📘#داستانهایبحارالانوار
🔹امام سجاد علیه السلام میفرمایند:
خداوند همه انسانها را روز قیامت در یک صف واحد قرار میدهد، آنگاه فریادگری از جانب خداوند فریاد میزند «این اهل الفضل»؛برتران کجایند؟
🔹عده ای از بین مردم جواب میدهند، ماییم برتر از دیگران.
فرشتگان میپرسند امتیاز و برتریتان در چیست؟ میگویند:
ما دارای این سه خصلت بودیم:
✔️۱- کسانی که با ما قطع رابطه میکردند با آنان ارتباط برقرار میکردیم.
✔️۲- کسانی که چیزی به ما نمی دادند به آنان عطا میکردیم.
✔️٣- از ستمگران در حقمان میگذشتیم.
فرشتگان میگویند راست گفتید، اکنون وارد بهشت شوید.
📚 بحار، ج ۷۱، ص ۴۰۰
🌹#میلاد_امام_سجاد🌹
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 همنشینی با علماء صالح
🔹لقمان حکیم به فرزندش فرمود:
فرزندم! با علماء و دانشمندان هم صحبت باش و به ایشان نزدیک شو، با آنان همنشینی کن و در خانه شان به حضورشان برس، شاید شیفته آنها شوی و با آنان باشی و مخصوصا با صالحانشان بنشین، زیرا ممکن است رحمت از جانب خدا بر آنها نازل شود و شامل حال تو نیز گردد.
🔹و اگر فرد شایسته هستی از بدان و نابخردان دوری کن، چه بسا بلایی از جانب خداوند به آنها برسد و تو نیز که با آنان هستی گرفتار آن شوی.
📚 بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۸۹.
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 مزاح پیغمبر
🔹پیرزنی به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید، عرض کرد: من دوست دارم که اهل بهشت باشم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمودند:
«پیرزن به بهشت نمی رود.»
او گریان از محضر پیامبر خارج شد.
🔹بلال حبشی او را در حال گریه دید.
پرسید: چرا گریه میکنی؟
گفت: گریهام به خاطر این است که پیغمبر فرمودند: پیرزن به بهشت نمی رود.
🔹بلال به محضر پیامبر وارد شد و حال پیرزن را بیان نمود.
حضرت فرمودند: «سیاه نیز به بهشت نمی رود.»
بلال غمگین شد و هر دو نشستند و گریستند.
🔹عباس عموی پیامبر آنها را گریان دید.
پرسید: چرا گریه میکنید؟
آنان فرمایش پیامبر را نقل کردند.
عباس ماجرا را به پیامبر عرض کرد.
حضرت به عمویشان که پیرمرد بود فرمودند:
«پیرمرد هم به بهشت نمی رود.»
🔹عباس هم سخت پریشان و ناراحت گشت.
سپس رسول اکرم هر سه نفر را به حضورشان خواستند، آنها را خوشحال نمودند و فرمودند:
«خداوند اهل بهشت را در سیمای جوان نورانی درحالی که تاجی به سر دارند وارد بهشت میکند، نه به صورت پیر و سیاه چهره»
📚 بحار، ج ۱۰۳، ص ۸۴.
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 گناهان خود را کوچک نشمارید!
🔹پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند:
« هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم.»
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
« بروید هر کس هر مقدار میتواند هیزم جمع کند و بیاورد.»
🔹 یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
🔹در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
«گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع میگردند، انبوه عظیمی را تشکیل میدهند.»
🔹آنگاه فرمودند:« یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛ هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد،جستجو کنندگان آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را مینویسد و روزی میبیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.»
📚 بحار: ج ۷۳، ص ۳۴۹
─━━━⊱✿❀🏴❀✿⊰━━━─
@javanankoyeashab
─━━━⊱✿❀🏴❀✿⊰━━━─
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 امیرالمومنین علی علیه السلام در بالین حارث همدانی
🔹حارث همدانی یکی از دوستان و ارادتمندان مخلص حضرت علی علیه السلام بود، و مقام ارجمندی در نزد امام داشت حارث مریض شد، حضرت علی علیه السلام به عیادت او رفت و پس از احوالپرسی به او فرمود:
«ای حارث! به تو بشارت میدهم که در وقت مرگ و هنگام عبور از پل صراط، و در کنار حوض کوثر، و موقع (مقاسمه) مرا میبینی و میشناسی.»
حارث عرض کرد:
مقاسمه چیست؟
🔹حضرت فرمود:
«مقاسمه، با آتش انجام میگیرد. روز قیامت من با آتش جهنم مردم را تقسیم میکنم، به آتش میگویم:
ای آتش! این دوست من است او را رها کن! و این دشمن من است او را بگیر! »
🔹آنگاه حضرت دست حارث را گرفت و فرمود:
«ای حارث! همین طور که دست تو را گرفته ام، پیامبر صلی الله علیه و آله دست مرا گرفته بود، در آن وقت من از حسد قریش و منافقین به آن حضرت شکایت نمودم، به من فرمود:
هنگامی که روز قیامت برپا میشود من ریسمان محکم خدا را میگیرم، و تو ای علی! دامن مرا میگیری و شیعیان دامن تو را میگیرند...»
🔹سپس سه بار فرمود:
«ای حارث تو با آن کسی که دوستش داری خواهی بود و همراه کردارت میباشی.»
حارث برخاست و از شدت خوشحالی عبای خود را میکشانید و میگفت:
بعد از این، باکی ندارم که من به سوی مرگ روم، یا مرگ به سوی من آید.
📚بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۷۹.
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله
🔹روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه میکردند، تبسمی نمودند.
شخصی به حضرت گفت:
«یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردید و لبخندی بر لبانتان نقش بست، علت آن چه بود؟»
🔹رسول خدا فرمودند:
آری! به آسمان نگاه میکردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول میشد، بنویسند؛ ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.
🔹فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:
«ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم. ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.»
🔹خداوند به آن فرشتگان فرمود:
«تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، مینوشتید، بنویسید.
بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است، برایش در نظر بگیرم. »
📚 بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۸۳
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠فقیر واقعی کیست؟
🔹روزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اصحاب خود پرسیدند:
" فقیر کیست؟"
🔹اصحاب پاسخ دادند:
فقیر کسی است که پول نداشته و دستش از مال دنیا تهی باشد.
🔹حضرت فرمودند:
«آنکه شما میگویید فقیر واقعی نیست، فقیر واقعی کسی ست که روز قیامت وارد محشر شود در حالی که حق مردم در گردن اوست،
بدین گونه که یکی را فحش و ناسزا گفته، مال کسی را خورده، خون دیگری را ریخته، چهارمی را زده، اگر اعمال نیکو و کار خیری داشته باشد در مقابل حقوق مردم از او میگیرند و به صاحبان حق میدهند، و چنانچه کارهای نیکویش کفایت نکند، از گناهان صاحبان حق برداشته و بر او بار میکنند، و روانه آتش دوزخ مینمایند، فقیر و بینوای واقعی چنین کسی است.»
📚 بحار ج ۷۲، ص ۶
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠رهبر مسلمانان و مردِ نصرانی در محکمه قاضی!
🔹در زمان خلافت امیرمومنان علی علیه السلام در کوفه، زره آن حضرت گم شد چندی بعد حضرت زره خود را در دست مرد نصرانی دید و فرمود:
زره مال من است.
نصرانی نپذیرفت.
حضرت او را نزد شریح قاضی برد.
🔹 حضرت موضوع را مطرح کرد و فرمود: این زره مال من است، آن را نه، فروختهام و نه به کسی بخشیده ام.
نصرانی در پاسخ گفت: این زره مال من است ولی امیر مؤمنان را نیز دروغگو نمی دانم.
شریح روی به امیرالمؤمنین علیه السلام کرد و گفت:
یا أمیرالمؤمنین! بر ادعای خود شاهد داری؟
حضرت فرمود: درست است اکنون می بایست که من شاهد بیاورم، ولی من شاهد ندارم.
شریح حکم کرد که زره مال نصرانی است.
🔹نصرانی زره را برداشت. کمی راه رفته بود که برگشت و گفت:
من شهادت میدهم این حکم از احکام پیغمبران است، زیرا پیشوای مسلمانان نزد قاضی خودش میرود و قاضی علیه او حکم میدهد! سپس شهادتین را گفت و مسلمان شد و گفت:
به خدا سوگند! این زره، زره توست ای امیر مؤمنان!
امام علیه السلام فرمود: اکنون که مسلمان شدی زره را به تو بخشیدم و یک رأس اسب نیز به او داد.
شعبی راوی حدیث میگوید:
شخصی به من گفت آن مرد نصرانی را که مسلمان شده بود، دیدم که در جنگ نهروان در رکاب علی علیه السلام میجنگید.
📚 بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۳۱۶.
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 قضاوت دربارهی برادران مسلمان
🔹مردی خدمت امام موسی کاظم علیه السلام آمد و عرضه داشت:
فدایت شوم از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند.
🔹حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:
گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر ، هرگز چیزی که مایه عیب و ننگِ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:
"إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مۆمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند."(نور آیه ۱۹)
📚بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠راه عذر بسته میشود...
🔹امام صادق علیه السلام میفرمایند:
زن زیبایی را روز قیامت در دادگاه عدل الهی حاضر میکنند که به خاطر جمال و زیبایی خود به گناه افتاده است؛ میپرسند:
چرا گناه کردی؟
در پاسخ میگوید:
«خدایا! چون مرا زیبا آفریدی به این جهت به گناه آلوده شدم.»
خداوند دستور میدهد حضرت مریم را میآورند، و به آن زن گفته میشود که تو زیباتر بودی یا مریم؟ در حالی که او را زیبا آفریدیم، اما، او به خاطر جمال خود فریب نخورد.
🔹آنگاه مرد صاحب جمالی را در دادگاه حاضر میکنند که بخاطر زیبایی خود به گناه آلوده شده است میگوید:
«پروردگارا! مرا زیبا آفریدی و زنان به سوی من میل و رغبت پیدا کردند و مرا فریفتند و گرفتار گناه گشتم.»
در این وقت یوسف علیه السلام را میآورند و به او میگویند:
تو زیباتر بودی یا یوسف؟ ما به او جمال و زیبای دادیم ولی فریب زنان نخورد!!
🔹سپس صاحب بلا را میآورند که به خاطر بلاها و گرفتاری هایش معصیت کرده است. او هم میگوید:
«خداوندا! بلاها و مصیبتها را بر من سخت کردی لذا به گناه افتادم.»
در این موقع ایوب علیه السلام را میآورند و به آن شخص میگویند:
بلای تو سخت تر بود یا بلای ایوب؟ در صورتی که ما او را به بلای سخت مبتلا کردیم اما مرتکب گناه نشد.!
بدین گونه راه عذر و بهانه بر گناهکاران بسته میشود.
📚 بحار: ج ۷، ص ۲۸۵ و ج ۱۲ ص ۳۴۱.
─━━━⊱✿❀🏴❀✿⊰━━━─
@javanankoyeashab
─━━━⊱✿❀🏴❀✿⊰━━━─
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 اهمیت پذیرش ولایت ائمه
🔹 میسر میگوید:
به محضر امام صادق عرض کردم:
فدایت شوم! من همسایه ای دارم که شبها برای نماز بیدار نمی شوم مگر از صدای او، گاهی مشغول تلاوت قرآن است و آیات قرآن را تکرار می کند و زار زار گریه میکند و گاهی در حال مناجات و دعا است. از اخلاق وی سؤال کردم، گفتند او از همه ی گناهان پرهیز میکند. من چنین همسایه ی دیندار و پاکی دارم.
امام صادق فرمود:
آیا او مانند شما ولایت و امامت ما را قبول دارد؟
گفتم: دقیقا نمی دانم، خداوند بهتر میداند.
🔹به وطن بازگشتم.سال بعد هنگام حج پیش از حرکت به سوی مکه از حال او جویا شدم و متوجه شدم، معتقد به امامت ائمهی اطهار نیست!
در مکه به خدمت امام صادق رسیدم و باز از او تعریف کردم و گفتم همواره مشغول قرائت قرآن و دعا و مناجات میباشد.
امام فرمود: آیا امامت ما را قبول دارد؟
عرض کردم: نه.
🔹حضرت فرمود: ای میسر! شرافت کدام سرزمین از سرزمینهای دیگر بیشتر است؟
گفتم: شما بهتر میدانید.
فرمود: بهترین زمینها بین رکن و مقام در کنارکعبه است که گلستانی از گلستانهای بهشت میباشد و همچنین میان قبر رسول خدا و منبر آن حضرت گلشنی از گلشنهای بهشت است.
به خدا سوگند! اگر کسی عمر طولانی کند و هزار سال بین رکن و مقام و بین قبر و منبر پیامبرخدا مشغول به عبادت گردد و آنگاه او را مظلوم و بی گناه در رختخوابش مانند گوسفند سر ببرند و خدا را با آن حال ملاقات کند چنانچه اعتقاد به ولایت ما نداشته باشد، بر خداوند سزاوار است او را به آتش جهنم بیفکند.
📚 بحار، ج ۲۷، ص ۱۷۹
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯
📘#داستانهایبحارالانوار
💠قدردانی خداوند
🔹رسول گرامی صلی الله علیه و آله از کنار مردی که در باغش مشغول کاشتن درختی بود گذر میکردند ایستادند و به او فرمودند:
آیا مایلی درختی به تو نشان دهم که ریشه اش محکم تر ونمواش بیش تر و میوه هایش پاکیزه و بادوام تر باشد؟
🔹عرض کرد: یا رسول الله! نشانم بدهید.
حضرت فرمودند: هر وقت وارد صبح و شام شدی، بگو:
سبحان الله، و الحمد لله و لاإله إلاالله و الله أکبر؛ که اگر این ذکر را بگویی در برابر هر یکبار، از هر میوه ای ده درخت به تو میدهند، و این ذکر نمونه ای از باقیات و الصالحات است.
🔹مرد گفت: یا رسول الله! من شما را شاهد میگیرم که این باغ در اختیار شما برای مسلمانان نیازمند صدقه باشد.
🔹خداوند برای قدردانی از عمل آن مرد، این آیهها را نازل نمود:
هرکس احسان کرد و تقواداشت، نیکی را تصدیق نمود، ما کار او را آسان میکنیم.
📚سوره لیل: ۵-۷.
📚بحار،جلد ۲۲، باب ۳۷، ص ۱۲۲.
╭┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╮
@javanankoyeashab
╰┄═•🍃🌸🌺🌸🍃•═┄╯