eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
260 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
تو علی اکبری و تاجِ سرِ سرورها واله و محو نگاهت همه پیغمبرها انبیاء معجره دارند،تو خود معجزه ای معجزت بردن دل از همه ی دلبرها قد و بالای تو خود محشرِ کبریِ دگر که به پا کرده ز نو محشر در محشرها خُلق و خویت نبوی،سیرت تو فاطمه ای تو شُبیری،شُبری آینه ی حیدرها چه کسی جز تو بُوَد شبه رسول مدنی " روی تو وجهِ مسلمان شدن کافرها " چه نمازی بشود وقت اذان گفتن تو بشکفد غنچه به محراب و گُل از منبرها وقت هنگامه به پا کردن در کرب و بلا شک نباشد که علی آمده در خیبرها زکف پاک پیمبر چو بنوشی میِ عشق ساقی ات احمد و ساغر زنی از کوثرها سرِ پاکت سرِ نی، اینکه سزاوار نبود بفدای سرِ تو،جمله ی تن ها، سرها جان نثاران و محبان همه محتاج کرم نظری کن ز کرامت، به همه نوکرها کی ادا گشته ثنای تو به اشعار جواد آسمان بر تو غزل ساخته با اخترها @javadkarimzadeh
🔴🔵 علی اکبر (ع) در بیان امام زمان(عج) 🌕 امام زمان ارواحنافداه در زیارت ناحیه مقدسه، اینگونه حضرت علی اکبر علیه السلام رو برای ما معرفی می کند... 🔺 «السلام علیک یا أول قتيل من نسل ځير سليل من سلاله ابراهیم خلیل؛ حضرت در ادامه این درسنامه می فرماید: 🔺 أشهد انك أولى بالله وبرسوله «و جعلنا الله من ملاقیک ومرافقيک ...وأبرء إلى الله من قاتلیک و اسئل الله مرافقتك في دار الخلود و أبرء إلى الله من أعدائک اولی الجحود و السلام علیک و رحمة الله و بركاته 🔸 امام زمان ارواحنافداه علی اکبر علیه‌السلام را به امتیازاتی مخصوص، وصف نموده است: 🔹 ۱. سلام و صلوات بر علی اکبر علیه‌السلام را بعد از سلام و صلوات برجد مظلوم خود، حضرت حسین بن على علیه‌السلام قرار داده است و پس از آن شروع به زیارت سایر شهدا نموده است و ایشان را اولین شهید آل هاشم در صحرای کربلا معرفی کرده است. 🔹 ۲. علی اکبر علیه‌السلام را از هر کس به خدا و رسولش نزدیکتر معرفی نموده است. 🔹 ٣. از خداوند درخواست می نماید که همواره توفیق زیارت حضرت علی اکبر علیه‌السلام را داشته باشد. 🔹 ۴. از خداوند مسألت می نماید که در روز واپسین، همنشین علی اکبر علیه‌السلام باشد. 🔹 ۵. شدت لعن و نفرین آن حضرت بر قاتلان علی اکبر علیه‌السلام حاکی از شدت غضب آن حضرت نسبت به آن جفا پیشگان است. 📚 بحارالانوار، ج۹۸، ص۲۶۹ @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشبه المصطفی علی اکبر ثانی المرتضی علی اکبر پرتو نور ذات لم یزلی جلوه ی مجتبی علی اکبر ای که در هر رگ تو می جوشد خون خون خدا علی اکبر ای که دل بردی از ابوفاضل دلبر و دلربا علی اکبر خلق و خوی ات محمدی دیگر محو تو انبیا علی اکبر گشته مجنون روی تو لیلا ماه فرخ لقا علی اکبر آفرینش به خویش میبالد چونکه دارد تو را علی اکبر فاطمه وان یکاد خوانده تو را بهر دفع بلا علی اکبر قد و بالات محشری دیگر کرده از نو بپا علی اکبر دیده زینب چو سرو قامت تو کرده بهرت دعا علی اکبر شرح والیل طره ی مویت روی تو و الضحی علی اکبر گشته شرمنده ی رخ ات خورشید مه جبین مه لقا علی اکبر سبز پوشیده ای بهار شدی مه سبزه قبا علی اکبر ای که ممسوس ذات حق گشتی غرق سر تا به پا علی اکبر پس از آن هم خدا چنین فرمود السلام علی علی اکبر خود بر سر نهاده جوشن پوش چکمه کرده به پا علی اکبر زیر پایش زمین به لرزه فتاد زد بر آن گام تا علی اکبر بسته بر تن حمایل و شمشیر و کمانی جدا علی اکبر آمد از خیمه گاه خود بیرون اشبه المصطفی علی اکبر همه پروانه وار اهل حرم گرد شمع ولا علی اکبر مویه گر بانوان اهل حرم سوی میدان چرا ؟ علی اکبر اذن می خواهد از پدر گیرد بهر رزم ابتدا علی اکبر پای کار حسین فاطمه او مانده تا انتها علی اکبر اذن میدان جنگ می‌خواهد از شه کربلا علی اکبر شه بفرمود قدری آهسته سوی بابا بیا علی اکبر چند گامی بزن تو در بر من تا ببینم تو را علی اکبر میروی و رود مرا از تن جان، روی گر مها ، علی اکبر نغمه ی لا اله الا هو داشت بر لب ندا علی اکبر یا علی گفت و بر عقاب نشست سوی قوم دغا علی اکبر نقش سربند اوست یا زهرا بر لبش ربنا علی اکبر گفت نامم علیست پور حسین اجل اشقیا علی اکبر آمدم تا بپای او سازم جان خود را فدا علی اکبر کربلا خیبری دگر من هم حیدر کربلا علی اکبر یا علی گفت و سوی میدان تاخت میر لشگر گشا علی اکبر ضربدر سر دوتا دوتا میزد چون شه لافتی علی اکبر دشمن از هیبتش گریزان شد کرد غوغا بپا علی اکبر بود کرار و سوی دشمن شد حمله ور بارها علی اکبر کشت از اشقیا دویست نفر مرحبا مرحبا علی اکبر آه از آن دم که تشنه لب افتاد رهگذارش کجا علی اکبر آه از آندم که کوچه باز شد و گشت فرقش دو تا علی اکبر هر که با هر چه داشت او را زد تیغ و سنگ و عصا، علی اکبر شه رسید و گرفت بر دامن سر شهزاده را علی اکبر اربا اربا تنی که بنهادند در میان عبا علی اکبر از جوانان مدد گرفت حسین شد سوی خیمه ها علی اکبر ذکر عشاق در شب هشتم گشته حی علی علی اکبر جمله ی کائنات هم گويند همگی یکصدا علی اکبر کعبه ی عاشقان ، حریم حسین قبله پایین پا علی اکبر هم به هر درد نام او درمان هم که دارالشفا علی اکبر قند چایی تلخ روضه ی اوست ذکر شیرین يا علی اکبر کاش می شد شفیعمان گردد صبح روز جزا علی اکبر و در آخر دعایمان باشد "ربنا آتنا علی اکبر" @javadkarimzadeh
ای نام تو رمز هستی و راز حیات مصباح هدی و نور و کشتی نجات ای کشته ی تشنه بر لب شط فرات بر نام بلند و با شکوهت صلوات @javadkarimzadeh
به خیل دشمنان گفتا ابوفاضل ، شما یکسر و من یکسر به همراه گل لیلا علی اکبر @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز به اذن احد دادگر گشت قلم مادح نوری دگر باده زد از خمِّ میِ داوری مست شد از شیوه ی مدحتگری اذن گرفت از گل باغ بهشت مست شد و صل علی را نوشت صل علی گفت به صد ها درود مثنوی تازه ی خود را سرود مرغ دلش بال و پر ی باز کرد مدح گل یاسمن آغاز کرد مدحت او را چو دُر و لعل سُفت بر سر شوق آمد و اینگونه گفت در نسب از روز ازل هاشمی احمدی و حیدری و فاطمی سید و مولا ی قریشی نسب مظهر پاکی و خدای ادب ای تو به بستان ولا یاسمن بنده ی درگاه حسین و حسن صف شکن عرصه ی پیکارها منسب تو صدر علمدار ها ای به وفا شهره ی شهر وفا ای به عطا مظهر جود و سخا نور رُخت پرتو یی از نور ذات حُسن تو معنای تمام‌ صفات نور کمالات مقام رفیع نزد خدا صالح و عبد و مطیع شیر دل و حیدر کرب وبلا مست می و باده ی قالو بلی قبله ی حاجات همه عالمین ای همه جا کاشف الکرب حسین آب کجا و لب عطشان تو باد کجا ، زلف پریشان تو جود و عطا ریخته در دامنت دشت پر از بوی گلاب تنت مرد ترینی تو به حد کمال ای رجل دوره ی قحط الرجال هر چه بگوییم ز وصفت کم ست بحر شرف نزد تو دریا نم ست ای شرف الشمس رکاب حسین پاک‌ترین گوهر ناب حسین فاش کنم سرّ تو و فضل را ؟ فلسفه‌ ی نام ابالفضل را؟ ای الف نام تو آغاز عشق بای تو بسم الله صد راز عشق گر الف از شوق مثنی شده ست واژه ی آبست که‌ معنا شده ست لام تو لوح و قلم کردگار فای تو فضل و کرم کردگار ضاد به معنا ضربان حسین ای تپش قلب و جان حسین معنی لام دگر نام تو لیله ی اسری شب یلدای تو لیله ی اسری شب عاشور بود از سر شب تا به سحر نور بود شاهد تو نفحه ی باد سحر محو عبادات تو با چشم تر آیتِ الله و فقیه و بصیر مجتهد و عالم و شیخ الکبیر نور بگیرد ز رخت ماه و مهر بر سر انگشت تو گردد سپهر نور منیر و قمر هاشمی نور ده سلسله‌ ی فاطمی صاحب دلداده ی زلف کمند گشته ز کردار نکو سربلند پرتو نور قمر رو سپید خط به امان نامه ی ظلمت کشید از پی آن نامه‌ ی آن نابکار زینب کبری شده بُد بی قرار باده ی توحید چو در جام شد زینب کبری دگر آرام شد در بر آن سرور و سلطان عشق سر بنهادی تو به پیمان عشق هر که چو تو گشت به دامش اسیر گفته امیریُ و نعم الامیر هست به گیسوی تو بس رازها لیک به وصفش به همین اکتفا آنچه که تفسیر به والیل بود سلسله‌ ی موی ابالفضل بود صل علی شمش جمال تو را صل علی از نوک سر تا به پا ماه رخت معنی شمس الضحی نور تو تفسیر به بدرالدّجی بر اثر سجده به حق با جبین نور گرفته یل ام البنین سجده گه و نسبت محراب یار طاق دو ابروی تو و ذوالفقار ای پسر سیده ی کائنات چشم تو سر چشمه ی آب حیات گونه ی تو خیس ز باران نور سینه ی تو پهنه‌ی سینای طور با نفست عالم احیا شده وز دم تو زنده مسیحا شده ای ز وفا شهره ی در عالمین ذکر لبت تا به ابد یا حسین بر شهدا منسب تو شاهی است بال تو دستان یداللهی است دست تو بر کوه صفا زد علم پای تو در راه خدا زد قدم قامت عالی نسبت پر شکوه هیبت زهرایی تو همچو کوه مدح کنم سرو قدت بیت بیت یار و فدایی همه اهل بیت سرو قدت فلسفه ی شور و شین لاله ی عباسی باغ حسین سرو قدت بوسه گه تیر ها جایگه نیزه و شمشیر ها ای به فدای قد و بالای تو تیر کجا و قد رعنای تو هست حسین سید و مولای تو راحتی اش سایه ی طوبای تو بر اثر معجز چشمان تو کفر شود تازه مسلمان تو بسکه شفا بخش به روح و تنی گشته مسلمان تو هر ارمنی دارالشفای همه ی عالمی جان مسیحا ، نه ، مسیحا دمی سجده چو جبریل به پایت نهد جان ملک الموت به پایت دهد گرچه تویی پُر دل و شیر و شجاع سر بنهادی تو به امر ی مُطاع امر امامت تو پذیرا شدی مشک به دوش آمده ،سقا شدی شیر شجاع و یل بی واهمه ساقی طفلان و یل علقمه مشک تو ابر همه ی اشکها اشک تو باران همه مشک ها صف شکن و حیدر کرب وبلا مست می و باده ی قالو بلی پای به در یا زده با تاب و تب پای نهادی تو برون تشنه لب مشکِ پُر از آب سوی خیمه گه یک تنه بردی تو ز قلب سپه مقصد تو خیمه ی بی شیر بود پیکرت آماج بسی تیر بود دست و سر و چشم فدا کرده ای لیک کجا مشک رها کرده ای مشک به دندان و سپر شد سرت تیر به مشک آمد و بر پیکرت گرچه به فرق تو بر آمد عمود لیک غمت پارگی مشک بود در دلت هنگامه ی غم شد به پا ناله زدی ناله ی ادرک اخا آتش غم در دلت افروختی سوختی و سوختی و سوختی گشت وفایت پر پرواز تو از ازل عشق ست سر آغاز تو کیست که باشد به ادب این‌چنین جان بفدایت یل ام البنین @javadkarimzadeh