به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
🇮🇷این داستان :بسیجیخوشصدا و نمونه🇮🇷
اسمش حسین هست چند سالی هست که به عضویت پایگاه بسیج اباعبدالله درومده پسری باهوش و درس خون هست و خیلی فعال در همه رشته هاست ، یادم میاد که چند سال پیش بود مراسمی در حسینیه اعظم شهر بادرود برگزار شد و بعد از اتمام مراسم که در حال جمع آوری تمثال شهدا بودیم
که حسین هم اونجا بود عاشق خواندن بود به همین خاطر رفت بالای منبر و برای خودش میخواند چندین نفر در حسینیه بودند به او می خندید ، کودک بود که او را مسجد می دیدم و هرشب به عنوان مکبر در مسجد حاضر می شد و صدای خوبش هر روز باعث تحسین نمازگزاران می شد و بعد از چند صباحی یک شب با همان صدای دلنوازش شروع کرد اذان بگوید اما این پایان کار او در مسجد نبود بلکه حسین شروع به دعا خوانی بعد از نماز کرد
حسین آچار فرانسه مسجد شد خودش زود می آمد و شروع به اذان ؛ مکبری ؛دعا خوانی؛سلام دادن ؛ صدای دلنشین او همه را مبهوت خودش کرده بود او را تشویق کردند و تلاش حسین هم هر روز بیشتر می شد
اما جالب شدن داستان اینجاست که ۱۳ آبان ۱۴۰۱ روز دانش آموز بود و نماز جمعه در حسینیه مرکز شهر بادرود برگزار شد که بین دو نماز مجری نماز ، اسم حسین را خواند و گفت دعوت میکنم از دانش آموزی بسیجی حسین چراغی برای خواندن بیانیه بسیج دانش آموزی و حسین در میان حضور پرشور جمعیت و خواندن بیانیه در میان چندین مرد و زن در ستاد نماز جمعه در حسینیه مرکز شهر شروع به خواندن کرد بی غلط با لحن حماسی و زیبا و دلنشین که بعد از اتمام بیانیه حسین در میان تشویق جمعیت آمد جای خود نشست همه به او آفرین گفتن و وی را تحسین نمودند و حسین از منبر حسینه اعظم تا جایگاه نماز جمعه حسینیه مرکز رسید
حسین با یاری خدا و تلاش های خودش روز به روز در حال پیشرفت هست
در اینجا جا داره به نمایندگی از همه بسیجیان و عزیزان مسجد از او تقدیر و تشکر کنم امیدوارم در مراسم از این بسیجی گل تقدیر و تشکر مفصلی انجام بشه
نویسنده داستان : اللهیار
خدا پشت و پناهت باشه حسین جان
#بسبجی_پایگاه_اباعبدالله
#حسین_چراغی_بادی
🆔 @javanane_abaabdellah 🌺