eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
264 دنبال‌کننده
209 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیر پیغمبر خدا حمزه حامی دین مصطفی حمزه مرد یکتا پرست قوم عرب بوده مسلم از ابتدا حمزه بت پرستی مرام بو جهل است لات و عزی کجا ، کجا حمزه با کمان سر شکست از بوجهل در تلافی آن خطا، حمزه در میان دلاوران عرب پهلوان علی نما ، حمزه شیر بَطحا و شیرگیر حجاز یل و سردار با وفا ، حمزه همچو حیدر به یاری اسلام کفر را داده بر فنا حمزه آنکه در بَدر و در اُحُد جنگید دوش تا دوش مرتضی ، حمزه کاشف الکرب مصطفی در حَرب چون علی بوده بارها ، حمزه در نمازش به مصطفی و به جنگ بر علی کرده اقتدا حمزه یا علی گو به دشمنان تازد بحرِ خون کرده دشت را حمزه کرده با ذکر یا علی حیدر قبضه قلب سپاه را حمزه مویی از مصطفی نگردد کم تا کنارش علیست با حمزه روی سینه پَر و به کف شمشیر وه که طوفان کُند به پا حمزه همچو حیدر که ضربدر میزد میزند سر دوتا دوتا حمزه احمد و بانگ مرحبا حیدر احمد و بانگ مرحبا حمزه جبرئیل است و ذوالفقار دو دَم دو علی دیده یا دو تا حمزه برلبش ذکر لافتی، لا سیف در دلش شوقِ ایلیا ، حمزه مانده حیران میان ارض و سما تُهفه ی مرتضاست یا حمزه لافتی را به شان حیدر خواند تا که آنجا کند صفا حمزه آنقدر ذوق کرده جبرائیل دیده چون رفته تا خدا حمزه حمزه را دیده در ولای علی ذوب گردیده در ولا ، حمزه با نود زخم علی فدای نبی ست بهر اسلام جان فدا حمزه میرود فاتح اُحُد گردد همره شاه لافتی حمزه و فقط چندضربت شمشیر که کند ختمِ ماجرا حمزه آه از آندم که وحشی از کین داد نیزه بر سینه ی تو جا ،حمزه آه از آندم که سینه ی تو درید وحشیِ هندِ بی حیا، حمزه آه از آندم که مصطفی انداخت بر روی پیکرت عبا حمزه تا نبیند صفیه خواهر تو پیکر مُثله ی تو را حمزه گرچه شد مُثله پیکرت اما سر به تن داشتی اَلا حمزه این همه گفتم از اُحُد اما چه بگویم ز کربلا حمزه چه بگویم ز نعش پاک حسين وز غم شافع جزا حمزه چه بگویم ز خواهری دلخون چه بگویم از این عزا حمزه سوی مقتل ز تَل سراسیمه میدوید او برهنه پا ، حمزه میدوید او میان نا مَحرم ضربه ها خورد بی هوا، حمزه قتلگه بود و پیکری صد چاک پیکری بود سر جدا، حمزه با لب تشنه سر بریدش شمر از گلو نه، که از قفا ، حمزه پیکری را که اِرباً اربا بود خواهری دید بی ردا، حمزه چه بگویم ز نعل تازه ، به رفت هم نکردند اکتفا ، حمزه بر تنش تاختند ده مرکب رفت و برگشت از جفا ، حمزه آنچنانی که استخوانهایش خُرد شد زیر دست و پا ، حمزه پیکری را که تا سه روز و دو شب به دل دشت شد رها ، حمزه سر به نی داشت با لب عطشان تنِ عُریان به نینوا، حمزه کفنت شد عبای پیغمبر سهم او گشت بوریا ، حمزه به اسیری نرفت خواهر تو همره قوم اشقیا، حمزه تازیانه نخورد و شُکر ندید خیزران ، طشتِ از طلا ، حمزه مصطفی را چه میشد اَر میدید زینب و اینهمه بلا، حمزه
السلام علیک یا سیدالشهدا السلام علیک یا سیدالکریم
ای شکوه تو از جلال حسن رخت آیینه ی جمال حسن ای کریمی که ارث برده ای از جود و الطاف بی مثال حسن ای بزرگی که این چنین بخشید حضرت حق به تو کمال حسن بر سر عمامه و عبا بر دوش به کمر بسته ای تو شال حسن سیدی ، خال هاشمی داری وه چه زیبا مثال خال حسن ای که داری هماره حُسن حَسن در عبادت تو شور و حال حسن مُلک ری مُلک بی زوال شماست دو جهان ملک بی زوال حسن گشته محراب جبرئیل و ملک طاق ابروی چون هلال حسن دائما میزند مه و خورشید روز و شب بوسه بر نعال حسن بر تنت خلعت زعامت خلق گشته بر گردنت مدال حسن می رسم تا خدا به لطف شما میرسم با تو تا وصال حسن روی قلبم همیشه نام حسین چشمم آشفته ی خیال حسن صلوات خدا به تو هر دم بر تو و بر حسن و آل حسن وه که مست از ولایتان گردم چون که نوشم می زلال حسن دائما از لب تو دُرّ ریزد نَقلِ قول و حدیث و قالَ حسن آنکه انت ولیُنا فرمود می دهد بر چنین مقام درود @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادری با تمام دلتنگی هر شب جمعه زار می‌آید سوی کرب و بلا ز عرش برین خسته و بیقرار می‌آید پا گذارد ز هودجی به زمین می‌شود میهمانِ فرزندش میهمانِ قتیلِ مظلومی که به عالَم نَبُد همانندش آمده در حرم که بگذارد سر فرزند خود به دامانش آه و واویلتا هزار افسوس سر به تن نیست، جان به قربانش جای سر بوسه می‌زند بر حلق پیکرش را کشد چو در آغوش گویدش یا بُنَیَّ! یا مظلوم! غرق در ناله می‌رود از هوش آه از آن‌دم که گوشه‌ی گودال دید بر سینه شمر پَست‌ نشست آه از آن‌دم که مادری می‌دید سر فرزند و چشم خود را بست جواد کریم زاده @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ما به تو آقای مهربانی ها امید اهل زمین ماه آسمانی ها بیا که زندگی ام با شما صفا دارد صفای قلب همه صاحب الزمانی ها @javadkarimzadeh
باز ایام ماتم و اندوه باز هنگام سو گ و داغ و عزاست مانده ام اینکه روز عاشوراست یا بقیع همچو دشت کرب و بلاست عرش از ماتمش سیه پوش است‌ قدسیان داغدار او هستند از غم و داغ حضرت صادق عرش را بیرق عزا بستند زهر با پیکرش چها کرده تشنگی شد تمام درد سرش یاد جدّ غریبش افتاده از عطش پاره پاره شد جگرش گه به بیتش هجوم آوردند ناکسان چون سپاهيان یزید گاه سجاده می کشیدند از زیر پایش حرامیان پلید خانه اش در ميان آتش سوخت گاه چون خیمه های کرب و بلا همسر و کودکان سراسیمه میدویدند هر طرف ز جفا گرچه شد کشته‌ ی جفا اما قطعه قطعه نگشت پیکر او بی کفن همچو جد خويش نبود به اسیری نرفت خواهر او بود در قتلگاه خود اما ضربه از کین نخورد پی در پی بدنش زیر سم اسب نرفت سرش هرگز نرفت بر سر نی تکسوار قبیله طاها کاش می آمدی ز جاده ی نور حاضر غائب از نظر برگرد کاش نزدیک بود صبح ظهور کاش می آمدی و بر پا بود در میان بقیع چون سابق صحن و گلدسته ها و گنبد نور همچو مشهد به مشهد الصادق کاش صحن بزرگ زیبایی همچو صحن قشنگ گوهر شاد میشد احداث کرد با نام صحن آزاد حضرت سجاد کاش در ضلع دیگری ز بقیع صحن و ايوان طلای باقر بود سخن از غربت بقیع نبود کاش آنجا همیشه زائربود کاش می آمدی و بر پا بود صحن و ايوان طلای پاک حسن سیدی یا حسن به لبها بود شیعه میشد رها ز رنج و محن مطمئنم که میکنی بر پا چار صحن و چهار گلدسته چار ايوان طلا به گرد ضریح گنبدی با طلای پیوسته گر بیایی شوی چو حاکم بر طائف و جده و دَمام و ریاض عربستان به کل شود نابود حسنستان شود تمام‌ حجاز گر بیایی جهان شود زیبا ای نبی صولت ای علی جلوات حسنی سیرت و حسینی خو بر تو ای ماه فاطمی، صلوات @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا