💬 گفتم ، گفت :
« ۱ »
گفتم : بازار عاشقی گرم است و عاشقان،بسیار.
گفت : هرکه زود زود عاشق می شود و مرتب معشوق عوض می کند،معلوم است که عشق را به بازی گرفته است.
گفتم : چه می توان کرد با این همه معشوق که دل از عاشقان می ربایند؟
گفت : هرکه خود را رایگان و ارزان بفروشد، از بازار«قیمت انسان»بی خبر است. اینان گدایان عشقند و محبت را حراج کرده اند.
گفتم : آیا اینها رفوزه های کلاس عشقند؟
گفت : آدمیزاد با خیلی چیزها امتحان می شود،
یکی با پول، یکی با شهرت، یکی با شهوت، یا با مقام، یا با فقر، یا با ثروت، یکی با محبت ، یکی هم با محبوبیّت !
گفتم : لابد ظرفیت ندارند که خیلی زود خود را می بازند.
گفت : اگر ساده و سبُک باشیم ، قایقِ وجودمان دستخوش امواج و طوفان می شود و غرق می شویم
پس سادگی نکنیم...
🖋جواد محدثی
🔘
#نثر_ادبی #زنگ_درنگ #تلنگر_اخلاقی #عشق #محبت #محبوبیت #گفتم_گفت
🔘
🍃کانال برگ و بار...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi
💬 گفتم ، گفت:
« ۲ »
گفتم : چه کنم در دام محبتهای دروغین نیفتم ؟
گفت : پشت بعضی از نگاههای مسموم و فریبا، دره ای هولناک و شبی تیره است، کافی است نور افکنی بیندازی و عمق این تیرگی وحشتناک، ولی به ظاهر زیبا را ببینی.
گفتم : چه کنیم که در این تورها شکار صیادان نشویم؟
گفت : سرگذشت دیگران «آینه عبرت» است، اگرنخواهیم آیندۂ خود را به پای هوسهای زودگذر امروز،قربانی کنیم.
گفتم : عبرت ها فراوان است ، ولی عبرت گیرندگان، اندک!
گفت :اگرمی خواهی گرفتار«ای کاش» و «افسوس» نشوی، گوهرشناس باش و گوهر وجودت را ارزان مفروش. به کسی و چیزی عشق بورز،که بیرزد!
گفتم : حریف دلم نمی شوم، هر ازچندگاه پای بند چیزی می شود.
گفت : اگردل هر روز به کسی و چیزی تعلق داشته باشد «هرزه» می شود.
عشق،کالایی نیست که بتوان به مشتری های بسیار فروخت و همه را هم راضی نگه داشت. بعضی ها عشق و هوس را قاطی می کنند.
ادامه دارد...
🖋جواد محدثی
🔸
#نثر_ادبی #زنگ_درنگ #عشق #محبت #تلنگر_اخلاقی #گفتم_گفت
🔸
🍃کانال برگ و بار در ایتا ...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi
💬گفتم،گفت:
«۳»
گفتم: چه باید کرد که دل، هرزه گرد و هرزه جو نشود ؟
گفت: قیمت عشق انسان را «معشوق» تعیین می کند.
معشوق، هرچه قیمتی تر باشد،عشق و عاشق هم با ارزش تر است.
گفتم: نقش نگاه در این میان چیست ؟
دیده می بیند، دل هم می خواهد!
گفت: پس باید «نگاه» را کنترل کرد تا به «گناه» نیفتد.همیشه «پا» دنبال «دل» راه می افتد.
کسی که محبوبهای اصلی را بشناسد، اسیر «محبوبهای بدلی» نمی شود.
کِشتی دل اگر لنگر نداشته باشد، امواج، آن را این طرف و آن طرف می برد.
گفتم: محبوبهای اصلی را از کجا بشناسم؟
گفت: جوینده، یابنده است.
دور و بر ما، در دل تاریخ، در زندگی شخصیتهای بزرگ ماندگار، درکتابهای شرح حال،«اسوه و الگو» کم نیست ، فقط باید چشم باز کرد و خوب شناخت.
گفته اند: «بعد از کتابهای آسمانی، سودمندترین کتابها ،شرح حال هاست».
گاهی هم فیلم ها و مستند ها ،خوب است،
مثلا برنامه «حدیث سرو» یا...
گفتم: الگوهای این چنینی ، برای نسل امروز جذاب نیست.
گفت: متأسفانه ذائقه ها را هم دستکاری کرده اند.ما دیگر خودمان نیستیم!
اگر چیزی را دوست بداریم که آنان برایمان می پسندند و می خواهند،
یعنی خودمان را باخته ایم...
( ادامه دارد)
🖋جواد محدثی
🔶
#نثر_ادبی #گفتم_گفت #زنگ_درنگ #تلنگر_اخلاقی #عشق #شرح_حال
🔶
🍃کانال برگ و بار...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi
💬گفتم،گفت...
«۴»
گفتم: چرا بعضی ها عوض نمی شوند؟
گفت: عوض شدن رفتار، بعد از عوض شدن افکار است، یعنی تا فکر کسی را عوض نکنی،رفتارش عوض نمی شود.
باید عینکی به چشمش بزنی تا طور دیگر ببیند.
گفتم:چرا آنچه را ما زشت می دانیم،بعضی به راحتی انجامش می دهند؟
گفت:چون آن را زشت نمی دانند ، اول باید
زشت بودن چیزی را برایش جا بیندازی تا وقتی نهی از منکر می کنی از آن کار دست بردارد.
مسأله برمی گردد به همان تأثیر «نگاه» در«عمل».
گفتم: باز هم برگشتیم سر خانه اول،یعنی نگاه و چشم و شناخت.
گفت: نگاه،گشودن پنجره دل به روی اشیاء و اشخاص است ،
باید این پنجره را یا بست،تا گرد و غبار روی « آینه دل » ننشیند، یا روی آن توری زد،تا پشه وارد نشود.
گفتم: بعضی ها حریف چشم و نگاهشان نمی شوند.
گفت: پس چه ادعایی دارند؟ کسی که نتواند دو پلک خود را به روی آن چه «نباید» دید ببندد، چطور لاف از قدرت و اراده و اعتماد به نفس می زند؟
گفتم : آخرین سخن ؟
گفت: کنترل دل، نگاه و...چشم.
با دربانی دل و نگهبانی چشم و حفاظت از نگاه، می توان از بسیاری از سقوط ها «پیشگیری» کرد.
✍🏼جواد محدثی
🔺
#نثر_ادبی #زنگ_درنگ #گفتم_گفت #تغییر #دل #تفکر #اندیشه #تلنگر_اخلاقی
🔺
🍃کانال برگ و بار...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi