eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
262 دنبال‌کننده
206 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به صفین چون شد شه لافتی امیر عرب شاه خیبر گشا علی مظهر نور حی مبین علی لنگر آسمان و زمین علی شیر غران پروردگار وصی نبی میر دلدل سوار بیاراست لشکر چنان باشکوه که بُد هیبت آن سپه همچو کوه چو دیدند آن هیبت و پُردلی به هتاکی آورد رو بزدلی یکی خصمِ بی شرم،بی واهمه ز کین داد دشنام بر فاطمه ز دشنام آن کافر بد دهن به گوشش رسید هتک حرمت حسن به لشکر بیفتاد آن دم خروش که خون حسن در رگ آمد به جوش "نوشتند بر تیغه ی ذوالفقار حسن حیدر دوم روزگار" بفرمود این قصه ی کوچه نیست یقین مجتبی را ندانند کیست اگر کوچه صفین بُد این زمان یقین میزدم گردن ناکسان به ضربی زنم گردن خصم دون کشم جسم منحوسشان را به خون برآمد به مرکب به میدان رود که آن خصم نامرد گردن زند بشد سد راهش شه عالمین قسم داد او را به زهرا حسین که ای جان عالم فدایت حسن تو بسپار این بی ادب را به من به یک ضربت او را دو نیمش کنم چنانی که نقش زمینش کنم کریم است و جودش بوَد بی حساب ببخشید بر او حسن این ثواب به مرکب برامد چو سلطان عشق که عازم شود سوی میدان عشق به توسن نهیبی براورد شاه که حیران بماندند هر دو سپاه نجنبید آن لحظه توسن ز جای نگه کرد شه یک نظر زیر پای شه عشق دید آن دم عباس را خداوند غیرت و احساس را چو خورشید محو رخ مه شده بدیدی که سد ره شه شده بگفتا که مولای من از کرم مرا منتقم کن که رزم اورم قسم بر علی صاحب ذوالفقار که از روزگارش درارم دمار تورا جان حیدر و جان بتول تمنای این خادمت کن قبول بفرمود عباس، ای دُرّ ناب پدر را چه گویم ازینسان جواب امانت تویی نزد ما از علی تویی نوجوان گرچه هستی یلی بگفتا که من زاده ی حیدرم در این بیشه من همچو شیر نرم اگرچه منم اندکی نوجوان ولی همچو حیدر منم پهلوان شنیدم که فرمود یعسوب دین که ای مام عباس ام البنین که این نازنین تو عباس من فدایی بُود بر حسین و حسن نبینم حسین جان که روزی تورا مبادا زند خصم تیغ جفا فداییت هستم شه عالمین جهانی به قربان نامت حسین چو بشنید آن نطق با آب و تاب ببخشید بر او حسین این ثواب به میدان چو شد آن یل نامدار سراپا علی تیغ چون ذوالفقار چنان یا علی برکشید از نهاد که صفین را لرزه ای درفُتاد رجز خواند که ای مردک تیره رای اگر مرد هستی به میدان درای فرستم تو را تا به قعر جهیم سزاوار نار و عذاب الیم به میدان درآمد خبیثی پلید به پیکار آن نوجوان رشید بخندید آن بی ادب قاه قاه که تو نوجوان من دلیر سپاه به تحقیر گفتا عجب لشکری ندارد علی جز تو جنگ آوری؟ بدو گفت عباس با یک نگاه که من کوه هستم تو چون پرّ کاه من عباسم و ساقی علقمه من استم غلام بنی فاطمه منم شهره در عالم پُردلی فدایی زهرا و آل علی بُوَد در رگم خون شاه نجف اگر مرد هستی بیا این طرف چو شد حمله ور بر یل پر خروش ز شمشیر او ضربتی کرد نوش به خاک اوفتاد ان پلید زبون که غلتید یک لحظه در خاک و خون چو برخاست بار دگر او ز خاک به ضربی دگر شد به کلی هلاک چو کفتار مغلوب ان شیر شد سپه یکصدا جمله تکبیر شد خبردار شد شیر پروردگار به میدان به پا گشته گرد و غبار امیر عرب دید در حربگاه بشد ولوله در میان سپاه بفرمود کین رزمِ و پیکار کیست چنین غیزت و پردلی کار کیست که باشد که بی رخصت شاه دین به میدان شده بهر رزم این چنین بگفتند اصحاب یا مرتضی که عباس تو گشته اندر غزا و مالک بدادش چنین شرح حال سبب این بُود شاه نیکو خصال بفرمود برگردد از کارزار که رزمش بُوَد تا ابد یادگار فضائل رسیده به حد کمال بُوَد شیر اُم البنینش حلال بُوَد بو فضائل خدای ادب ازین پس مه هاشمی را لقب چو عباس آمد ز آوردگاه بیامد به نزدیک شیر اِله بفرمود حیدر قسم بر علی که عباس جان تو ابوفاضلی
مثل یک شیشه ی عِطری که درش وا شده بود سر جدا از بدن زاده ی طاها شده بود گشت آکنده ز عِطرش همه ی دشت بلا بر لب جن و ملَک بانگ خدایا شده بود لاله هایش همه پرپر شده آغشته به خون باغبانی که بهارش همه یغما شده بود عِطرش آمیخت چو با رایحه ای با گل یاس قتلگَه خواستگه ناله ی زهرا شده بود زینب آمد که سرِ سرو به دامان گیرد لیک سر بهر سر نیزه مهیا شده بود جای یک بوسه نَبُد بر تن آن سرو بلند و گلو بوسه گه خنجر اعدا شده بود تا به رگ های بریده سر خود را بنهاد عالمی غرق در آن صحنه ی زیبا شده بود و در آن لحظه که زینب همه زیبایی دید گشت هنگامه به پا محشر کبری شده بود آفرینش همه میرفت شود کُن فیکون عرش لرزید و فلک هم کمرش تا شده بود زین مصیبت چو ز احجار زمین خون جوشید آسمان گریه کنان زین غم عظمی شده بود شیشه ی عطر تنش خرد و درش گم شده بود همچو تسبیح که پاشیده ی اعضا شده بود بر سِنان تا که سَنان زد سر پر خون حسین در دل زینب غم دیده چه غوغا شده بود کس ندانست در آن لحظه به زینب چه گذشت آه از آن شیشه ی عِطری که درش وا شده بود @javadkarimzadeh
تا مرز جنون بی سر و پا آمده مجنون فرموده ی لیلاست جنون مرز ندارد @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجنون تر از آن نیست که در بادیه ی عشق لیلای وجودش همه مجنون حسین ست @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای قلم از شوق سینه چاک کن صفحه امشب فخر بر افلاک کن ای مرکب می شو در ساغر بریز ای مرکبدان ز ساغر می بریز ای قلم شو مست از جام و سبو شمه ای از وصف زینب را بگو کیست زینب نور چشم مصطفی کنز صبر و مهد ایثار و حیا کیست زینب؟ بهترین دُر در صدف زینت افزای شهنشاه نجف ای قلم برگوی با هر زمزمه مدحت دخت عزیز فاطمه کیست زینب گوهر ی والا مقام ذوالفقار مرتضی اندر نیام دختر حیدر عقیله عالمه کوثری دیگر مثال فاطمه کیست زینب جان شیرین حسن حیدری دیگر به هنگام سخن کیست زینب پنج تن را نور عین کیست زینب یار و غم خوار حسین کیست او یاسی ز دشت یاسمین کیست او دست خدا در آستین کیست او تفسیر قرآن مبین هذه دخت امیرالمومنین ملک هستی مشتی از خاک گلش صد هزاران همچو حاتم سائلش خاک پایش نی زمین بل نه فلک فرش راهش تا ابد بال ملک آسمان ها و زمین در مشت او کهکشان ها حلقه در انگشت او همچو زهرا بهترین بانوی دهر دست بوسش انبیا در روز حشر اولیا خدمتگزار درگهش فاطمه مدهوش از روی مهش چادر او برکت خوان زمین معجر او شهپر روح الامین چون به مدحش انبیا پرداختند در جنان هم زینبیه ساختند کی جدا از حلقه ی آل کساست او که مداح نخستینش خداست خطبه خوان کوفه و شام بلا تا قیامت اعتبار کربلا زینبیون را همیشه رهبر است بر شهیدان تا ابد پیغمبر است پرده بردار ای دلا از راز عشق با ولای شاه بانوی دمشق @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای که با شور حسینی تو هوایی شده ای زائر کوی شهیدان خدایی شده ای جاده گر امن و امانست،تو یادت باشد با دعای شهدا، کرب و بلایی شده ا ی @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا