eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
260 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نابود شوی به زودی انشالله شر تو شود از سر دنیا کوتاه با دست خودت گور خودت را کندی در گور روی به دست ارتش و سپاه @javadkarimzadeh
چنین فرمود پیغمبر به شان ساقی کوثر که نشنیدم ازین وصفی به شان مرتضی بهتر ملائک در شب معراج سر مستانه می‌گفتند برای دیدن حیدر بفرمائید بالاتر جواد_کریم_زاده
🇮🇷تازه ترین خبر ها را در خبرگزاری ایران ببينید🇮🇷 ┄┅═☫به خبرگزاری ایران بپیوندید☫═┅┄ 🔷️@hkabargozaryiran🔷️ https://eitaa.com/hkabargozaryiran
جواب حمله و کشتار کودکان موشک و التیام دل زار مادران موشک جواب حمله به غزه به ضاحیه، صنعا جواب بمب برادر، در این زمان موشک نهاده آرش ایرانیان چنان از شوق بجای تیر در آن چله ی کمان موشک بگو به ابرهه سجیل وار می‌بارد به روی فیل و تو و هر چه فیلبان موشک بجای بارش باران به روی اسرائیل ببارد ابر ابابیل از آسمان موشک بگو که آرزوی نیل تا فرات چه شد برآورَد همه ی آرزویتان موشک رژیم غاصب صهیون نحس کودک کش عذاب ظلم شما هست بی گمان موشک شهاب و پاوه و قدر و عماد و سجیل و ... ز هر کدام که خواهید نوش جان موشک دگر تمام شده دوره ی بزن در رو دگر تمام شده بهرتان گران موشک غریو نصرو من‌ الله میرسد بر گوش ز غرشِ پرشِ تا به بیکران موشک کجاست تا که ببیند شهید تهرانی به یادگار نهاده ست جاودان موشک به کوری همه ی دشمنان نگر امروز رسیده تا به تل‌آویو و عسقلان موشک ببین ز وعده ی صادق توان ایران را که انتقام بگیرد ز دشمنان موشک بگو به دشمن ایران قرار اگر جنگ است سر قرار بیا و قرارمان موشک
نشسته ام بنویسم بهار یعنی تو گل محمدی گُلعُذار یعنی تو گل همیشه بهارم گلی که خوشبو تر بُوَد ز عنبر و مشک تَتار یعنی تو طراوت گل و ریحان ، طراوت باران طراوت چمن و لاله زار یعنی تو شکوه کوه عظیمی و آبشار بلند شکوه رودی و هر چشمه سار یعنی تو تو بر ضریح علی خوشه های انگوری به دست فاطمه اما انار یعنی تو به کوچه باغ دلم رَد پایتان گُل کرد خزان قلب مرا نو بهار یعنی تو تو که حلاوت شیر و شکر به کام منی چقدرخوش نمکی ، پس نگار یعنی تو چقدر گشته دلم بیقرار آمدنت قرار خاطر هر بیقرار یعنی تو به روی لوح دلم نقش نام و روی شماست که نامدار تو و ماندگار یعنی تو به شوق آمدنت طاق نصرتی بستیم به صبح فتح و ظفر اقتدار یعنی تو قسم به گُل ، به سحرگه، قسم به زُلف نسیم شکوفه های گلِ ذوالفقار یعنی تو نشسته ام لب جاده که تکسوار آید به شوق روی تو ، آن تکسوار یعنی تو به آن امید که ما را پناه می‌آید بلند مرتبه شاهی ز راه می‌آید @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی هلال ماه محرم دمیده است یعنی که ماه روضه و ماتم رسیده است سالی گذشت گرچه به عصیان ولی خدا معلوم شد که توبه ی ما را خریده است از بس که گفته ایم شب و روز یاحسین ما را گدای سفره ی او بر گزیده است حب الحسین مایه ی تسکین فاطمه ست ما را دعای او به محرم کشیده است اصلا خدا به همره ایل و تبارمان ما را برای نوکری اش آفریده است این مرغ دل به شوق طواف حریم او از طوس تا به کرب وبلا یش پریده است از ماتم حسین به چشمان اشکبار خسته ز راه کنج حرم آرمیده است هر کس ز راه دور سلامی اگر دهد مولا ز روی مهر سلامش شنیده است زینب به قتلگه به دل پر ز آه گفت اینجا کسی برادر من را ندیده است ؟ بشنید تا که صوت اُخَیَّ اِلَیَّ دید بی سر کنار مادر قامت خمیده است @javadkarimzadeh
منم غریب عزادار بهر جد غریب بیا و روضه ی غربت بخوان تو یاابن شبیب غریب کرب و بلا را به قتلگاه زدند به تیغ و نیزه و سنگ و عصا به طرز عجیب
عرشیان زین عزا بپا خیزند عرش را با سیاهی آویزند ناله ها را بهم در آمیزند خاک ماتم ز نو به سر ریزند چون شب جمعه ای دگر آید مادری روضه ی پسر خواند هودج آماده بهر سوگ و عزا پا گذارد به روی آن زهرا سوی کرب وبلا رود ز سما تا عزایی دگر کند بر پا چونکه زهرا به سینه و سر زد همه ارکان عرش میلرزد قتلگاه ست و مادری مضطر قتلگاه ست و پیکری بی‌سر قتلگاه ست و حنجر و خنجر قتلگاه ست و روضه ای دیگر روضه ی قتلگاه و روز دهم وای از ضربه‌ی دوازدهم شمر ملعون چه پُر شتاب شد و جانب پور بوتراب شد و مادری که در اضطراب‌ شد و آهِ زهرا چه بی حساب شد و این گلو را نبری ای خنجر چون بُوَد بوسه گاه پیغمبر مشق خنجر چو با گلو می‌کرد گاه در سینه هم فرو می‌کرد عضو دیگر چو جستجو می کرد با نوک چکمه پشت و رو می‌کرد راس او از قفا جدا کردند پیکرش بی کفن رها کردند روضه خوان گشته مادری محزون مادری غرق ناله و دلخون روضه خواند به پیکر ی گلگون کی رود او ز قتلگه بیرون مادری که به گوشه ی گودال گاه و بیگاه میرود از حال روضه خواند چو از پریشانی گوید ای وای از چه عریانی؟ از چه عریان و بی کفن مانی؟ آب مهر من و تو عطشانی؟ پدر توست صاحب خاک ات روی خاک ست نعش صد چاک ات؟ تا سحرگه به عرش همهمه است صحبت از ناله های فاطمه است پس از آن هم به سوی علقمه است دو دمه را به حال زمزمه است میر و ساقی باوفا عباس کاشف الکرب خیمه ها عباس @javadkarimzadeh