🩸 شرح احوالات حضرت #سیده_شریفه بنت #امام_حسن سلامالله علیهما 🩸
🥀 سیده شریفه (#فاطمه) بنت امام حسن مجتبی سلامالله علیهما، و فرزند بلافصل آن حضرت، از امامزادگان مشهور و واجبالتعظیم نزد شیعه و حتی اهل خلاف میباشد.
🥀 آن مخدره، در سال ۵۰ قمری، یک ماه پیش از شهادت پدر بزرگوارش، به دنیا آمد، و پس از شهادت امام حسن علیهالسلام، تحت کفالت عمویش امام حسین علیهالسلام قرار گرفت.
🥀 بنابر اقوال، هنگام ولادت او را #فاطمه و رقیه نامیدند، اما به سبب کثرت اسماء فاطمه و علی در اهلبیت علیهمالسلام، کنیهاش را #شریفه نهادند.
🥀 او به همراه عموی گرامیاش امام حسین علیهالسلام از مدینه خارج شد، و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه گردید.
🥀 اما به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد، و عمر شریفش از یازده سال تجاوز نکرد، و در ۲۰ محرمالاحرام سال ۶۱ در حله، به دست امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب کبری سلامالله علیها به خاک سپرده شد.
🥀 رفتهرفته مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: بابالحوائج، اممحمد، امهادی، #طبیبه و مسیح یاد کردند.
🥀 زنده شدن چند مُرده در توسل به حضرتش، باعث شد تا ایشان مشهور به #مسیح اهلبیت علیهمالسلام گردد. همچنین شفا دادن بیماران متعدد او را شهیر به #طبیبه آلمحمد صلیالله علیه و آله و سلم نمود.
🥀 بحث کرامات ایشان خارج از گفتار و نوشتار است و مشهور است، کسی متوسل به ساحتش نمیشود، مگر آنکه حاجتروا خواهد شد.
📕 أنسابالعترة الطاهرة، صفحه ۶۶
📕 حقیقت سیده شريفة بنت الحسن عليهاالسلام، صفحه ۸۴
@marsieh_madh
#شریفه_خاتون_س_بنت_الحسن_ع
#بیستم_محرم_شهادت_طبیب_آل_الله
بنت الحسن شریفه ی آل عبا تویی
نامت نکوست ، فاطمه ی مجتبی تویی
ای فاطمه، شریفه، چه خوانم دگر تو را
وقتی کریمه ، معنی جود و عطا تویی
وقتی کریم آل عبا میشود حسن
بنت الحسن کریمه ی آل عبا تویی
خم گشته قامتت ز غم و درد و رنجها
چون زینبی که گشته به غم مبتلا تویی
تو یار زینبی که به هنگام مشکلات
همراه او به واقعه مشگل گشا تویی
همواره بوده ای تو پرستار زخمها
بر رنج و زخم و درد اسیران دوا تویی
از ضرب تازیانه و شلاق و کعب نی
بیمار راه کوفه و شام بلا تویی
چون قاسمی تو معنی احلی من العسل
یا چون رقیه ، شهیده ی کرب و بلا تویی
هر دردمند سوی مزارت به حله شد
چونکه طبیب حاذق و دارالشفا تویی
همچون مسیح روح به تن ها دمیده ای؟
یا چون مسیح هستی و روح خدا تویی
با یازده بهار ، چنین با طراوتی
حله چو باغ گل، گل باغ ولا تویی
گشتم دخیل پنجره های ضریح تو
ای آنکه با غم دل من آشنا تویی
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#دیر_راهب
بوی عطری عجیب می آید
نیمه شب بوی سیب می آید
چه معطر شده ست دیر و فضا
به به از این شمیم روح افزا
آسمان وه چه روشن ست امشب
بخت همراه با منست امشب
وقتِ آنست تا کنم آغاز
با خداوندگار راز و نیاز
لیک این بانگ و شور و ولوله چیست
خنده و قاه قاه و هلهله چیست
سر چو از دیر خود برون آورد
موج اندوه در دلش حس کرد
دید خونین سری بریده به نی
در قفایش سران پی در پی
گفت راهب به خود که وا عجبا
نور میبارد از زمین به سما ؟
شنوم از لبش به بانگ فصیح
صوت داود یا نوای مسیح؟
مات و مبهوت ، محوِ سر، گشته
همچو عشاق گشته سرگشته
سوی سر شد ز دیر خود بیرون
چون نظر کرد بر سر پرخون
دید سر را به نزد قوم شرور
که نشستند گرد سر مغرور
دید بر گرد سر بساط شراب
عدهای را بدید مست و خراب
گفت ای قوم پست این سر کیست
اینهمه قاه قاه و هلهله چیست
گفت خولی نحس بد آیین
صاحب سر خروج کرده ز دین
صاحب این سری که بر نیزه ست
دان عموی دلاورش حمزه ست
صاحب این سری که در بر ماست
سبط پاکیزه ی پیمبر ماست
گفت سبطی اگر مسیحا داشت
بر روی چشمهای ما جا داشت
چقدر رذل و پست و نامردید
که بر او اینهمه جفا کردید
کرد راضی چو قوم کافر را
به امانت گرفت آن سر را
تا برَد راسِ پاکِ دَرهَم را
داد او ده هزار دِرهم را
همرهش داشت با دلی غمبار
سر خونین و پُر ز گرد و غبار
تشت سیمین نموده آماده
سر نهاده به روی سجاده
ظرف آب و گلاب آورد و
عنبر و مشک ناب آورد و
گیسوانش چو شستشو میکرد
با سر پاک گفتگو میکرد
دلربا سر، بگو تو یحیایی
مصطفایی و یا مسیحایی
از چه رو این سرت جدا کردند
و سپس روی نیزه جا کردند
خشک لب از چه بودی ای مظلوم
از چه شد نامرتب این حلقوم
این سران چیستند بر سرِ نی
سربداران نیزه پی در پی
این زن و کودکانِ در تب و تاب
از چه بستند دستشان به طناب
آن بزرگ و امیر قافله کیست
آن اسیر به بند سلسله کیست
لب گشا بسمه تعالی سر
راز بگشای ای مسیحا سر
ناگهان آن لبان به صوت ملیح
گفت من روح داده ام به مسیح
صد مسیحاست از دمم زنده
اهل عالم به درگه ام بنده
من حسین هستم و شه دینم
نوه ی خاتم النبیینم
پسر شاه لافتی ام من
دُرِ شهوار هل اتی ام من
بر مشامت چو بوی سیب آمد
حس نمودی ز ره غریب آمد ؟
با لب تشنه سر بریده شدم
بر روی خاکها کشیده شدم
هر چه را داشتیم غارت شد
سهم ناموسمان اسارت شد
قبل از این صورتم درون تنور
سوخته و محاسنم شد بور
این سران یاوران من بودند
یار ناموس و کودکان بودند
سیدی که اسیر بیداد است
پسر من امام سجاد است
گفت با شاه دین چنین راهب
پسرِ زاده ی ابو طالب
راهبی بوده ام و نصرانی
کیش من را نما مسلمانی
اشک میریخت در برِ آن سر
که شفیع ام شو در صف محشر
پس بفرمود شاه دین آنگاه
گو به لب لااله الا الله
شو مشرف تو دین سرمد را
و شهادت بده محمد را
داشت بر لب شهادتینش را
همره ذکر یا حسینش را
بیشتر محو روی جانان شد
با نگاهی به سر مسلمان شد
تا سحر گاه سر در آنجا بود
صبحدم سر به روی نی جا بود
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#امام_زمان_ع_مدح
گر بیایی جهان شود زیبا
ای نبی صولت و علی جلوات
حسنی سیرت و حسینی خو
بر تو ای ماه فاطمی صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
#جواد_کریم_زاده
#امام_زمان_ع_مناجات_محرم
#هیئت_جانثاران_علی_اکبر_ع_بیت_الاکبر
چه شود شبی ز ره وفا
بدهی به هیئت ما صفا
و قدم چو رنجه کنی مها
قدمی نهی سر چشم ما
چه شود ز لطف و ز مرحمت
و به یمن برکت مقدمت
تن مرده زنده ی از دمت
شود ای مسیح خدا نما
تو که خود شبیه پیمبری
تو که ثانی حضرت حیدری
شده چون محرم دیگری
تو غریب و صاحب این عزا
همه مست جام و سبو ی تو
همه سر نهاده به کوی تو
دل ما دخیل به موی تو
زکرم به هیئت ما بیا
علی اکبر ست رهبر ما
علی اکبر ست سرور ما
علی اکبر ست دلبر ما
که نموده حاجت ما روا
و به حق فاطمه مادرت
و شهید نیزه و خنجرت
و شجاعت علی اکبرت
به ظهور خود بنما دعا
که دعای ما شده بی اثر
که مرا شکسته گنه کمر
و شما دعا کنی ام مگر
که جدا شوم ز ره خطا
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh