2.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
نامش ستوده است، ستایش بر او سزاست
آن برگزیده ای که ملقب به مصطفاست
توصیف او ست بر لب جبریل روز و شب
واللیل گیسوان و به رُخ شمسُ والضّحاست
نامش غزل، قصیده قد ، ابرو دوبیتی و
چشمان او رباعی زیبای دلربا ست
اندر حدیث قدسی لولاک سیر کن
بنگر نخست مادح و مدحتگرش خداست
فرموده است عبد و عبید محمد است
آن مرتضی علی که شه ملک لافتی ست
موی مجعدش که بُوَد راه مستقیم
پیموده هر کسی به جز این ره به ناکجاست
گفتند کائنات که ای میر کائنات
حتی بهار با گل روی تو با صفاست
صلوات بر محمد و آل محمد است
آن نغمه ای که زینت برعرش کبریاست
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
#حضرت_معصومه_س
#ورود_به_شهر_مقدس_قم
در غروبی کویر قم خسته
چشم در راه پاک مهمان داشت
تشنه بود و لب عطشناک اش
چشم بر دستهای باران داشت
چشمهای کویر خسته ز شوق
در دلش شور عشق بر پا شد
تا که چشمش به کاروان افتاد
دل خشکیده اش چو دریا شد
تن تفتیده سبزه زار ی شد
چشم خود را چو چشمه سار ی دید
لب خشکش چو غنچه ای وا شد
باغ پاییز را بهاری دید
از شعف در خودش نمیگنجید
میهمانش رسیده بود از راه
قم پر از نور گشته بود آندم
دیگر از ره رسیده بود آن ماه
مرد و زن آمده به استقبال
ماه بانو نشسته بر هودج
همه نامحرمان عقب رفتند
ناقه میبرد موسی خزرج
اوست ناموس کبریا آرام
سر به زیر افکنید ای مردم
یکصدا خیر مقدمش صلوات
تا نماید جلوس برکت قم
عصمت الله چون فرود آمد
همه بر احترام افزودند
هم زنان چون کنیز درگاهش
هم که مردان غلام او بودند
دختر پاک موسی جعفر
خواهر شاه ملک ایران بود
ذکر روی لبش رضا جان و
مقصدش بعد قم خراسان بود
هیفده روز و شب فقط روضه
روضه های اسارت زینب
روضه ی کوفه بود و شام بلا
اشگ در چشم و روضه اش بر لب
روضه ی رنج کوچه و بازار
روضه ی تشت و سنگ از روی بام
روضه های رقیه خاتون و
روضه های خرابه، آه از شام
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_معصومه_س_شهادت
منم دُردانه ی موسی بن جعفر
به شوق دیدن روی برادر
به همراه برادر های دیگر
شدم راهی من از شهر پیمبر
به جاه و فر نشستم بر کجاوه
رسیدم بین ره در شهر ساوه
چو دشمن باخبر از حال ما شد
به حال کاروان ما جفا شد
به ناگه در میان جنگی به پا شد
به راه حق عزیزانم فدا شد
چنان آزرده ی پیکار گشتم
به کلی خسته و بیمار گشتم
من از تاثیر آن جنگ و شبیخون
شدم آزرده و نالان و دلخون
ز ساوه تا به قم در دشت و هامون
نمودم طیِ ره با حال محزون
میان شور و استقبال مردم
شدم ساکن به شهر شیعیان قم
چه گویم من ز لطف مردمانی
که بنمودند با من مهربانی
مرا بودند جمله یار جانی
به تکریم و مرام خوش زبانی
گرفت آندم که بودم من به هودج
مهار ناقه ام را ابن خزرَج
درون منزلش مسکن گزیدم
بسی از شیعیان تکریم دیدم
کجا دشنام و فحاشی شنیدم
کجا ناکَس ز سر معجر کشیدم
شده ذکر لبم تا هیفده شب
امان از حال زار عمه زینب
اسیر کوفه و شام است زینب
اسیر خیل دشنام است زینب
اسیر قوم بد نام است زینب
اسیر سنگ از بام است زینب
فراق یار اگر معصومه را کُشت
چه دردی زینب مظلومه را کُشت؟
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh