شدند پروانه وار سوخته و جاودان شدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب به عالم رزق بی حد و حساب است امشب شب میلاد فرزند رباب است امشب به بستان ولا یک غنچه وا شد عالم ز عطر جانفزا یش با صفا شد امشب تمام عرش را آذین نمودند در مدحت او عرشیان یکدم سرودند اهل سما بر مقدمش اختر بریزند اهل زمین هم عود در مجمر بریزند جبریل با خیل ملائک نغمه سر داد حق بر حسین از مهر فرزندی دگر داد آمد به دنیا آنکه نورش منجلی شد نامش علی ابن حسین ابن علی شد آمد کنار مهر سوم ماه باشد سوم علی از نسل ثارالله باشد او آمده بیند ز شوقش کربلا را آمد بنوشد باده ی قالو بلی را رزمنده ی شش‌ماهه ی میدان عشق است او سربدار کوفه و شام و دمشق است کی و کجا او تشنه ی آب فرات است او چون شهیدان تشنه ی آب حیات است گهواره جنبانش دمادم جبرئیل است او ساقی نهر شراب سلسبیل است او مادری دارد نجیب و با اصالت می گفت علیِ اصغرم شیرم حلالت برخیز علی جان بار دیگر دلبری کن بر خیز و در میدان پدر را یاوری کن با خون خود کن نخل دین را آبیاری جانم بگو از حرمله ترسی نداری حلق علی آماده ی تیر عدو شد هر چند با تیر سه شعبه پشت و رو شد آمد که آموزد به ما راه سعادت در روز میلادش ره و رسم شهادت تا صبح محشر میکند او دلربایی با دستهای کوچکش مشگل گشایی عالم ز یاس او پر از عطر گلاب است امشب به عالم رزق بی حد و حساب است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به شهر مدینه به وقت سحر نسیمی به کوی رضا می وزید و عطر خوش ربنای رضا ز سجاده های دعا می وزید ملائک همه غرق شور و شعف ز اختر فلک ریسه بندان شده زمین هم به یمن قدم های آن عزیز رضا لاله باران شده صبا خوش خبر گفت در آن پگاه که بر باغبان نوگلی می رسد محمد به امر خداوندگار به آغوش پاک علی می رسد عطا گشت خیر کثیری دگر به زخم زبان های بی حد جواب به اناعطیناک کوثر قسم دعای رضا میشود مستجاب به دامان ریحانه چون گل شکفت به توصیف گل بلبل اینسان سرود ز عطر گلش مست شد کائنات بر این طفل و بر والدینش درود به دامان ریحانه اش بنگرید که بوی خوشی جانفزا می دهد و قنداقه ی طفل دردانه را به دستان پاک رضا می نهد چو شهزاده را شه به دامان گرفت شه از شوق بر روی او بوسه زد چو چشمان خورشید بر مه فتاد به چشم و به گیسوی او بوسه زد به کوری چشمان ابتر ز شوق بخوان کوثر و آیه ی و ان یکاد به مجمر بریزید اسفند و عود که آمد به دنیا امام جواد کرم خانه ی عشق را شاه اوست که جود از وجودش وجود آمده ست همه سائلان سجده بر او کنید که امشب خداوند جود آمده ست بریزد عطا از عبایش بسی جهان است از جود او زیر دِین چه میشد شبی تا سحر میشدیم مقیم حرم زائر کاظمین @javadkarimzadeh
موسم جشن و سور می آید بانگ شادی و شور می آید بهر میلاد پور حضرت عشق احمد از کوه نور می آید عیسی از چرخ چارمین سما موسی از کوه طور می آید از لب پاک حضرت داوود نغمه های زبور می آید انبیا را ز بهر دیدن او در دل حس غرور می آید گل خوشبوی او چو بو کردند همه سوی مدینه رو کردند انبیا محو دیدن رویش همه محو گل سمن بویش مهر و مه نورگیر روی مهش قبله ی خلق طاق ابرویش اهل بیت اند جمله مشتاقش خاتم الانبیا ثنا گویش صد هزاران چو حاتم طایی مفتخر بر گدایی کویش چه به دشمن چه دوست می بخشد همه مبهوت خلق نیکویش خضر آب حیات میخواهد می نشیند چو بر لب جویش آفرینش به خویش میبالد که رضا کوثری چنین دارد نجمه از شوق اختر آورده مصطفی یا که حیدر آورده در بر پادشاه و خسرو طوس همچو طوبی چنین بر آورده او به دریا ی اهل بیت امشب چون صدف گشت و گوهر آورده بر تمامی اهل جود و کرم سید و میر و سرور آورده کوری چشم دشمنان امشب فاش گویم که کوثر آورده ماه رخشنده میرسد از راه شاه بخشنده میرسد از راه ای که در کودکی امام شدی من هم از کودکی غلام توام بپذير این غلام حلقه به گوش دانه ام ده که مرغ دام توام چون تو ساقی شدی و می جودت تا ابد مست می و جام توام از لبانت در و گهر ریزد واله و محو در کلام توام جود و فضل و عطا مرام شماست کشته و مرده ی مرام توام آمدم کاظمین پابوست محو گلدسته ها ی بام توام ای که هستی همیشه باب مراد جان فدای تو ای امام جواد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا