هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم
دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم
من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین
با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین
بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین
هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین
میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت
پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت
نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند
راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند
یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند
قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند
من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان
نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان
این دلاورمردهای نوجوان، مست تو اند
گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند
داغداران علی اکبر به پیوست تو اند
عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند
بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام
در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام
ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول
جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول
#وا_حسینا
#وا_زینبا
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•