📎بررسی القاب #امام رضا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ
💢ضامن آهو💢
🛑اَلْحَاكِمَ اَلرَّازِيَّ صَاحِبَ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْعُتْبِيِّ يَقُولُ: بَعَثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ اَلْعُتْبِيُّ رَسُولاً إِلَى أَبِي مَنْصُورِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّزَّاقِ فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ اَلْخَمِيسِ اِسْتَأْذَنْتُهُ فِي زِيَارَةِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ اِسْمَعْ مِنِّي مَا أُحَدِّثُكَ بِهِ فِي أَمْرِ هَذَا اَلْمَشْهَدِ كُنْتُ فِي أَيَّامِ شَبَابِي أَتَصَعَّبُ عَلَى أَهْلِ هَذَا اَلْمَشْهَدِ وَ أَتَعَرَّضُ اَلزُّوَّارَ فِي اَلطَّرِيقِ وَ أَسْلُبُ ثِيَابَهُمْ وَ نَفَقَاتِهِمْ وَ مُرَقَّعَاتِهِمْ فَخَرَجْتُ مُتَصَيِّداً ذَاتَ يَوْمٍ وَ أَرْسَلْتُ فَهْداً عَلَى غَزَالٍ فَمَا زَالَ يَتْبَعُهُ حَتَّى أَلْجَأَهُ إِلَى حَائِطِ اَلْمَشْهَدِ فَوَقَفَ اَلْغَزَالُ وَ وَقَفَ اَلْفَهْدُ مُقَابِلَهُ لاَ يَدْنُو مِنْهُ فَجَهَدْنَا كُلَّ اَلْجَهْدِ بِالْفَهْدِ أَنْ يَدْنُوَ مِنْهُ فَلَمْ يَنْبَعِثْ وَ كَانَ مَتَى فَارَقَ اَلْغَزَالُ مَوْضِعَهُ يَتْبَعُهُ اَلْفَهْدُ فَإِذَا اِلْتَجَأَ إِلَى اَلْحَائِطِ رَجَعَ عَنْهُ فَدَخَلَ اَلْغَزَالُ حِجْراً فِي حَائِطِ اَلْمَشْهَدِ فَدَخَلْتُ اَلرِّبَاطَ فَقُلْتُ لِأَبِي اَلنَّصْرِ اَلْمُقْرِي أَيْنَ اَلْغَزَالُ اَلَّذِي دَخَلَ هَاهُنَا اَلْآنَ فَقَالَ لَمْ أَرَهُ فَدَخَلْتُ اَلْمَكَانَ اَلَّذِي دَخَلَهُ فَرَأَيْتُ بَعْرَ اَلْغَزَالِ وَ أَثَرَ اَلْبَوْلِ وَ لَمْ أَرَ اَلْغَزَالَ وَ فَقَدْتُهُ فَنَذَرْتُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ لاَ أُوذِيَ اَلزُّوَّارَ بَعْدَ ذَلِكَ وَ لاَ أَتَعَرَّضَ لَهُمْ إِلاَّ بِسَبِيلِ اَلْخَيْرِ وَ كُنْتُ مَتَى مَا دَهِمَنِي أَمْرٌ فَزِعْتُ إِلَى هَذَا اَلْمَشْهَدِ فَزُرْتُهُ وَ سَأَلْتُ اَللَّهَ تَعَالَى فِيهِ حَاجَتِي فَيَقْضِيهَا لِي وَ لَقَدْ سَأَلْتُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَرْزُقَنِي وَلَداً ذَكَراً فَرَزَقَنِي اِبْناً حَتَّى إِذَا بَلَغَ وَ قُتِلَ عُدْتُ إِلَى مَكَانِي مِنَ اَلْمَشْهَدِ وَ سَأَلْتُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَرْزُقَنِي وَلَداً ذَكَراً فَرَزَقَنِي اِبْناً آخَرَ وَ لَمْ أَسْأَلِ اَللَّهَ تَعَالَى هُنَاكَ حَاجَةً إِلاَّ قَضَاهَا لِي فَهَذَا مَا ظَهَرَ لِي مِنْ بَرَكَةِ هَذَا اَلْمَشْهَدِ عَلَى سَاكِنِهِ اَلسَّلاَمُ .
🔰عنه-گويد:از حاكم رازى دوست ابى جعفر عتبىّ شنيدم گفت:
ابو جعفر عتبى مرا بنزد ابو منصور بن عبد الرّزّاق فرستاد،و چون روز پنجشنبه بود از او اذن خواستم كه به زيارت #امام رضا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ بروم...
گفت:گوش بده تا براى تو در امر اين
مشهد و زيارتگاه مقدّس چيزى بگويم
آنگاه گفت:من در ايّام جوانى نادان بودم و بر زوار و اهل اين
مشهد آزار ميرساندم و راه را بر زوّار آن مىبستم و متعرّض زائران ميشدم و آنان را لخت ميكردم و اموالشان را ميربودم
پس روزى به شكار رفته بودم و #آهوئى را ديدم و تازى(سگ شكارى)خود را در پى آن فرستادم و پيوسته آن تازى او را تعقيب ميكرد تا اينكه #آهو بداخل محيط آن
مشهد پناه برد و ايستاد و تازى در مقابل آن ايستاد و نزديك آن نميرفت،و من آنچه ميكردم كه سگ نزديك بآن شود،نميشد
و چون #آهو از جاى خود حركت ميكرد تازى آن را دنبال مينمود تا #آهو داخل صحن گرديد و تازى در همان موضع میایستاد و داخل نمیشد،پس #آهو داخل حجرهاى از حجرههاى صحن مقدّس شد و من به صحن داخل شدم و #آهو را نديدم،از ابو نصر قارى پرسيدم:#آهوئى كه الان داخل صحن شد كجا رفت⁉️
گفت:آن را نديدم،در مكانى كه #آهو داخل آن شده بود رفتم،پشك و اثر آمدن #آهو را ديدم امّا خود آن را نديدم،با خدا عهد كردم كه از آن پس زوّار را اذيت نكنم و متعرّض آنان نشوم مگر براى كار خير و رفع حاجتشان،و پس از آن هر گاه براى من مشكلى روى ميداد به زيارت آن حضرت ميرفتم و در آنجا دعا و ناله و زارى ميكردم و حاجت خود را از خداوند ميخواستم و خداوند حاجت مرا مرحمت ميفرمود
و در آنجا از خداوند خواستم كه بمن پسرى عنايت فرمايد،دعايم مستجاب شد و داراى پسرى شدم و چون بحد رشد و بلوغ رسيد،او را كشتند،من باز به مشهد رفته و از خداوند خواستم پسرى بمن روزى كند،خداوند فرزندى پسر براى بار دوم بمن عطا فرمود،و تاكنون در آنجا حاجتى از خدا نخواستهام جز اينكه خداوند به من عطا فرموده است،و اين آن چيزى است كه براى من از بركت اين مرقد مطهر- كه خداوند بر ساكنش درود فرستد-بظهور رسيده است.
📚:عيون أخبار الرضا عليه السلام ج ۲، ص ۲۸۵
📲09121355741
🌷 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🌷
@javaherkalam110135