3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
#حضرت_معصومه_س
#ورود_به_شهر_مقدس_قم
در غروبی کویر قم خسته
چشم در راه پاک مهمان داشت
تشنه بود و لب عطشناک اش
چشم بر دستهای باران داشت
چشمهای کویر خسته ز شوق
در دلش شور عشق بر پا شد
تا که چشمش به کاروان افتاد
دل خشکیده اش چو دریا شد
تن تفتیده سبزه زار ی شد
چشم خود را چو چشمه سار ی دید
لب خشکش چو غنچه ای وا شد
باغ پاییز را بهاری دید
از شعف در خودش نمیگنجید
میهمانش رسیده بود از راه
قم پر از نور گشته بود آندم
دیگر از ره رسیده بود آن ماه
مرد و زن آمده به استقبال
ماه بانو نشسته بر هودج
همه نامحرمان عقب رفتند
ناقه میبرد موسی خزرج
اوست ناموس کبریا آرام
سر به زیر افکنید ای مردم
یکصدا خیر مقدمش صلوات
تا نماید جلوس برکت قم
عصمت الله چون فرود آمد
همه بر احترام افزودند
هم زنان چون کنیز درگاهش
هم که مردان غلام او بودند
دختر پاک موسی جعفر
خواهر شاه ملک ایران بود
ذکر روی لبش رضا جان و
مقصدش بعد قم خراسان بود
هیفده روز و شب فقط روضه
روضه های اسارت زینب
روضه ی کوفه بود و شام بلا
اشگ در چشم و روضه اش بر لب
روضه ی رنج کوچه و بازار
روضه ی تشت و سنگ از روی بام
روضه های رقیه خاتون و
روضه های خرابه، آه از شام
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_معصومه_س_شهادت
منم دُردانه ی موسی بن جعفر
به شوق دیدن روی برادر
به همراه برادر های دیگر
شدم راهی من از شهر پیمبر
به جاه و فر نشستم بر کجاوه
رسیدم بین ره در شهر ساوه
چو دشمن باخبر از حال ما شد
به حال کاروان ما جفا شد
به ناگه در میان جنگی به پا شد
به راه حق عزیزانم فدا شد
چنان آزرده ی پیکار گشتم
به کلی خسته و بیمار گشتم
من از تاثیر آن جنگ و شبیخون
شدم آزرده و نالان و دلخون
ز ساوه تا به قم در دشت و هامون
نمودم طیِ ره با حال محزون
میان شور و استقبال مردم
شدم ساکن به شهر شیعیان قم
چه گویم من ز لطف مردمانی
که بنمودند با من مهربانی
مرا بودند جمله یار جانی
به تکریم و مرام خوش زبانی
گرفت آندم که بودم من به هودج
مهار ناقه ام را ابن خزرَج
درون منزلش مسکن گزیدم
بسی از شیعیان تکریم دیدم
کجا دشنام و فحاشی شنیدم
کجا ناکَس ز سر معجر کشیدم
شده ذکر لبم تا هیفده شب
امان از حال زار عمه زینب
اسیر کوفه و شام است زینب
اسیر خیل دشنام است زینب
اسیر قوم بد نام است زینب
اسیر سنگ از بام است زینب
فراق یار اگر معصومه را کُشت
چه دردی زینب مظلومه را کُشت؟
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#بمناسبت_شهادت_رهبر_جبهه_مقاومت
#سید_حسن_نصرالله
مرام و مسلک سید ازين حکایت داشت
که دائما به لبش واژه ی شهادت داشت
به راه مکتب توحید و مصطفی جان داد
شهادتی که نصیبش شد و لیاقت داشت
کسی که دم ز شه ملک لافتی میزد
شجاع بود و چو مولای خود شجاعت داشت
چه سیدی که به یاری خلق نصرالله
چه سیدی که عشق به مولا و بر ولایت داشت
به نام نیک حسن شهره بود و نصر الله
ز عشق نصر من الله به دوش رایت داشت
به زیر بار مذلت نرفت همچو حسین
عزیز وار چو ارباب خود شهامت داشت
ز خطبه خوانی طوفانی اش هویدا بود
ز نطق حضرت سجاد او علامت داشت
چه بهره ها که ز علم امام باقر برد
وز آن امام به لبهای خود روایت داشت
به نقل قول و احادیث حضرت صادق
به روی منبر در نطق خود صداقت داشت
فرا گرفته ی درس امام کاظم بود
بجز ستمگر بر کظم غیظ عادت داشت
و هر چه کرد برای رضای خالق بود
چقدرامام رضا هم از او رضایت داشت
ز نام پاک جوادالائمه دم میزد
تمام عمر به درماندگان کرامت داشت
چو راه یافته گان امام هادی بود
به خلق شیعه ز راه وفا هدایت داشت
میان لشگر دشمن ز عسکری آموخت
امیر بود، و بر دشمنان نظارت داشت
همو که بنده و سرباز خاص مهدی بود
به پيشگاه رفیعش سر ارادت داشت
همو که روضه ی مادر ز غصه پیرش کرد
بکا به عمه ی سادات و بر اسارت داشت
همو که از یل ام البنین چنین آموخت
که در مقابله ی ظلم باید استقامت داشت
همو که با تاسی از اهل بیت دشمن را
چنان حقیر و وادار بر حقارت داشت
جهان شیعه بر این شیعه تا ابد نازد
که در برابر کفر اینچنین جسارت داشت
مقاومت اگر اکنون چو قامتش سرو است
رئیس و رهبر آن هوش و هم درایت داشت
مجاهدات ز یکسو ز سوی دیگر هم
ز سوی رهبر ایران بسی حمایت داشت
بسوی دره ی نابودی است اسرائیل
حرامزاده که از نطفه اش شرارت داشت
رژیم غاصب صهیون نحس کودک کش
که قصد ظلم و تجاوز و قتل و غارت داشت
چنان به دست خودش گور خویش را کنده ست
مگر که با ملک الموت او رقابت داشت
همان رژیم پلیدی که شیخ نصرالله
برای بردن نامش بسی کراهت داشت
بلند گشت قصیده سخن کنم کوتاه
که سید از سخن رهبری اطاعت داشت
بخوان دعای فرج را ظهور نزديک است
مرام و مسلک سید ازين حکایت داشت
#جواد_کریم_زاده